شاید تعجب بکنید، من ولی خوشبینم، زیرا مردی میانهحال(کمی آلفا، کمی بتا)بودن هر روز دشوارتر میشود و مردان با خطکشی بیرحم به یک سو رانده میشوند: یا آلفا بشوید، یا بمیرید! مردانی که هوش، درایت، دلیری، همت و تیزبینی بسنده برای تغییر وجوهاتی از شخصیت و زندگی خودشان که مانع از پیشرفت آنها میشود را دارند در تجسد بهشت بر زمین، یا حرمسراهای شخصی با نامحدود زن جوان، زیبا و شیفته که آرزویی در زندگی بجز برآوردن خواستههای او ندارند ، زندگی خواهد کرد. مردانی که فاقد این توانایی هستند، محکوم خواهند بود به زبالهگردی در میان زنانی که از این حرمسراها بیرون انداخته شدهاند، و هر روز برای مقادیر بیشتری از «بازی بتا»ی خود، مقادیر کمتری از خدمات عاطفی، جنسی و زناشویی زن را دریافت بکنند.
من یک زمانی فکر میکردم آندروژنی نشانهی آخرالزمان است و از مردنمایی زنان و زننمایی مردان چیزی هولناکتر نیست، دیدن چند مرد دوجنسهی بیماری که رفتارشان مونثتر و ظاهرشان زیباتر از ۹۰٪ زنان بود نظرم را در اینباره که سقوط تا کجا ممکن است تغییر داد. کسی نمیتواند حدس بزند عمق این سوراخ مستراح تا کجاست، و مردان نشان دادهاند که استعدادی خارقالعاده در فضاحت و حقارت دارند، من اما به زنان امیدوارم و معیارهایی که بر مبنی آنها میان مردان تبعیض قائل میشوند. هیچ جای نگرانی نیست، مرد ِ خودباختهی حقیر ِ چندشبرانگیز همواره از سوی زنان طرد خواهد شد و مردان، چنانکه ما آنها را میپسندیم، همواره از سوی ایشان پرستیده خواهد شد.
ضمنا ایران هم شرایط بهتری ندارد، نمونهی یک «مرد» امگای ایرانی در حال نوکری فکری برای گفتمان زنمحور:
گمان میکنید اگر زنان حق انتخاب داشته باشند، این بدبخت هرگز تولیدمثل خواهد کرد؟ پس هرچه بیشتر به زنان حق انتخاب بدهیم، بیشتر مردسالاری را بازتولید و جستجو میکنند. در پنجاه سال، هیچ بتایی باقی نخواهد ماند.