• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 1 از 3 123 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 1754

    جُستار: کافه دومگو

    Hybrid View

    1. #1
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      حالا که اینجا هستید، کم درباره‌ی امضاء‌تان توضیح بدهید؛ با این پرسشِ نیچه بیاغازید: مگر جهان عقلانی‌ست که می‌خواهیم با عقلِ خویش در آن زندگی کنیم؟
      خیر عقلانی نیست... عقلانیت در جهان به زنجیر می باشد!
      اما می توان زنجیر را شکسته و زندگی پوچ و جهان سیاه را، با معنا و روشن نمود.
      چگونگی این رهایی و پیروزی در این مسیر را نیز، به مقتضای گفتمان های گوناگون در نوشتارهای پیشینم بیان داشته ام.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (05-21-2014),Russell (05-20-2014),sonixax (05-20-2014)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      خیر عقلانی نیست... عقلانیت در جهان به زنجیر می باشد!
      اما می توان زنجیر را شکسته و زندگی پوچ و جهان سیاه را، با معنا و روشن نمود.
      چگونگی این رهایی و پیروزی در این مسیر را نیز، به مقتضای گفتمان های گوناگون در نوشتارهای پیشینم بیان داشته ام.
      عقلِ مجرد و منفک از هستی هم آیا امکانِ وجود دارد؟ آیا چیزی جز یک توهم نیست؟ به بیانی دیگر آیا من می‌توانم با دستانِ خودم خودم را خفه کنم؟
      من در یک لحظه و در موردِ یک پدیده‌ی خاص با بی‌شمار پرسش مواجه خواهم بود؛ بر خلافِ آنچه عموما اندیشه می‌شود، نه پاسخ‌های ما، بلکه این گزینشِ خودِ پرسش‌هاست که به اندیشه‌ی ما جهت می‌دهد؛ منشا این پرسشها چیست‌اند؟ جز طبیعت است؟
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    4. 3 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (05-22-2014),sonixax (05-20-2014),undead_knight (05-21-2014)

    5. #3
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      عقلِ مجرد و منفک از هستی هم آیا امکانِ وجود دارد؟ آیا چیزی جز یک توهم نیست؟ به بیانی دیگر آیا من می‌توانم با دستانِ خودم خودم را خفه کنم؟
      هستی و هر آنچه در آن است، همه به واسطه ی "خودآگاهی" ما ادراک می شوند. و خودآگاهی ریشه ی همه ی ادراکات ماست. از این رو، جهان هستی به واسطه ی هستی ماست که وجودش معنا می یابد.
      حال با این دیدگاه فلسفی، "خودآگاهی" مفهومی اساسی،بدیهی و همان ذاتِ هستی است که آن را عقل ناب می نامم. هر نوع دریافت و تجربه ای که بر ما(خودآگاهی مان) وارد می شود،اعتبارش(توهم بودن یا نبودنش) با آن سنجیده می شود.

      اگر به راستی مشکلی با توصیفات بالا ندارید؛ می توانم در ادامه، به پاسخ دیگر پرسشتان بر مبنای توصیفات بالا بپردازم.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    6. 3 کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (05-22-2014),Russell (05-22-2014),sonixax (05-21-2014)

    7. #4
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      هستی و هر آنچه در آن است، همه به واسطه ی "خودآگاهی" ما ادراک می شوند. و خودآگاهی ریشه ی همه ی ادراکات ماست. از این رو، جهان هستی به واسطه ی هستی ماست که وجودش معنا می یابد.
      حال با این دیدگاه فلسفی، "خودآگاهی" مفهومی اساسی،بدیهی و همان ذاتِ هستی است که آن را عقل ناب می نامم. هر نوع دریافت و تجربه ای که بر ما(خودآگاهی مان) وارد می شود،اعتبارش(توهم بودن یا نبودنش) با آن سنجیده می شود.

      اگر به راستی مشکلی با توصیفات بالا ندارید؛ می توانم در ادامه، به پاسخ دیگر پرسشتان بر مبنای توصیفات بالا بپردازم.
      آیا این خودآگاهی خودش برخواسته از عوامل بیولوژیک و طبیعتا اجبارا تحت تاثیر اونها نیست؟!
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    8. یک کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (05-22-2014)

    9. #5
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      آیا این خودآگاهی خودش برخواسته از عوامل بیولوژیک و طبیعتا اجبارا تحت تاثیر اونها نیست؟!
      اهمییتی ندارد!
      مهم وجود آن و درک آن به عنوان ریشه هستی می باشد.
      برای مثال؛ خواب، الکل و یا روانگردان ها به روی آن اثر می گذارند، ولی تا هنگامی که ما خودآگاهیم، به واسطه آن نسبت به جهان هم "آگاهیدن" قابل حصول است.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    10. 2 کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (05-25-2014),sonixax (05-25-2014)

    11. #6
      بازداشت همیشگی
      Points: 5,051, Level: 45
      Level completed: 51%, Points required for next Level: 99
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      Drink My Blood
       
      هیچ
       
      Crusader آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Apr 2014
      نوشته ها
      260
      جُستارها
      1
      امتیازها
      5,051
      رنک
      45
      Post Thanks / Like
      سپاس
      215
      از ایشان 458 بار در 203 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      هستی و هر آنچه در آن است، همه به واسطه ی "خودآگاهی" ما ادراک می شوند. و خودآگاهی ریشه ی همه ی ادراکات ماست. از این رو، جهان هستی به واسطه ی هستی ماست که وجودش معنا می یابد.
      حال با این دیدگاه فلسفی، "خودآگاهی" مفهومی اساسی،بدیهی و همان ذاتِ هستی است که آن را عقل ناب می نامم. هر نوع دریافت و تجربه ای که بر ما(خودآگاهی مان) وارد می شود،اعتبارش(توهم بودن یا نبودنش) با آن سنجیده می شود.

      اگر به راستی مشکلی با توصیفات بالا ندارید؛ می توانم در ادامه، به پاسخ دیگر پرسشتان بر مبنای توصیفات بالا بپردازم.
      مقصود شما از «خودآگاهی» چیست که تمام هستی بر این اساس تجزیه و تحلیل می‌شود؟ چرا خودآگاهی اساسی‌ترین مفهوم ذات هستی است؟

    12. یک کاربر برای این پست سودمند از Crusader گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (05-23-2014)

    13. #7
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Crusader نمایش پست ها
      مقصود شما از «خودآگاهی» چیست که تمام هستی بر این اساس تجزیه و تحلیل می‌شود؟ چرا خودآگاهی اساسی‌ترین مفهوم ذات هستی است؟
      پیش تر توضیح داده ام!
      "خودآگاهی" صرفا به معنای آگاهی از وجود خویش است. نه چیزی بیشتر. مفهومی ریشه ای، بسیط و بدون هیچ گونه صفت.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    14. یک کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (05-26-2014)

    15. #8
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      هستی و هر آنچه در آن است، همه به واسطه ی "خودآگاهی" ما ادراک می شوند. و خودآگاهی ریشه ی همه ی ادراکات ماست. از این رو، جهان هستی به واسطه ی هستی ماست که وجودش معنا می یابد.
      حال با این دیدگاه فلسفی، "خودآگاهی" مفهومی اساسی،بدیهی و همان ذاتِ هستی است که آن را عقل ناب می نامم. هر نوع دریافت و تجربه ای که بر ما(خودآگاهی مان) وارد می شود،اعتبارش(توهم بودن یا نبودنش) با آن سنجیده می شود.

      اگر به راستی مشکلی با توصیفات بالا ندارید؛ می توانم در ادامه، به پاسخ دیگر پرسشتان بر مبنای توصیفات بالا بپردازم.
      اگرچه من با رئالیسمِ کلاسیک درگیری‌هایی دارم، اما از آنجا که در این نوشته‌های شما بخشی بدیهی از این تفکر نقض شده، ناچار به یادآوری هستم که خیر! آگاهی در نهایت تماما معنایی طبیعی می‌یابد؛ خودآگاهی، در واقع نوعی از آگاهی‌ست و از آنجا که آگاهی می‌تواند ناشی از اراده‌ی مدرک باشد یا آنکه بدونِ اختیارِ یا انگیزه قبلی او باشد (مثلا من برای آنکه بدانم حافظه دارم، تنها کاری که باید بکنم یادآوری نهاری‌ست که دیروز خورده‌ام یا به یادآوری ناخودآگاهِ اسمِ دوستم، وقتی که با او مواجه می‌شوم است و البته که این خود نوعی یا بخشی از خودآگاهی خواهد بود)، و از آنجا که درک هر پدیده‌ی طبیعی (شامل خودم) الزاما از فیلتر طبیعی می‌گذرد، نتیجتا من در نهایت چه راهی دارم جز آنکه به همین پرده‌ی طبیعی حاضر و عیان اعتماد کرده و بر اساس‌اش زندگی کنم؟ بر این اساس چرا من این حق را نداشته باشم که هر نوعِ دیگر نگاهِ غیر از این نگرشِ ابتدایی رئالیستی را خرافه و توهم بشمارم از جمله ایده‌آلیسم شما را؟ عقلِ نابِ شما آیا چیزی جز یک انتزاع ذهنی از خرده‌آگاهی‌هایی از جهانِ بسیط بیرونی‌ست که کاملا مختص به محیط اندیشه‌ی شماست؟

      از این منظر همانطور که گفتم من با دستانِ خودم نمی‌توانم خودم را خفه کنم (یا در ضرب‌المثلی ساده‌تر، چاقو دسته‌اش را نمی‌برد) اگر قبول داریم که ما پدیده‌هایی طبیعی هستیم، اگر می‌پذیرید که کنشِ آگاهانه‌ی مطلق و ناب ابدا وجود ندارد (هر کنشی جنبه‌هایی از خودآگاهی و ناخودآگاهی را در نسبت‌های مختلف دارد) و اگر می‌پذیرید آگاهی نیز خود می‌تواند ناخودآگاهانه باشد، پس باید بپذیرید که آگاهی نیز پدیده‌ایست تماما طبیعی و با پذیرفتنِ این نتیجه، با این اصل که طبیعت هرگز ضدِ خوش عمل نمی‌کند، نتیجتا به این می‌رسیم که خودآگاهی و عقلِ ناب هرگز توانِ تبدیل شدن به یک پدیده‌ی ضدطبیعی (شامل خودمان و البته خودش، یعنی خودآگاهی) را ندارد. برای نمونه، آیا خودآگاهی می‌تواند با استدلالِ فرضا درستِ خویش، حکم به نابودیِ خود بدهد؟
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    16. 4 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Rationalist (05-26-2014),Russell (05-25-2014),sonixax (05-24-2014),undead_knight (05-24-2014)

    17. #9
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      اگرچه من با رئالیسمِ کلاسیک درگیری‌هایی دارم، اما از آنجا که در این نوشته‌های شما بخشی بدیهی از این تفکر نقض شده، ناچار به یادآوری هستم که خیر! آگاهی در نهایت تماما معنایی طبیعی می‌یابد؛ خودآگاهی، در واقع نوعی از آگاهی‌ست و از آنجا که آگاهی می‌تواند ناشی از اراده‌ی مدرک باشد یا آنکه بدونِ اختیارِ یا انگیزه قبلی او باشد (مثلا من برای آنکه بدانم حافظه دارم، تنها کاری که باید بکنم یادآوری نهاری‌ست که دیروز خورده‌ام یا به یادآوری ناخودآگاهِ اسمِ دوستم، وقتی که با او مواجه می‌شوم است و البته که این خود نوعی یا بخشی از خودآگاهی خواهد بود)
      من "خودآگاهی" را به عنوان یک مفهومِ ماوراء الطبیعه و مستقل از آگاهی های دیگر در نظر نگرفته ام. بلکه تاکید من به آن در نقش اساسِ این دستگاهِ فلسفی، ریشه ای بودن و بنیادی بودن آن در گرو آگاهی یافتن از جهان اطراف است. به این گونه باید مفهوم آن را درک نمود؛ که نقش هسته مرکزی ادراکات آگاهانه ما را دارد. بدون وجود این هسته مرکزی، هیچ درک آگاهانه ای وجود نخواهد داشت. تجربیات و دریافت های ما بر خودآگاهی وارد می شوند که آگاهیدن ما نسبت به آنها صورت می پذیرد. آگاهیدن، بدون وجود یک موجود خودآگاه محال است. چه بسا در مثال خودتان نیز، این آگاهیدن می تواند به طور ناخودآگاه و یا بدون اراده ی ما صورت پذیرد.


      از آنجا که درک هر پدیده‌ی طبیعی (شامل خودم) الزاما از فیلتر طبیعی می‌گذرد، نتیجتا من در نهایت چه راهی دارم جز آنکه به همین پرده‌ی طبیعی حاضر و عیان اعتماد کرده و بر اساس‌اش زندگی کنم؟ بر این اساس چرا من این حق را نداشته باشم که هر نوعِ دیگر نگاهِ غیر از این نگرشِ ابتدایی رئالیستی را خرافه و توهم بشمارم از جمله ایده‌آلیسم شما را؟ عقلِ نابِ شما آیا چیزی جز یک انتزاع ذهنی از خرده‌آگاهی‌هایی از جهانِ بسیط بیرونی‌ست که کاملا مختص به محیط اندیشه‌ی شماست؟

      از این منظر همانطور که گفتم من با دستانِ خودم نمی‌توانم خودم را خفه کنم (یا در ضرب‌المثلی ساده‌تر، چاقو دسته‌اش را نمی‌برد) اگر قبول داریم که ما پدیده‌هایی طبیعی هستیم، اگر می‌پذیرید که کنشِ آگاهانه‌ی مطلق و ناب ابدا وجود ندارد (هر کنشی جنبه‌هایی از خودآگاهی و ناخودآگاهی را در نسبت‌های مختلف دارد) و اگر می‌پذیرید آگاهی نیز خود می‌تواند ناخودآگاهانه باشد، پس باید بپذیرید که آگاهی نیز پدیده‌ایست تماما طبیعی و با پذیرفتنِ این نتیجه، با این اصل که طبیعت هرگز ضدِ خوش عمل نمی‌کند، نتیجتا به این می‌رسیم که خودآگاهی و عقلِ ناب هرگز توانِ تبدیل شدن به یک پدیده‌ی ضدطبیعی (شامل خودمان و البته خودش، یعنی خودآگاهی) را ندارد. برای نمونه، آیا خودآگاهی می‌تواند با استدلالِ فرضا درستِ خویش، حکم به نابودیِ خود بدهد؟
      سخن من پیرامون طبیعی بودن یا نبودن خودآگاهی(عقل ناب) نیست، بلکه در ترازِ بنیادینِ شناخت شناسی به بیان آن می پردازم. در این مورد روش شک های هدف دار دکارت و در نهایت رسیدن به "من شک کننده" و غیر قابل شک را، بیانی دیگر در تبیین خودآگاهی(به عنوان ذات هستی) می دانم.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    18. 2 کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (05-26-2014),sonixax (05-28-2014)

    19. #10
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      آغازگر جُستار
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      به طور ناخودآگاه!
      چنان که حسگر یک روبات محیط خود را شناسایی می کند. آگاهی برای این ها وجود ندارد.
      Primary consciousness - WiKi
      Hard problem of consciousness - WiKi
      Animal consciousness - WiKi
      Mirror test - WiKi
      Pigeons Beat Humans at Solving 'Monty Hall' Problem


      ما معیار مشخصی برای سنجیدن میزان آگاهی نداریم، ما می‌توانیم ۱، برای وجود نوع مشخصی از «حس» یا «حواس» در جانداران جستجو بکنیم و از علائم فیزیولوژیک نتایج «منطقی» بگیریم، مثلا اگر یک جانور نوسی‌سپتور داشت نتیجه بگیریم که «می‌تواند درد را حس بکند». ۲، به برخی جانداران مسئولیت‌هایی از قبیل شمارش را بیاموزیم و سپس نوع استفاده از آنرا برسی بکنیم، مثلا میمون‌ها یکبار که شمردن را بیاموزند می‌توانند مفاهیمی مثل «بزرگ‌تر» و «کوچک‌تر» را تشخیص بدهند که سطح بالایی از «آگاهی» می‌طلبد. ۳، می‌توانیم برای فاکتورهایی که نشان دهنده‌ی «آگاهی اجتماعی» هستند جستجو بکنیم، مفاهیمی مثل همکاری و نوع‌دوستی و ... که فراتر از سطوح ضروری و قابل توضیح از طریق غرایز کور محصول فرگشت صرفا بیولوژیک هستند. ۴، می‌توانیم حافظه‌ی جانداران را بیازماییم که چه نوع داده‌هایی را به چه نحوی و برای چه مدتی ذخیره می‌کنند و چه میزان به آن دسترسی دارند. که خود می‌تواند باز برای «نتیجه‌گیری منطقی» درباره‌ی زوایای دیگر توانایی ایشان برای «شناخت» چیزها مورد استفاده قرار بگیرد.

      خلاصه: ما نمی‌دانیم جانداران چه حس می‌کنند و چگونه جهان را درک می‌کنند.
      زنده باد زندگی!

    20. 4 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (05-30-2014),Russell (06-08-2014),sonixax (05-30-2014),undead_knight (05-30-2014)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •