ویرایش از سوی مزدك بامداد : 01-09-2014 در ساعت 01:16 PM
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
Anarchy (01-09-2014),Aria Farbud (01-09-2014),sonixax (01-09-2014)
ما در عالمي زندگي ميكنيم كه جلوهگاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديدههاي عالم تا كوچكترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستيشناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهادهاند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازيهاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
بیجاست.
نخست اینکه ما دستاورد خرد هایی همچو خرد شماهارا برشمردیم که چیزی جز
ترور و بدبختی و سرکوب و برده داری و قمه زنی و علم کشی نبوده و نیست.
سپس:
گفتیم که خرد باید با آروین همساز باشد و نه با انگاشته های نادرست تاریخی.
فیزیک میگوید که هر دگرگونی در جنبش و ایستار هر چیز و هر سامانه ای با
افزوده و یا کاسته شدن از انرژی آن انجام میشود و انرژی هم همواره دست بالا
با تندای نور در راه است. بر این پایه اگر نوری از گیسوی یک زنی به شما برسد
و شما تحریک بشوید ، میان انگیزه که همان موی بی حجاب است و انگیخته، که
همان چیز شما است، یک درنگ در میان است و آن زمانی است که نور از موی
آن زن نیاز دارد تا به چشم و مغز شما برسد.
پس میبینید که همان "تمام" شدن انگیزه، نیاز به زمان دارد!
•
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
دیگران شاید حق انتقاد و پرسش سوال از بعضی از زوایای خاکستری دین ما را داشته باشند اما شما که هنوز در نیمه اول قرن بیستم زندگی کرده و علامت (•) وحشی ترین نوع حکومت طول تاریخ بشر را با افتخار پای مطالب خود می زنید و چشم بر روی هفتاد میلیون جنازه می بندید
هرگز چنین حقی ندارید.
این نشان می دهد که نور مذکور جزئی از علت است که هنوز به من نرسیده است هر وقت رسید آن وقت علت تمام شدهسپس:
گفتیم که خرد باید با آروین همساز باشد و نه با انگاشته های نادرست تاریخی.
فیزیک میگوید که هر دگرگونی در جنبش و ایستار هر چیز و هر سامانه ای با
افزوده و یا کاسته شدن از انرژی آن انجام میشود و انرژی هم همواره دست بالا
با تندای نور در راه است. بر این پایه اگر نوری از گیسوی یک زنی به شما برسد
و شما تحریک بشوید ، میان انگیزه که همان موی بی حجاب است و انگیخته، که
همان چیز شما است، یک درنگ در میان است و آن زمانی است که نور از موی
آن زن نیاز دارد تا به چشم و مغز شما برسد.
پس میبینید که همان "تمام" شدن انگیزه، نیاز به زمان دارد!
و درنتیجه
معلول هم می شود
پس این آروین حکم عقل را نقض نکرده است.
ما در عالمي زندگي ميكنيم كه جلوهگاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديدههاي عالم تا كوچكترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستيشناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهادهاند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازيهاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
اگر جنگیدن با کافران و دشمنان بدی است حق با شماست ما کاملا بدیم !
در ضمن زشته برا یه پیرمرد اینطوری نیششو وا کنه !
معلوم است هنوز فرق بین معدات و علت و معلول های حقیقی را نمی دانید و لازم است حداقل بدایه علامه را بخوانید.بیجاست، پس کراننمایی شما از انگیزه هماگیر است
که در آن انگیزه و انگیخته همه جا یکی هستند و
هرگز نمیتوان چیزی را انگیخته ی چیزی دیگر
نامید چرا که هرگز نمیتوان هیچ مرزی برای هیچ
پدیده ای کشید. برای نمونه نمیتوان گفت که آذرخش
انگیزه ی سوختن درختی بوده است چون آذرخش
در جستن الکترون ها پایان میگیرد و سوختن پس
از رسیدن آن انجام میشود ولی در کراننمایی
نادرست شما، آذرخش زمانی پایان گرفته است
که درخت سوخته باشد !
با این سفسته ، میتوانید بگویید که میان
سیب خوردن حضرت آدم که انگیزه ی بودن
شما در روی زمین است، هیچ دیرای زمانی نیست
چرا که آن سیب خوردن در زاده شدن شما تازه
پایان و فرزام گرفته است?!
همچنین هنوز آن آفرینشی که قران گفته است
که شش روز پایان گرفته هنوز "پایان" نگرفته است
چون هنوز چیزهایی در جهان دارند تکان میخورند!
--
پس میبینید که همه ی سفسته ی شما در جابجایی
مرزهای انگیخته و انگیزه است که از روی ان، هیچ
انگیزه ای هنوز به پایان و فرزام نرسیده است!
علّت حقیقى و اعدادى -علّت گاهى به موجودى اطلاق مى شود كه وجود معلول، وابستگى حقیقى به آن دارد بگونه اى كه جدایى معلول از آن، محال است مانند علّیت نفس براى اراده و صورتهاى ذهنى كه نمى توانند جداى از نفس، تحقّق یابند و یا باقى بمانند، و در این صورت آن را «علّت حقیقى» مى نامند و گاهى به موجودى اطلاق مى شود كه در فراهم آوردن زمینه پیدایش معلول، مؤثّر است ولى وجود معلول، وابستگى حقیقى و جدایى ناپذیر، به آن ندارد مانند پدر نسبت به فرزند، و در این صورت آن را «علّت اِعدادى» و یا «مُعِدّ» مى خوانند.
ما در عالمي زندگي ميكنيم كه جلوهگاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديدههاي عالم تا كوچكترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستيشناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهادهاند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازيهاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
بــه دانــش روان را هــمی پــرورد
sonixax (01-09-2014)
ما در عالمي زندگي ميكنيم كه جلوهگاه خداوند متعال است و جاذبه او اعماق وجود هر موجودي را فرا گرفته است و در پرتو همين جاذبه، از بزرگترين پديدههاي عالم تا كوچكترين ذره آن، ميل دروني به سوي مبدأ اعلا دارند. بزرگان عرفان و حكيمان هستيشناس نام اين ميل را ابتهاج و شوق معشوقي يا عشق نهادهاند. يعني خداوند متعال با شوق باطني صبغه عاشقي را همراه صبغه معشوقي دارد. خداست كه اول عاشق ما شده است و عشق او هم خالص است، اما عشقبازيهاي ما عموماً با غرض و منافع ما همراه است. دكتر اسماعيل منصوري لاريجاني
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)