• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 69

    جُستار: گفتگوهایی پیرامون خردگرایی

    Hybrid View

    1. #1
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      من سه مشکل بنیادین با خردگرایی دارم. اولی همان ایراد هیوم است که هیچ‌گاه پاسخی درخور برای آن نیافتم، «مسئله‌ی ارزش». هیوم مطرح می‌کند که تفاوت میان کشتن سوسک حمام و انقراض بشریت نه یک تفاوت «عقلانی» یا «منطقی»، که تفاوتی در ارزشهاست، برای من و شما، منقرض نشدن نسل بشر مهمتر است از کشته نشدن سوسک حمام، و ارزشها و اولویت‌ها را عواطف تعیین می‌کنند نه خرد. در حقیقت عواطف شما اهدافتان را مشخص می‌کنند و خرد راه رسیدن به آن‌ها را نشان می‌دهد، خردگرایی در مقام تعمیم این ابزار به «همه» عرصه‌های شناخت چیزی بجز نسخه‌ای برای فاجعه نیست.
      سنجشِ این فربودِ انکار ناپذیر که تمام زندگی و هستی ما با همه ی تجربیات مان در گرو محور گسترده "رنج ها و لذت ها" معنا می یابد، توسط خرد انجام می شود. به طور کلی در آن گستره، «ارزش» انگاشتن لذت و رنج نیز، جزء غیر قابل امتناع در موجودیت آدمی می باشد. خردگرایی، دادن آگاهانه ی قدرتِ " اراده" به خرد است، تا به جای لذت های ظاهری و یا لذت نما های طبیعت، لذت های با کیفیت تری در آن بیابد و خلق کند.
      همچنین اگر با آن مقدمات فلسفی و معرفت شناسانه ای که در بستر خردگرایی در "کافه دومگو" بیان داشتم به موضوع بنگرید؛ برایتان قابل تبیین می گردد که معنا داشتنِ هرگونه تجربه، ادراک و شناخت جهان اطراف تنها با وجود فرد ادراک کننده معنا خواهند یافت. پس تمام آن جهان و حتی آنچه در آن ظاهرا ارزش و پاد ارزش ممکن است پنداشته شود، در گرو هستی آن انسانِ فاعل و مرکزیت یافته ی آن جهانِ ادراک شده،قابل ارزش دهی و معنادهی خواهند بود.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (08-11-2014),sonixax (08-11-2014)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      سنجشِ این فربودِ انکار ناپذیر که تمام زندگی و هستی ما با همه ی تجربیات مان در گرو محور گسترده "رنج ها و لذت ها" معنا می یابد، توسط خرد انجام می شود. به طور کلی در آن گستره، «ارزش» انگاشتن لذت و رنج نیز، جزء غیر قابل امتناع در موجودیت آدمی می باشد. خردگرایی، دادن آگاهانه ی قدرتِ " اراده" به خرد است، تا به جای لذت های ظاهری و یا لذت نما های طبیعت، لذت های با کیفیت تری در آن بیابد و خلق کند.
      همچنین اگر با آن مقدمات فلسفی و معرفت شناسانه ای که در بستر خردگرایی در "کافه دومگو" بیان داشتم به موضوع بنگرید؛ برایتان قابل تبیین می گردد که معنا داشتنِ هرگونه تجربه، ادراک و شناخت جهان اطراف تنها با وجود فرد ادراک کننده معنا خواهند یافت. پس تمام آن جهان و حتی آنچه در آن ظاهرا ارزش و پاد ارزش ممکن است پنداشته شود، در گرو هستی آن انسانِ فاعل و مرکزیت یافته ی آن جهانِ ادراک شده،قابل ارزش دهی و معنادهی خواهند بود.
      شما باز تا قافیه به تنگ آمد خردگرایی را به ادراک محض ِ موجود ذی‌شعور تقلیل دادید و صفحه‌ی «لذت و احساس و عاطفه و تجربه و علم و خرافه و .. همه خرد هستند» را از نو برای ما گذاشتید. پس کارتان را ساده می‌کنم: این‌ها که شما می‌گویید پیوند چندانی با جنبش فلسفی که ما از آن صحبت می‌کنیم ندارند، و نام برازنده‌ی آن «ذهن‌باوری»ست نه «خردگرایی». برای آنکه نوشته‌های ما برایتان «معنا»ی بهتری پیدا بکنند همه جا بجای واژه‌ی خردگرایی و خرد بگذارید منطق و عقلانیت، ما هم به جای خرد در نوشته‌های شما باید بگذاریم ذهن.

