این چیزی که من گفتم با آن کارکردگرایایی معرفتشانسانه تفاوت دارد، این بیشتر میشه اسمش رو گذاشت، محافظهکاری یا سنتگرایی یا حتی شکاکیت عملی هست و اتفاقا در مقابل مفاهیمی مثل حقیقت، برابری یا حتی پیشرفت کارکرد از همه ملموستر هست. اینکه مردم بوتان از خوشبختترین مردم روی زمین هستند نشون دادنش کار سختی نیست.
چیزی که من دربارهیِ کارکرد میگویم این هست که کارکرد پیش شرط اولیه هر راهکاری هست، بنظر من وقتی یک سیستم تنها آلتارناتیو (کارا) هست بحثی باقی نمیمونه. استدلالی که اگر اشتباه نکنم خودت در دفاع از کاپیتالیسم مطرح میکردی.
اول این مطلب رو بگم که اینکه عامل ایدز چی هست یک مسالهیِ پزشکی هست و با اینکه پزشکی اتفاقا یک شاخصه بسیار عملی هست ولی با توجه با موضوع فعالیتش خیلی علمیتر هست از علومی مثل اقتصاد و علوم سیاسی و اجتماعی و...
در مورد ایدز اتفاقا راهکار سیستم سنتی یعنی محدود کردن سکس در زناشویی و ممنوعیت همجنسگرایی اتفاقا راهکار خیلی موثری هست در مقابله با بیماری جدیدی که چند دهه ازش بیشتر نمیگذره. حالا ادعای اینکه گسترش ایدز تقصیر به عقب انداختن راهکار جدید هست خیلی راحت هست ولی همون سیستم سنتی تا قبل از «آزادسازی جنسی» اتفاقا کار میکرد و این اتفاقا فاصله گرفتن از سنت و کارکرد یا هرچی اسمش رو میخواهیم بگذاریم در دههیِ 60 و 70 بود که شروع کننده این معضل بنظر میرسه.
حالا بگذار یک مثال هم من بزنم، در همان پزشکی یک زمانی نظر بر این شد که شیر خشک به همان خوبی شیر مادر هست و فیبر در مواد غذایی کالری و خاصیت قابل مشاهدهای ندارد، در نتیجه از تصمیم بر این شد که میشه جایگزین بشوند، ولی بعدا مشخص شد که اینها کارکردهای مهمی داشتند که مشاهده نشده بودند و نبود شواهد با شواهد نبود برای اونها یکی گرفته شده بود و براش راهکار مدرن (و اتفاقا بر خلاف ظاهرش شدیدا ایدئولوژیک) ارائه شده بود.