
نوشته اصلی از سوی
کوشا
نکته دقیق مطلب اینجاست که خداوند نه از وجود خود به این ماهیات اعطا میکند و نه وجود دیگری به اینها عطا میکند بلکه از وجود خود در انها تجلی مینماید.
برای درک دقیق مطلب باید دوکلمه تجلی و تجافی را توضیح بدهم . تجافی به اینصورت است که از یک شیء به شیء دیگر چیزی عطا شود به صورتی که ان چیز عطا شده دیگر در نزد عطا کننده نباشد و در حقیقت با اعطای این عطا ، از ان فرد عطا کننده کم شود. مثلا وقتی از اب یک حوض مقداری اب در یک لیوان بریزید ، به همین اندازه از اب حوض کم میشود و این ابی که از حوض برداشته شده دیگر متعلق به حوض نیست نیست . و در اینصورت به همین مقدار نقص در اب حوض حاصل میشود این را میگویند تجافی اب حوض
اما تجلی به اینصورتست که از یک شیء به یک شیء دیگر چیزی عطا شود به صورتی که از خود فرد عطا کنند چیزی کم نشود و فرد عطا کننده هم بهره ای بیابد . این مطلب را با مثالی برای شما قابل فهم میکنم. مثلا عالمی را در نظر بگیرید که مشغول تدریس است و دارد به عده ای علم عطا میکند. این فرد عالم در زمان عطای علم به دیگران ، نه از علم خودش چیزی را جدا میکند و به دیگران میدهد و نه معدومی را موجود میکند. بلکه علم او در بقیه نیز تجلی میکند. سایر افراد این علم را ندارند و از تجلی علم ان عالم ، صاحب این علم میشوند . در حالیکه نه چیزی از علم عالم کم شد و نه معدومی در عالم موجود شد ( چون این علم موجود بود و تنها در دیگران تجلی کرد نه اینکه چیزی که موجود نبود و معدوم بود ، موجود شد) .