      خرد برای ما روشی‌ست بسیار خاص و تحت پروتوکولی بسیار باریک برای اعطای «معنا» به این تجربیات و … که توسط ذهن ما درک شده، و ما به قدمت تاریخ فلسفه درپی روشی برای یافتن چیزی بیرونی و عینی‌تر از آن برای اثبات اصالت این تجربیات و … بوده‌ایم، «از کجا معلوم وقتی چشمانم را می‌بندم دنیا محو نمی‌شود»، «آیا من بودم که پروانه را در خواب دیدم یا پروانه بود که مرا؟» و … ویتگنشتاین پرسشهایی از این دست می‌پرسید و من گمان می‌کنم هرچند پوزیتیویسم منطقی بن‌بست فلسفی بود ولی دلیل نمی‌شود که بگوییم آن سؤالات اشتباه بودند.
      بگذریم، جدا از این بحث که مشخص شد ما داریم درباره‌ی چیزهای متفاوت صحبت می‌کنیم، الان من برایم جالب شده بدانم اگر ذهن آدمی معیار همه‌ی معناهاست، چه تفاوت عینی و قابل درکی وجود دارد میان تجربیات ذهنی(«خرد»)شما و همان یک بیمار اسکیزوفرونیک؟ آیا فقط این نیست که جمع تصمیم گرفته بی‌هیچ دلیل موجهی جمله تجربیات او را برچسب بزند چون با احوال خودشان متناسب‌تر بوده؟ صرف درک‌پذیر شدن چیزی آنرا بخردانه نمی‌کند، خرد به هماهنگی آن با کُدی عقلانی زمانی که ما آن عقلانیت را به هر چیز دیگری ترجیح داده باشیم گفته می‌شود. شما ممکن است بلیت اتوبوس لازم داشته باشید، یکی آنرا از یک هفته پیش خریداری کرده و دیگری وسط ایستگاه و به هنگام سوار شدن به اتوبوس درگیر یافتن فروشنده است. هر دو تجربه تحت رهیافت ذهن‌باور شما قابل درک هستند اما یکی انطباق بیشتری با بخردانگی دارد تا دیگری، پس تقلیل خرد به ذهن هروقت که قافیه به تنگ آمد استراتژی خوبی نیست.

      همچنانکه من پیشتر هم گفته‌ام «لذت» نه فقط یک پروسه‌ی بیوشیمیایی‌ست، و نه فقط ما نیم قرنی‌ست با آن آشنایی کامل داریم، بلکه حتی می‌توانیم میزان آنرا هم اندازه بگیریم و به نحو کاملاً شیمیایی آنرا بازتولید بکنیم. این لذت جسمانی با آن لذت معنوی که شما می‌گویید متفاوت است، و از آنجاکه ما هیچ معیاری برای سنجش میزان آن نداریم باز به همان مشکل نسبی بودن تا سرحد بی‌معنایی برمی‌خورد، شما از کجا می‌دانید که تجربه‌ی شخصی‌تان مبنی بر «لذت بیشتر از کنش والاتر» با همان فرکانس در دیگران هم همواره حقیقت دارد؟ من می‌دانم که بنگ زدن و کس کردن در شما و من و اصغری و بتهوون و افلاطون یک میزان و یک شکل لذت می‌آفریند چون می‌توانم سطوح سرتونین و دوپامین و آکسی‌توسین و.... خونشان را بلافاصله قبل و بعد از سکس و بنگ اندازه‌گیری و مقایسه بکنم، و از آنجاکه جمع ابنای بشری تصمیم گرفته‌اند اصالت بیشتری برای این آزمایش قائل بشوند آنرا به عنوان یک فکت ِ جهان‌شمول صادر بکنم، از جنس همین ادعای ثقیلی که شما می‌کنید :

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      تا به جای لذت های ظاهری و یا لذت نما های طبیعت، لذت های با کیفیت تری در آن بیابد و خلق کند.
      Dariush این را پسندید.
      زنده باد زندگی!

    4. 3 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (08-12-2014),Russell (08-12-2014),sonixax (08-12-2014)

    5. #3
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      شما باز تا قافیه به تنگ آمد خردگرایی را به ادراک محض ِ موجود ذی‌شعور تقلیل دادید و صفحه‌ی «لذت و احساس و عاطفه و تجربه و علم و خرافه و .. همه خرد هستند» را از نو برای ما گذاشتید. پس کارتان را ساده می‌کنم: این‌ها که شما می‌گویید پیوند چندانی با جنبش فلسفی که ما از آن صحبت می‌کنیم ندارند، و نام برازنده‌ی آن «ذهن‌باوری»ست نه «خردگرایی». برای آنکه نوشته‌های ما برایتان «معنا»ی بهتری پیدا بکنند همه جا بجای واژه‌ی خردگرایی و خرد بگذارید منطق و عقلانیت، ما هم به جای خرد در نوشته‌های شما باید بگذاریم ذهن.

      خرد برای ما روشی‌ست بسیار خاص و تحت پروتوکولی بسیار باریک برای اعطای «معنا» به این تجربیات و … که توسط ذهن ما درک شده، و ما به قدمت تاریخ فلسفه درپی روشی برای یافتن چیزی بیرونی و عینی‌تر از آن برای اثبات اصالت این تجربیات و … بوده‌ایم، «از کجا معلوم وقتی چشمانم را می‌بندم دنیا محو نمی‌شود»، «آیا من بودم که پروانه را در خواب دیدم یا پروانه بود که مرا؟» و … ویتگنشتاین پرسشهایی از این دست می‌پرسید و من گمان می‌کنم هرچند پوزیتیویسم منطقی بن‌بست فلسفی بود ولی دلیل نمی‌شود که بگوییم آن سؤالات اشتباه بودند.
      خیر؛
      "خرد" به تنهایی یک روش نیست! بلکه یک تواناییست برای تشخیص فربود، در کنار سایر توانایی های آدمی.
      همچنین لازم است در اینجا تمایز قایل شد میان خردگرایی به عنوان باور به اصالت خرد در حوزه ی معرفت شناسیِ صرف آن؛ با خردگرایی به عنوان یک جهانبینی چونان روشی سیستماتیک و گسترده برای استفاده از خرد جهت شناخت و تبیین جهان و عمل بر مبنای آن شناخت.
      برای من جهانبینی خردگرایی بر روی بستر آن دسته از مقولات بدیهی معرفت شناختی(اصالت خرد) قرار گرفته است که ممکن است با یک خردگرای دیگر متفاوت باشند!
      آنچه من به عنوان موقعیت غیرقابل امتناع انسان در گستره ی رنج ها و لذت ها بیان نمودم، حکم یک اصل بدیهی و اساسی را دارد که در بنیان این جهانبینی است.
      ولی استفاده ی روشمند و هدفمند از خرد در گرو آن مقوله ی بدیهی جهت یافتن لذت های بیشتر در راستای فربودگرایی، جهانبینی خردگرایی را تشکیل می دهد.
      به همین خاطر من در بسیاری از نوشتارهایم پیرامون خردگرایی، آن را با پیشوند(فلسفه/جهانبینی) توصیف می نمایم.
      فکر می کنم در مورد تعریفم و برداشتم از واژه "خردگرایی" تاکنون به قدر کافی نوشته ام. حال شما مختارید مرا "ذهن باور" بخوانید یا هر چیزی دیگر.






      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      الان من برایم جالب شده بدانم اگر ذهن آدمی معیار همه‌ی معناهاست، چه تفاوت عینی و قابل درکی وجود دارد میان تجربیات ذهنی(«خرد»)شما و همان یک بیمار اسکیزوفرونیک؟ آیا فقط این نیست که جمع تصمیم گرفته بی‌هیچ دلیل موجهی جمله تجربیات او را برچسب بزند چون با احوال خودشان متناسب‌تر بوده؟ صرف درک‌پذیر شدن چیزی آنرا بخردانه نمی‌کند، خرد به هماهنگی آن با کُدی عقلانی زمانی که ما آن عقلانیت را به هر چیز دیگری ترجیح داده باشیم گفته می‌شود. شما ممکن است بلیت اتوبوس لازم داشته باشید، یکی آنرا از یک هفته پیش خریداری کرده و دیگری وسط ایستگاه و به هنگام سوار شدن به اتوبوس درگیر یافتن فروشنده است. هر دو تجربه تحت رهیافت ذهن‌باور شما قابل درک هستند اما یکی انطباق بیشتری با بخردانگی دارد تا دیگری،
      بله! ما به خاطر اعتبار بیشتری که برای تجربیات خودمان قایل هستیم، تجربیات فرد اسکیزوفرنیک را توهم می خوانیم. در حالیکه کاملا محتمل است که ما در توهم باشیم نه کسی که او را اسکیزوفرنیک می نامیم. یکی از نقد های اساسی من بر روانشناسی که پیش تر در همین انجمن مطرح کرده ام نیز در این مورد بود که روان شناسان چه طور هنگامی که واجد یک معیار معرفت شناسی محکم نیستند، به سادگی دیگران را با عناوین متوهم و یا بیمار می خوانند؟




      همچنانکه من پیشتر هم گفته‌ام «لذت» نه فقط یک پروسه‌ی بیوشیمیایی‌ست، و نه فقط ما نیم قرنی‌ست با آن آشنایی کامل داریم، بلکه حتی می‌توانیم میزان آنرا هم اندازه بگیریم و به نحو کاملاً شیمیایی آنرا بازتولید بکنیم. این لذت جسمانی با آن لذت معنوی که شما می‌گویید متفاوت است، و از آنجاکه ما هیچ معیاری برای سنجش میزان آن نداریم باز به همان مشکل نسبی بودن تا سرحد بی‌معنایی برمی‌خورد، شما از کجا می‌دانید که تجربه‌ی شخصی‌تان مبنی بر «لذت بیشتر از کنش والاتر» با همان فرکانس در دیگران هم همواره حقیقت دارد؟ من می‌دانم که بنگ زدن و کس کردن در شما و من و اصغری و بتهوون و افلاطون یک میزان و یک شکل لذت می‌آفریند چون می‌توانم سطوح سرتونین و دوپامین و آکسی‌توسین و.... خونشان را بلافاصله قبل و بعد از سکس و بنگ اندازه‌گیری و مقایسه بکنم، و از آنجاکه جمع ابنای بشری تصمیم گرفته‌اند اصالت بیشتری برای این آزمایش قائل بشوند آنرا به عنوان یک فکت ِ جهان‌شمول صادر بکنم، از جنس همین ادعای ثقیلی که شما می‌کنید
      پیشتر هم نگاشته بودم که سخن من از "لذت بیشتر" چیزی ماورایی نیست! همان طور که اشاره کردید، با دانش امروز می توان حتی میزان لذت را در انجام یک کنش در افراد نیز سنجید. و البته معیار اصلی همچنان درک خود فرد از میزان لذت بخش بودن یک کنش می باشد.
      همچنین اگر در نوشتارهای پیشینم بیشتر دقت کرده بودید؛ در می یافتید که من همواره بر شخصی بودن و نسبی بودن ارزش کنش ها به عنوان لذت خردگرایانه در گرو شرایط زندگی افرادِ خردگرا اشاره داشته ام.
      برای نمونه: ممکن است شرایط زندگی و اجتماعی یک فرد خردگرا در شرایطی بوده که امیدش به زندگی و تجربه لذت های بیشتر، موجب می شود به سلامتی و تناسب اندام و تغذیه مناسب و ... بپردازد و از دود و مواد دوری کند.
      اما؛
      شرایط زندگی یک خردگرای دیگر، آنچنان مهلک است که بنگ و مواد حکم نقل و نبات را برایش دارند و در هدف خردگرایانه اش برای مرگ لحظه شماری می کند.
      حال میزان دانایی افراد، تفاوت های جسمانی،جنسی، سن و سال و غیره را هم در نظر بگیرید. همه ی این افراد خردگرا هستند اگر بر حسب شرایط زندگی خود، ساز و کار روشمند خردگرایی را به کار ببندند.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    6. 2 کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (08-29-2014),sonixax (08-30-2014)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 38
      واپسین پیک: 07-10-2015, 04:13 PM
    2. نوشتار‌های پیرامون شهوت‌گرایی (Eroticism)
      از سوی Mehrbod در تالار داستا‌ن‌هایِ اروتیک
      پاسخ: 4
      واپسین پیک: 08-23-2013, 05:30 PM
    3. هم‌اندیشی پیرامون گسترش خردگرایی
      از سوی Mehrbod در تالار هماندیشی
      پاسخ: 69
      واپسین پیک: 04-05-2013, 08:46 PM
    4. پیشبردگرایی - Pragmatism
      از سوی Dariush Rahazad در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 13
      واپسین پیک: 03-27-2013, 09:53 AM
    5. پاسخ: 4
      واپسین پیک: 02-27-2013, 08:21 AM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •