Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
خب البته لازم نیست بترسید، در روز میلیونها انسان در این شهر به کارشان میرسند و اتفاقی هم برایشان نمیافتد. اما باید به خاطر باشید که در این شهر به راستی چیزی به نام اخلاق و انسانیت یافت نمیشود. مردم در این شهر آنقدر پلیدی و پلشتی و زشتی دیدهاند که کاملا به آن خو کردهاند. بدی در این جا دیگر هیچ درجهای از قباحت را به همراه ندارد. اینکه کسی با دروغ سر شما را کلاه میگذارد، گناهِ او نیست، تقصیر نازرنگ بودنِ خودتان است. آدمهای خوبِ این شهر کسانی هستند که به شما کاری ندارند و مرگتان جلوی چشمشان هیچ واکنشی را در آنها برنمیانگیزاند. آدمهای نه خوب و نه بدش کسانی هستند که وقتی در حال جان دادن هستید، جیبهایتان را خالی میکنند و کار دیگری با شما ندارند. بدها آنها هستند که در همان موقع لگدی هم بهتان میزنند. بدترینها اما کسانی هستند که کلیههایتان را برای فروختن میدزدند.
شوش و مولوی و راهآهن و آذری و ... هم براستی جاهای خطرناکی هستند در تهران. اگر یکبار بروید متوجه منظورم میشوید.
ویرایش از سوی Dariush : 12-15-2013 در ساعت 10:13 PM
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Spehr (12-16-2013)
Dariush (12-16-2013)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)