• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 69

    جُستار: گفتگوهایی پیرامون خردگرایی

    Threaded View

    1. #11
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      طبیعتِ آدمی بزرگترین نعمت به بشر برای فائق آمدن بر دیوِ «خرد» است، از همین روست که نیچه با تمامِ وجود آن را می‌پرستد و باور می‌کند گوهر گرانبهای هر تمدنِ بشری باید بر آن و از آن باشد. شوپنهاور، بزرگترین ناهی غرایز و از نظر من بزرگترین فیلسوف عصر نو را بنگرید، غذایی که او 200 سالِ پیش می‌خورد هنوز غذایی اشرافی محسوب می‌شود و چنان که از اقوال برمی‌آید او هتا یک شب نیز دور از آغوش زنان نبوده ...

      پس یک خبر خوش برای سنت‌دوستانِ خردستیز: بگذارید خردباوران هرچه می‌خواهند در گسترش دشمن‌تان بکوشند، در نهایت همان خواهد شد که خواهد شد!
      ارتباط میان «طبیعت» بشری و مدرنیته(و در مقیاس کوچکتری خردگرایی)ارتباط بسیار پیچیده‌ای است. اول آنکه ما می‌دانیم «تمدن» به میزان فاصله‌ای گفته می‌شود که انسان از طبیعت حیوانی خود گرفته، چنانکه هرچه بدوی‌تر، طبیعی‌تر. مذاهب(مذاهب سامی دستکم)، طغیانی هستند برپاد طبیعت/ذات‌باوری و به سود «تمدن». یهودیان، قومی برده زاده شده، به یاری یهوه اربابان خود را به زیر می‌کشند و به صحرا می‌گریزند در پی سرنوشتی والا. این نخستین بار در تاریخ ادیان است که قومی اسطوره‌ای را انتخاب می‌کند که در آن خدا، به عنوان نمادی از طبیعت، فقط قهار و ظالم نیست، بلکه به عنوان جزئی از پروسه‌ی رهایی ملتی محکوم به بردگی زاده می‌شود. یهودیان نخستین قومی بودند که دریافتند برای پایبندی به ریشه‌های طبیعی انسان، باید از آنها فاصله گرفت، آنها را محدود کرد و به نوعی آنها را انکار کرد. خدای «خوب» اختراعی بود در جهت تضمین این هدف، اگرنه تا پیش از آن خدایان همواره موجوداتی بودند ظالم، زورمند، آزمند و ...

      روشنگری شورشی بود بر پاد این «طبیعت‌ستیزی» و تلاشی برای بازگشت به آن طبع والای انسانی. از روسو تا ولتر، از کانت تا ساد همگی خواستار اصالت بخشیدن به طبع انسان، رها کردن آن بخش از موجودیت خرافی او که ذات او را فاسد می‌کند و به معنای بسیار دقیق کلمه، «تمدن ستیز» بودند. انکار طبیعت بشری که پس از آن مُد شد برآمده از شکست مفتضحانه‌ی انقلاب فرانسه، که پیش از آن در کل تاریخ بشر بی‌سابقه بود، و مشخص شدن این حقیقت که انسان موجودی پاک و آزاده و بخردانه نیست، بلکه تحت هجمه‌ی غرایز، عواطف، هوس‌ها و گناهانی بی‌شمار قرار دارد آغاز شد. آن ایده‌‌ی «انسان‌خدا» بسیار فریبنده‌تر از آن بود که بخواهد با شکستی چنان سترگ فراموش بشود، پس دیدگاه چنان دگرگون شد که این واقعیت جدید را «تحت پوشش» قرار بدهد.

      پس در عمل آنچه رخ داد عکس هدفی بود که در آغاز برگرفته شده بود: تزکیه، محدودیت، سرکوب و کنترل یهودی بر «طبع» بشری آنرا به زیباترین، عمیق‌ترین و پیچیده‌ترین اشکال متصور متجلی کرد و این شانس را به آن داد که جامعه‌ای دارای تمدنی بسیار پیشرفته اما مبتنی بر طبع بشری بسازند، آزاد‌سازی، اصالت اراده و انتخاب و تلاش برای «تجلی حداکثری» طبیعت بشری به فساد مطلق اخلاقی و غیراخلاقی آن در ابعادی پیشتر شناخته نشده منجر شد.

      پس خردگرایی، روشنگری و مدرنیته همه مقاصدی شایسته‌ی ستایش بودند، اما مقاصد شایسته‌ی ستایشی بودند که به ناکجا آبادهایی بسیار تهوع‌برانگیز ختم شدند. در پایان من گمان می‌کنم نه فقط «طبیعت انسان» بود که به آنها خیانت کرد، بلکه حتی دشواری‌هایی که یک نخستی ِ پیشرفته، یعنی آن وجوهاتی از زندگی و تجربه‌ی انسانی که ما پیرامون «جدا» بودنشان از طبیعت اتفاق نظر داریم هم به این وضع کمک کردند. جهان بخردانه‌ی زامبی‌های در جستجوی تعالی، یا جهانی که همه باهم در آن «برابر» هستند، یا جهانی که در آن از افراط در آزادی تا مرز خودویرانگری جلوگیری نمی‌شود، جهانی که در آن تجربه‌ی انسانی به عنوان سرطان بشریت نفی و انکار می‌شود جهانی‌ست که «انسان ِ انسانی» هم مثل «انسان ِ حیوانی» علاقه‌ای به زندگی در آن ندارد، فقط اولی شهامت دومی را در انکار و کنار گذاشتن آن دارا نیست.
      زنده باد زندگی!

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (08-11-2014),Russell (08-11-2014)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 38
      واپسین پیک: 07-10-2015, 04:13 PM
    2. نوشتار‌های پیرامون شهوت‌گرایی (Eroticism)
      از سوی Mehrbod در تالار داستا‌ن‌هایِ اروتیک
      پاسخ: 4
      واپسین پیک: 08-23-2013, 05:30 PM
    3. هم‌اندیشی پیرامون گسترش خردگرایی
      از سوی Mehrbod در تالار هماندیشی
      پاسخ: 69
      واپسین پیک: 04-05-2013, 08:46 PM
    4. پیشبردگرایی - Pragmatism
      از سوی Dariush Rahazad در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 13
      واپسین پیک: 03-27-2013, 09:53 AM
    5. پاسخ: 4
      واپسین پیک: 02-27-2013, 08:21 AM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •