• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 247

    جُستار: چیستان

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      فرض کنید شخصی درون زندان است و دو در وجود دارد. هر کدام از این درها یک نگهبان دارد، یکی راستگو و دیگری دروغگو(زندانی نمی‌داند کدام راستگو و کدام دروغگوست). یکی از این دو در، درِ آزادی‌ست، چطور شخص زندانی تنها با یکبار سوال کردن(هر نوع سوال) از یکی از نگهبان‌ها( فقط از یکی از نگهبانها به انتخاب می‌تواند یک پرسش بکند)، در آزادی را تشخیص بدهد. شما باید پرسش درست و راهکارِ شخصِ زندانی را بیابید.
      سوال: اگر من از نگهبان دیگر می‌پرسیدم در آزادی کدام است کدام در را نشان می‌داد؟
      راهکار:در دیگر در آزادی‌ست.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (07-17-2014),sonixax (07-17-2014)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      سوال: اگر من از نگهبان دیگر می‌پرسیدم در آزادی کدام است کدام در را نشان می‌داد؟
      راهکار:در دیگر در آزادی‌ست.
      آفرین. قبلا آن را نشنیده بودید؟
      این چیستان به نگرم جالب‌ترین کاربردِ «قاعده‌ی منفی در مثبت می‌شود منفی» است که من در همه‌ی دورانِ تحصیل دیده‌ام.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    4. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (07-17-2014),sonixax (07-17-2014)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      آفرین. قبلا آن را نشنیده بودید؟
      این چیستان به نگرم جالب‌ترین کاربردِ «قاعده‌ی منفی در مثبت می‌شود منفی» است که من در همه‌ی دورانِ تحصیل دیده‌ام.

      نه به گمانم نشنیده بودم.
      من همچنان در کف ان معمای خالخالی هستم !!
      بالاخره یک عمل زمانبری هست که ما در انجام آن محدودیت داریم چون بدون اتفاق و تغییر که زمان معنا ندارد، ولی آن عامل محدود کننده را صورت معما نمی‌گوید و تنها می‌گوید که چیزی هست که محدودیت ماست.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    6. 2 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (07-17-2014),sonixax (07-17-2014)

    7. #4
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      من همچنان در کف ان معمای خالخالی هستم !!
      بالاخره یک عمل زمانبری هست که ما در انجام آن محدودیت داریم چون بدون اتفاق و تغییر که زمان معنا ندارد، ولی آن عامل محدود کننده را صورت معما نمی‌گوید و تنها می‌گوید که چیزی هست که محدودیت ماست.
      آری! یک راهنمایی می‌کنم. ببینید، فرض کنید دو نفری که همدیگر را می‌بینند هر دو خالدار هستند. اولی خالِ دومی را می‌بیند اما نمی‌داند که خودش هم خال دارد و دومی هم همینطور. حالا نفر اول فکر می‌کند خودش خال دارد اما می‌داند نفر دوم خال دارد و همین حالت برای شخص دوم هم پیش می‌آید. پس نفر اول انتظار دارد که نفر دوم شب اول برود بیرون اما نفر دوم بیرون نمی‌رود چرا با دیدنِ خال نفر اول فکر می‌کند که او باید بیرون برود. بنابراین نه نفر اول و نه نفر دوم شب اول بیرون نمی‌روند. حالا در شب دوم وقتی نفر اول می‌بیند که نفر دوم بیرون نرفته، می‌فهمد که خودش خال دارد و می‌رود بیرون و همینطور نفر دوم هم همین فکر را می‌کند و می‌رود بیرون. پس اگر دو نفر خالدار در کل جمعیت وجود داشته باشد، دو نفرشان در همان شبِ اول از اتاق خارج می‌شوند. حالا شما باید دیگر حالات را آنالیز کنید و ببینید اگر این حالات را به n نفر برسانیم چیستان چطور حل می‌شود.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    8. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (07-17-2014),sonixax (07-17-2014)

    9. #5
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      آری! یک راهنمایی می‌کنم. ببینید، فرض کنید دو نفری که همدیگر را می‌بینند هر دو خالدار هستند. اولی خالِ دومی را می‌بیند اما نمی‌داند که خودش هم خال دارد و دومی هم همینطور. حالا نفر اول فکر می‌کند خودش خال دارد اما می‌داند نفر دوم خال دارد و همین حالت برای شخص دوم هم پیش می‌آید. پس نفر اول انتظار دارد که نفر دوم شب اول برود بیرون اما نفر دوم بیرون نمی‌رود چرا با دیدنِ خال نفر اول فکر می‌کند که او باید بیرون برود. بنابراین نه نفر اول و نه نفر دوم شب اول بیرون نمی‌روند. حالا در شب دوم وقتی نفر اول می‌بیند که نفر دوم بیرون نرفته، می‌فهمد که خودش خال دارد و می‌رود بیرون و همینطور نفر دوم هم همین فکر را می‌کند و می‌رود بیرون. پس اگر دو نفر خالدار در کل جمعیت وجود داشته باشد، دو نفرشان در همان شبِ اول از اتاق خارج می‌شوند. حالا شما باید دیگر حالات را آنالیز کنید و ببینید اگر این حالات را به n نفر برسانیم چیستان چطور حل می‌شود.
      چقدر بد راهنمایی کردم اینجا! تماما اشتباه نوشتم.
      اینطور است:
      فرض کنید پدرام و کیان تنها کسانی هستند که خال دارند. اینها وقتی دیگر افرادِ درون جمع را می‌بینند متوجه هیچ خالی نمی‌شوند تا اینکه به همدیگر برسند! پدارم به کیان نگاه می‌کند و می‌بیند که کیان خال دارد بنابراین انتظار دارد که او همان شب از اتاق خارج شود. اما کیان هم همین فکر را در مورد پدرام می‌کند. بنابراین در شبِ اول هر دوی آنها انتظار دارند که دیگری بیرون برود اما هیچکدام بیرون نمی‌رود. شب دوم وقتی پدرام می‌بیند که کیان با اینکه خال دارد بیرون نرفته، متوجه می‌شود که کیان در او خال دیده و منتظر بوده که او بیرون برود. بنابراین پدرام بیرون می‌رود و همین اتفاق هم برای کیان می‌افتد. بنابراین هر دوی آنها شبِ دوم از اتاق خارج می‌شوند.
      MEHDI این را پسندید.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    10. یک کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (07-18-2014)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پروژهء سیستم رجیستر و لاگین بازمتن
      از سوی folaani در تالار رایانه، اینترنت، تلفن‌های همراه
      پاسخ: 21
      واپسین پیک: 07-23-2015, 11:44 PM

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •