• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 238

    جُستار: رهایی از اسارت (یک)

    Threaded View

    1. #9
      سخنور یکم
      Points: 5,769, Level: 49
      Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کوشا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      742
      جُستارها
      7
      امتیازها
      5,769
      رنک
      49
      Post Thanks / Like
      سپاس
      10
      از ایشان 202 بار در 171 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      8 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      الان یعنی مزدک و دفترچه و زندیق و اینها جاشون کجاست؟
      یا حتی خود من.
      باید رفع فیلتر بشن؟
      دو حالت دارد
      یا واقعا شبهه دارند که سایت ها و مراکز پاسخگویی متعددی وجود دارد می توانند به آنها رجوع کنند کما اینکه روزانه هزاران نفر این کار را می کنند.
      یا قصد مبارزه دارند که خب قصه فرق می کند و مبارزه آداب و قانون خاص خود را دارد.
      منظورم این نبود که فقط احساسه.
      عقل، احساس، وجدان.
      در کل من دیگه نیاز چندانی به دین نمیبینم و احساس نمیکنم.
      البته اگر بخواد چیزی فراتر از اصول بنیادین معنویت و مشترکات میان ادیان باشه.
      آدم هم وقتی برای چیزی لزومی نمیبینه، دیگه چه دلیلی داره به چه انگیزه ای روش وقت و انرژی بذاره که چی بشه؟
      این عدم لزوم نیاز به برهان قوی و قاطع و چیزی ورای احساس نیاز دارد و الا انسان می شود مصداق "ان هم الا یظنون" و " ان الظن لا یغنی من الحق شیئا"

      دین که خیلی بیش از این هست.
      از نظر گستردگی و پیچیدگی خیلی بیش از این هست.
      نمیفهمم، یعنی شما حداقل دین رو الان تعریف کردید؟
      این فتوا بر چه اساسی داده شده؟ آیا شما مرجع ذیصلاحی هستید؟
      در معارف دینی آمده که انجام واجبات برای طی کردن مرحله دنیا کافی است؛ نماز و روزه دو عمل واجبی هستند که تقریبا همه انسانهای مومن را درگیر خود می کنند سایر واجبات مثل حج، زکات، خمس و ... یا شامل بسیاری از افراد نمی شوند و یا اگر هم بشوند مقعطی و در زمان خاصی هستند.
      در ضمن همون نمازش هم بنظر من نباید اجباری باشه.
      یعنی نباید فقط به خاطر نماز نخوندن و روزه نگرفتن کسی رو خدا به جهنم ببره.
      شما اگر بخواهید عضو تیم فوتبال محله خود شوید نیز لازم است یک حداقل هایی را رعایت کنید تا عضو آن تیم محسوب شوید؛ به عنوان عضو یک خانواده نیز یکسری باید و نباید اجتناب ناپذیر است؛ همسر بودن، پدر بودن، مادر بودن و .... ملزوماتی را به دنبال دارند؛ شما مجبور نیستید مومن باشید اما اگر ایمان را اختیار کردید رعایت حداقل ها ضروری است و حداقل چیزی که از شما انتظار می رود خواندن نماز است.

      البته در عرفان گفتن «اینا حق الله است، ولی خدا از حق خودش میگذره».
      بنظر من عرفان درست میگه.
      در بعضی از روایات آمده که روز قیامت طبق یک قاعده فقهی همه گناه بشر را به گردن شیطان انداخته و انسان را از عذاب جهنم رها می کند.
      بر اساس قانون شرع اگر انسانی زمین دیگری را غصب کند و منفعتی از آن به دست آورد، منعفت از آن اوست اما باید اجاره زمین را به صاحب آن پرداخت کند.
      روز قیامت هم خدا خطاب به شیطان می گوید زمین وجود انسان را غصب کردی و تخم گناه و معصیت در آن افشاندی، محصول این بذر از آن خودت زمین مرا پس بده.
      در اینکه خدا بر فرض وجود رسم خدایی خود را به جا خواهد آورد شکی نیست و تعیین تکلیف برای او نوعی بچگی کردن است.
      صحبت اصلی بر به جا آوردن رسم بندگی از طرف من و شماست.

      در ضمن همون نماز خوندن هم امروزه روز و برای هرکسی راحت و کم هزینه نیست دیگه.
      اون کجا در آرامش در طبیعت و زندگی ساده و با فراغت باشی و نماز بخونی و اون کجا با هزاری گرفتاری و فشار و محدودیت زمان و مکان بخوای این چیزها رو بجا بیاری. من خودم نتونستم این سختی رو تحمل کنم. ازش فرار کردم به شدت! بخصوص که هیچ معنا و تاثیر عملی چندانی هم درش ندیدم.
      بله نماز خواندن سخت است خیلی هم سخت است:
      واسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ

      از صبر و نماز كمك بجوئید و آن بسى سنگین است مگر براى خشوع پیشگان

      راه هر چند کوتاه اما پیمودن آن بسی دشوار است و نیاز به توشه ای درخور دارد و اصلی ترین توشه نماز است
      پس با همه دشواری ناز این نماز کشیدن دارد و صد البته این کار از هر انسان ناشکیبی بر نمی آید.
      و باوجود این همه منابع تردید و آگاهی و عقلانیت علمی و منطقی که انسان امروزه داره، کارهایی مثل نماز خوندن بیش از گذشته بی معنی و احمقانه بنظر میاد.
      بدون نماز میلیاردها برابر آگاهی و عقلانیت علمی و منطقی موجود، پر کاهی ارزش ندارد و خالی از معنا و هویت است و یک سوال بسیار ساده و ابتدایی که
      خب که چه؟
      بنیان عظیم و رفیع آن به یکباره رو می ریزد.
      من خیلی وقتا در محیط کارم اونقدر خشمگین و سرشار از تنفر بودم که وقتی در این بین فرصتی پیدا میکردم و میرفتم نماز بخونم نمیتونستم جلوی خودم رو بگیرم و سرانجام سر نماز هم فحش های رکیک میدادم (هم توی دلم و هم به زبان) و گاهی حتی به خود خدا هم گیر میدادم و بهش فحش میدادم چون همه اینا رو از چشم خدا میدیدم.
      خب شاید من توانش رو نداشتم. ولی برای این خودم رو دیگه مقصر نمیدونم و سرزنش نمیکنم. چون این واقعیت و نهایت توان تحمل من بود که نمیتونستم ازش فراتر باشم. و از احساس گناه و تلاش های بی پایان بیهوده برای غلبه بر این چیزها هم دیگه خسته شدم و ادامهء این کار و روش رو عاقلانه ندیدم.

      حداقل میتونیم خودمون رو بخاطر چیزهایی که برامون قابل درک و پذیرش عقلانی و وجدانی نیستن شکنجه نکنیم.
      من اینطوری راحتم.
      ترجیح میدم وقت و انرژی خودم رو روی چیزهایی صرف کنم که خودم تونستم بفهمم علت و کاربردشون رو و عملا تجربه و واقعیت ها با اونا تطابق میکنن.
      بر فرض وجود خدا ما چیزی طلبکار نیستیم
      ما اکنون مانند میلیاردها نفر دیگر موجودیم اما می توانستیم مانند میلیاردها میلیارد انسان دیگر که موجود نیستند، موجود نباشیم
      پس حال که هستیم، درک می کنیم و می فهمیم به جای جنگیدن با خود و محیط اطراف بهتر است راهی برای خارج شدن از این پازل پیچ در پیچ بیابیم
      ماندن در این پازل هر چند گاهی اغوا کننده است به حکم عقل و وجدان هیچ نفعی برای ما ندارد؛یک راه برای فرار از این زندان بزرگ ساده کردن مفاهیمی است که درگیر آنها هستیم و در مرحله بعد کنار آمدن با آنها و بکارگیری آنها به نفع خود است.
      ادیان هم اثبات نشده هستند از دید بنده.
      بخصوص باوجود تناقضها و مزخرفات زیادی که در آنها هست یا حداقل بنام آنها بیان شده است.
      این نیست که بنظرم چیزی یک طرف معتبر باشه و در طرف دیگر چیزی نباشه.
      در هیچ طرفی چیز زیادی نیست.
      مگر جز همان اصول بنیادین و مشترکات میان ادیان که گفتم.
      اگر بتوانیم در دین اصولی بیابیم که قابل قبول و قابل فهم باشد مشکل تمام است در موضوعات و موارد دیگر نیز ما تقریبا همین کار را می کنیم
      یعنی مثلا در طب، نجوم، زیست شناسی و ... با تکیه بر اصول مسلم با مشکلات و مجهولات آن کنار می آییم.
      همانطور که قبلا هم اشاره کردم
      نباید از دین انتظار چوب شعبده باز را داشت و همه چیز را به صورت فعلی طلب کرد؛ دین با تلاش ما دین می شود من و شما نیز جزئی از چرخه دین هستیم و کمال انسان و کمال دین اثر متقابل بر هم دارند.

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از کوشا گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      folaani (12-11-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 38
      واپسین پیک: 07-10-2015, 04:13 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •