• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 238

    جُستار: رهایی از اسارت (یک)

    Hybrid View

    1. #1
      سخنور یکم
      Points: 5,769, Level: 49
      Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کوشا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      742
      جُستارها
      7
      امتیازها
      5,769
      رنک
      49
      Post Thanks / Like
      سپاس
      10
      از ایشان 202 بار در 171 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      8 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      حالا اومدیم کسی نتونست جواب درخوری بده، یا جواب دادن ولی بعضی همچنان طرف مقابل رو گرفتن.
      آیا اصلا سانسور خوبه؟ مشروعه؟
      سانسور مشروع نیست اما هر چیزی هم جای خود را دارد.

      من اصلا احساس نیاز چندانی به دین دیگه ندارم.
      چونکه دین برام بقدر کافی کارا و قانع کننده نبود، بخاطر همین دنبال عقل و خرد و نیروهای درونی خودم رفتم و استفاده از فرصتها، و متوجه شدم اینطوری خیلی عملی تره اینکه آدم به نتیجه برسه و خوشبخت تر بشه، و حتی در معنویت هم موفق تر میتونه بشه تا اینکه بخواد کورکورانه دنبال دستورات و حرفهای یک کتاب و یک عده بدوه و دنبال حل تناقضات باشه.
      مشکل اینجاست که احساس حجت نیست و اگر قرار بر رسیدن به خوشبختی و .... باشد اگر انسان قید همه چیز حتی اخلاق را هم بزند زودتر به نیتجه می رسد.
      اطاعت کورکورانه البته نارواست اما وقتی کسی حداقل های لازم را در این زمینه ارائه کند و راه را بر راه دیگران ببندد قصه فرق می کند.
      نیازی نیست اینقدر پیچیدش کنیم.
      مرجع تشخیص نیاز و عدم نیاز چیست؟

      یک مشکل دین اینه که خیلی گسترده و پیچیده است.
      بخصوص در عصر حاضر، وقت و انرژی انسان خیلی ارزشمنده از بعد مادیش. نمیشه اینقدر وقت و انرژی رو روی دین صرف کرد که بالاخره جواب بده یا نده معلوم نیست و چه شود. این همه چیزهای مفید و کارا هست برای پرداختن. معنویت هم میتونه ساده تر و مختصرتر بشه که بعنوان حداقلی فکر میکنم بهینه و کارا باشه بقدر کافی.
      فکر نکنم یک ماه روزه گرفتن و روزی چندبار نماز خواندن کار چندان پیچیده ای باشد.

      چند دهه الان خیلی مهمه.
      عمر ما هم کلا چند دهه بیشتر نیست.
      مهم این است که کار چندان زیاد دیگری در این مدت کوتاه نمی توانیم انجام دهیم
      اگر خدایی وجود نداشته باشد
      ما از همین الآن هم در ته خط و از پیش باخته ایم؛ نیتجه هر عددی که در صفر ضرب شود صفر است و مرگ نقطه صفر است.

      و اگر خدایی غیر از خدای ادیان وجود داشته باشد ما از خواست او اطلاعی نداریم و به طور طبیعی اعمال ما برای او بی معناست.
      پس تنها راهی که می ماند و برای ما احتمال سود و منفعت دارد، مفروض گرفتن خدای ادیان و عمل طبق راهی است که محکمترین حجت و دلیل را دارد و چاره ای جز صبر و تحمل نداریم.
      خب دیگه همین نظرات آزاد و ایراد و مبارزه با اقتدارگرایی دینی هم جزیی از این فرایند است.
      حتما همینطور است و دین از موضوع ضرر نخواهد کرد.

    2. #2
      سخنور یکم
      Points: 9,302, Level: 64
      Level completed: 84%, Points required for next Level: 48
      Overall activity: 90.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      folaani آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      نوشته ها
      673
      جُستارها
      44
      امتیازها
      9,302
      رنک
      64
      Post Thanks / Like
      سپاس
      380
      از ایشان 567 بار در 352 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      سانسور مشروع نیست اما هر چیزی هم جای خود را دارد.
      الان یعنی مزدک و دفترچه و زندیق و اینها جاشون کجاست؟
      یا حتی خود من.
      باید رفع فیلتر بشن؟

      مشکل اینجاست که احساس حجت نیست و اگر قرار بر رسیدن به خوشبختی و .... باشد اگر انسان قید همه چیز حتی اخلاق را هم بزند زودتر به نیتجه می رسد.
      اطاعت کورکورانه البته نارواست اما وقتی کسی حداقل های لازم را در این زمینه ارائه کند و راه را بر راه دیگران ببندد قصه فرق می کند.
      مرجع تشخیص نیاز و عدم نیاز چیست؟
      منظورم این نبود که فقط احساسه.
      عقل، احساس، وجدان.
      در کل من دیگه نیاز چندانی به دین نمیبینم و احساس نمیکنم.
      البته اگر بخواد چیزی فراتر از اصول بنیادین معنویت و مشترکات میان ادیان باشه.
      آدم هم وقتی برای چیزی لزومی نمیبینه، دیگه چه دلیلی داره به چه انگیزه ای روش وقت و انرژی بذاره که چی بشه؟

      فکر نکنم یک ماه روزه گرفتن و روزی چندبار نماز خواندن کار چندان پیچیده ای باشد.
      دین که خیلی بیش از این هست.
      از نظر گستردگی و پیچیدگی خیلی بیش از این هست.
      نمیفهمم، یعنی شما حداقل دین رو الان تعریف کردید؟
      این فتوا بر چه اساسی داده شده؟ آیا شما مرجع ذیصلاحی هستید؟
      در ضمن همون نمازش هم بنظر من نباید اجباری باشه.
      یعنی نباید فقط به خاطر نماز نخوندن و روزه نگرفتن کسی رو خدا به جهنم ببره.
      البته در عرفان گفتن «اینا حق الله است، ولی خدا از حق خودش میگذره».
      بنظر من عرفان درست میگه.
      در ضمن همون نماز خوندن هم امروزه روز و برای هرکسی راحت و کم هزینه نیست دیگه.
      اون کجا در آرامش در طبیعت و زندگی ساده و با فراغت باشی و نماز بخونی و اون کجا با هزاری گرفتاری و فشار و محدودیت زمان و مکان بخوای این چیزها رو بجا بیاری. من خودم نتونستم این سختی رو تحمل کنم. ازش فرار کردم به شدت! بخصوص که هیچ معنا و تاثیر عملی چندانی هم درش ندیدم.
      و باوجود این همه منابع تردید و آگاهی و عقلانیت علمی و منطقی که انسان امروزه داره، کارهایی مثل نماز خوندن بیش از گذشته بی معنی و احمقانه بنظر میاد.
      من خیلی وقتا در محیط کارم اونقدر خشمگین و سرشار از تنفر بودم که وقتی در این بین فرصتی پیدا میکردم و میرفتم نماز بخونم نمیتونستم جلوی خودم رو بگیرم و سرانجام سر نماز هم فحش های رکیک میدادم (هم توی دلم و هم به زبان) و گاهی حتی به خود خدا هم گیر میدادم و بهش فحش میدادم چون همه اینا رو از چشم خدا میدیدم.
      خب شاید من توانش رو نداشتم. ولی برای این خودم رو دیگه مقصر نمیدونم و سرزنش نمیکنم. چون این واقعیت و نهایت توان تحمل من بود که نمیتونستم ازش فراتر باشم. و از احساس گناه و تلاش های بی پایان بیهوده برای غلبه بر این چیزها هم دیگه خسته شدم و ادامهء این کار و روش رو عاقلانه ندیدم.
      مهم این است که کار چندان زیاد دیگری در این مدت کوتاه نمی توانیم انجام دهیم
      اگر خدایی وجود نداشته باشد
      ما از همین الآن هم در ته خط و از پیش باخته ایم؛ نیتجه هر عددی که در صفر ضرب شود صفر است و مرگ نقطه صفر است.
      حداقل میتونیم خودمون رو بخاطر چیزهایی که برامون قابل درک و پذیرش عقلانی و وجدانی نیستن شکنجه نکنیم.
      من اینطوری راحتم.
      ترجیح میدم وقت و انرژی خودم رو روی چیزهایی صرف کنم که خودم تونستم بفهمم علت و کاربردشون رو و عملا تجربه و واقعیت ها با اونا تطابق میکنن.

      و اگر خدایی غیر از خدای ادیان وجود داشته باشد ما از خواست او اطلاعی نداریم و به طور طبیعی اعمال ما برای او بی معناست.
      ادیان هم اثبات نشده هستند از دید بنده.
      بخصوص باوجود تناقضها و مزخرفات زیادی که در آنها هست یا حداقل بنام آنها بیان شده است.
      این نیست که بنظرم چیزی یک طرف معتبر باشه و در طرف دیگر چیزی نباشه.
      در هیچ طرفی چیز زیادی نیست.
      مگر جز همان اصول بنیادین و مشترکات میان ادیان که گفتم.
      ویرایش از سوی folaani : 12-10-2013 در ساعت 08:49 AM

    3. #3
      سخنور یکم
      Points: 5,769, Level: 49
      Level completed: 10%, Points required for next Level: 181
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      کوشا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      742
      جُستارها
      7
      امتیازها
      5,769
      رنک
      49
      Post Thanks / Like
      سپاس
      10
      از ایشان 202 بار در 171 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      8 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی folaani نمایش پست ها
      الان یعنی مزدک و دفترچه و زندیق و اینها جاشون کجاست؟
      یا حتی خود من.
      باید رفع فیلتر بشن؟
      دو حالت دارد
      یا واقعا شبهه دارند که سایت ها و مراکز پاسخگویی متعددی وجود دارد می توانند به آنها رجوع کنند کما اینکه روزانه هزاران نفر این کار را می کنند.
      یا قصد مبارزه دارند که خب قصه فرق می کند و مبارزه آداب و قانون خاص خود را دارد.
      منظورم این نبود که فقط احساسه.
      عقل، احساس، وجدان.
      در کل من دیگه نیاز چندانی به دین نمیبینم و احساس نمیکنم.
      البته اگر بخواد چیزی فراتر از اصول بنیادین معنویت و مشترکات میان ادیان باشه.
      آدم هم وقتی برای چیزی لزومی نمیبینه، دیگه چه دلیلی داره به چه انگیزه ای روش وقت و انرژی بذاره که چی بشه؟
      این عدم لزوم نیاز به برهان قوی و قاطع و چیزی ورای احساس نیاز دارد و الا انسان می شود مصداق "ان هم الا یظنون" و " ان الظن لا یغنی من الحق شیئا"

      دین که خیلی بیش از این هست.
      از نظر گستردگی و پیچیدگی خیلی بیش از این هست.
      نمیفهمم، یعنی شما حداقل دین رو الان تعریف کردید؟
      این فتوا بر چه اساسی داده شده؟ آیا شما مرجع ذیصلاحی هستید؟
      در معارف دینی آمده که انجام واجبات برای طی کردن مرحله دنیا کافی است؛ نماز و روزه دو عمل واجبی هستند که تقریبا همه انسانهای مومن را درگیر خود می کنند سایر واجبات مثل حج، زکات، خمس و ... یا شامل بسیاری از افراد نمی شوند و یا اگر هم بشوند مقعطی و در زمان خاصی هستند.
      در ضمن همون نمازش هم بنظر من نباید اجباری باشه.
      یعنی نباید فقط به خاطر نماز نخوندن و روزه نگرفتن کسی رو خدا به جهنم ببره.
      شما اگر بخواهید عضو تیم فوتبال محله خود شوید نیز لازم است یک حداقل هایی را رعایت کنید تا عضو آن تیم محسوب شوید؛ به عنوان عضو یک خانواده نیز یکسری باید و نباید اجتناب ناپذیر است؛ همسر بودن، پدر بودن، مادر بودن و .... ملزوماتی را به دنبال دارند؛ شما مجبور نیستید مومن باشید اما اگر ایمان را اختیار کردید رعایت حداقل ها ضروری است و حداقل چیزی که از شما انتظار می رود خواندن نماز است.

      البته در عرفان گفتن «اینا حق الله است، ولی خدا از حق خودش میگذره».
      بنظر من عرفان درست میگه.
      در بعضی از روایات آمده که روز قیامت طبق یک قاعده فقهی همه گناه بشر را به گردن شیطان انداخته و انسان را از عذاب جهنم رها می کند.
      بر اساس قانون شرع اگر انسانی زمین دیگری را غصب کند و منفعتی از آن به دست آورد، منعفت از آن اوست اما باید اجاره زمین را به صاحب آن پرداخت کند.
      روز قیامت هم خدا خطاب به شیطان می گوید زمین وجود انسان را غصب کردی و تخم گناه و معصیت در آن افشاندی، محصول این بذر از آن خودت زمین مرا پس بده.
      در اینکه خدا بر فرض وجود رسم خدایی خود را به جا خواهد آورد شکی نیست و تعیین تکلیف برای او نوعی بچگی کردن است.
      صحبت اصلی بر به جا آوردن رسم بندگی از طرف من و شماست.

      در ضمن همون نماز خوندن هم امروزه روز و برای هرکسی راحت و کم هزینه نیست دیگه.
      اون کجا در آرامش در طبیعت و زندگی ساده و با فراغت باشی و نماز بخونی و اون کجا با هزاری گرفتاری و فشار و محدودیت زمان و مکان بخوای این چیزها رو بجا بیاری. من خودم نتونستم این سختی رو تحمل کنم. ازش فرار کردم به شدت! بخصوص که هیچ معنا و تاثیر عملی چندانی هم درش ندیدم.
      بله نماز خواندن سخت است خیلی هم سخت است:
      واسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ

      از صبر و نماز كمك بجوئید و آن بسى سنگین است مگر براى خشوع پیشگان

      راه هر چند کوتاه اما پیمودن آن بسی دشوار است و نیاز به توشه ای درخور دارد و اصلی ترین توشه نماز است
      پس با همه دشواری ناز این نماز کشیدن دارد و صد البته این کار از هر انسان ناشکیبی بر نمی آید.
      و باوجود این همه منابع تردید و آگاهی و عقلانیت علمی و منطقی که انسان امروزه داره، کارهایی مثل نماز خوندن بیش از گذشته بی معنی و احمقانه بنظر میاد.
      بدون نماز میلیاردها برابر آگاهی و عقلانیت علمی و منطقی موجود، پر کاهی ارزش ندارد و خالی از معنا و هویت است و یک سوال بسیار ساده و ابتدایی که
      خب که چه؟
      بنیان عظیم و رفیع آن به یکباره رو می ریزد.
      من خیلی وقتا در محیط کارم اونقدر خشمگین و سرشار از تنفر بودم که وقتی در این بین فرصتی پیدا میکردم و میرفتم نماز بخونم نمیتونستم جلوی خودم رو بگیرم و سرانجام سر نماز هم فحش های رکیک میدادم (هم توی دلم و هم به زبان) و گاهی حتی به خود خدا هم گیر میدادم و بهش فحش میدادم چون همه اینا رو از چشم خدا میدیدم.
      خب شاید من توانش رو نداشتم. ولی برای این خودم رو دیگه مقصر نمیدونم و سرزنش نمیکنم. چون این واقعیت و نهایت توان تحمل من بود که نمیتونستم ازش فراتر باشم. و از احساس گناه و تلاش های بی پایان بیهوده برای غلبه بر این چیزها هم دیگه خسته شدم و ادامهء این کار و روش رو عاقلانه ندیدم.

      حداقل میتونیم خودمون رو بخاطر چیزهایی که برامون قابل درک و پذیرش عقلانی و وجدانی نیستن شکنجه نکنیم.
      من اینطوری راحتم.
      ترجیح میدم وقت و انرژی خودم رو روی چیزهایی صرف کنم که خودم تونستم بفهمم علت و کاربردشون رو و عملا تجربه و واقعیت ها با اونا تطابق میکنن.
      بر فرض وجود خدا ما چیزی طلبکار نیستیم
      ما اکنون مانند میلیاردها نفر دیگر موجودیم اما می توانستیم مانند میلیاردها میلیارد انسان دیگر که موجود نیستند، موجود نباشیم
      پس حال که هستیم، درک می کنیم و می فهمیم به جای جنگیدن با خود و محیط اطراف بهتر است راهی برای خارج شدن از این پازل پیچ در پیچ بیابیم
      ماندن در این پازل هر چند گاهی اغوا کننده است به حکم عقل و وجدان هیچ نفعی برای ما ندارد؛یک راه برای فرار از این زندان بزرگ ساده کردن مفاهیمی است که درگیر آنها هستیم و در مرحله بعد کنار آمدن با آنها و بکارگیری آنها به نفع خود است.
      ادیان هم اثبات نشده هستند از دید بنده.
      بخصوص باوجود تناقضها و مزخرفات زیادی که در آنها هست یا حداقل بنام آنها بیان شده است.
      این نیست که بنظرم چیزی یک طرف معتبر باشه و در طرف دیگر چیزی نباشه.
      در هیچ طرفی چیز زیادی نیست.
      مگر جز همان اصول بنیادین و مشترکات میان ادیان که گفتم.
      اگر بتوانیم در دین اصولی بیابیم که قابل قبول و قابل فهم باشد مشکل تمام است در موضوعات و موارد دیگر نیز ما تقریبا همین کار را می کنیم
      یعنی مثلا در طب، نجوم، زیست شناسی و ... با تکیه بر اصول مسلم با مشکلات و مجهولات آن کنار می آییم.
      همانطور که قبلا هم اشاره کردم
      نباید از دین انتظار چوب شعبده باز را داشت و همه چیز را به صورت فعلی طلب کرد؛ دین با تلاش ما دین می شود من و شما نیز جزئی از چرخه دین هستیم و کمال انسان و کمال دین اثر متقابل بر هم دارند.

    4. یک کاربر برای این پست سودمند از کوشا گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      folaani (12-11-2013)

    5. #4
      سخنور یکم
      Points: 9,302, Level: 64
      Level completed: 84%, Points required for next Level: 48
      Overall activity: 90.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      folaani آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      نوشته ها
      673
      جُستارها
      44
      امتیازها
      9,302
      رنک
      64
      Post Thanks / Like
      سپاس
      380
      از ایشان 567 بار در 352 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      در معارف دینی آمده که انجام واجبات برای طی کردن مرحله دنیا کافی است؛ نماز و روزه دو عمل واجبی هستند که تقریبا همه انسانهای مومن را درگیر خود می کنند سایر واجبات مثل حج، زکات، خمس و ... یا شامل بسیاری از افراد نمی شوند و یا اگر هم بشوند مقعطی و در زمان خاصی هستند.

      صحبت اصلی بر به جا آوردن رسم بندگی از طرف من و شماست.

      بله نماز خواندن سخت است خیلی هم سخت است:
      واسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ

      از صبر و نماز كمك بجوئید و آن بسى سنگین است مگر براى خشوع پیشگان

      راه هر چند کوتاه اما پیمودن آن بسی دشوار است و نیاز به توشه ای درخور دارد و اصلی ترین توشه نماز است
      پس با همه دشواری ناز این نماز کشیدن دارد و صد البته این کار از هر انسان ناشکیبی بر نمی آید.
      البته من به آن شکل رسمی دینی اش نماز نمیخوانم.
      وگرنه اگر منظور از نماز چیز دیگری باشد، و مثلا توجه و صحبت درونی با خدا هم بتواند نماز محسوب شود، زیاد انجام میدهم.
      من از آن نماز دینی بدم میاید که باید سر یک موقع خاصی یکسری ادا و اطوار کلیشه ای و حرفهای عربی کلیشه ای را مثل طوطی تکرار کنی.
      وگرنه من خودم از نظر فروتنی و خشوع مانعی ندارم و بلکه حتی از بسیاری از انسانهای به ظاهر مومن و نمازخوان هم شاید فروتن تر باشم و حاضرم در برابر خداوند خشوع کنم، ولی به شرطی که بفهمم آن همان خداوند نیک قابل باور برای من است. البته در مواقعی که چوب توی سوراخ کونمان کرده است و خشمگین و ناامید هستم که فکر نمیکنم، ولی وقتی حالم بهتر است میتوانم. هرچند یک دلیلی که من لزوم چندانی در این نمیبینم (یعنی حداقل فکر نمیکنم نیاز به یک نظم و تعداد خاص باشد) هم اینست که بنظر من خدا به این نیازی ندارد و حالش همیشه خوب است.
      اصلا من نیازی به خشوع رسمی دربرابر خدا ندارم. چون نیازی ندارم چیزی را ثابت کنم. خدا خودش میداند که من آدم مغروری نیستم و دوتا دولا و راست شدن و ور ور مفت کردن برایم کاری ندارد به خودی خودش، و دنبال هیچ افتخار و مقام و شهرت و خدایی کردن نیستم، بلکه به دنبال خوشبختی و آرامش و لذت شخصی خودم هستم، و قدرت را هم بخاطر توانایی و شکوهش ستایش میکنم و شیفتهء آن هستم، لذا از قدرتمند شدن خودم هم احساس شکوه و موفقیت میکنم و لذت میبرم.

      من به خدا میگویم اصلا من عددی نیستم همین هستم که هستم نمیتوانم مثل آنهایی که میگویند خیلی بزرگ و مثلا پرتحمل و صبور بوده اند باشم. ادعایی ندارم در این زمینه. پس خواهشا دیگر مرا در این زمینه مورد فشار و امتحان هم قرار نده، که من پیشاپیش از این ادعا صرفنظر کرده و به ضعف و شکست خودم معترفم.
      کلا من اصلا حال این حرفها را دیگر ندارم.

      فقط خدا بگذارد در آن حدی که هستم زندگی کنم و فشار زیادی به من نیاورد، اگر هم میاورد لابد خودش میداند که در آن موقع آنقدر ناراحت و ناامید و عصبانی هستم که شاید حتی به خدا هم فحش بدهم، ولی این رفتاری طبیعی و صادقانه از سوی من است، نه از روی غرور و عناد و غیره.

      دلم به این خوش است که بهرحال من هم خودم را در حال پیشرفت و قوی تر شدن میبینم، و حتی بیشتر انسان میشوم و احساساتی مثل شفقت پیدا میکنم.
      یکجوری من میبینم که حتی منهم به مرور دارم به سمت تعالی میروم. شاید حتی سریعتر از خیلی از مردم دیگر. گاهی حتی خودم از تغییرات و احساساتی که در درون خودم دیدم تعجب کرده ام که اینها چطور و از کجا آمده اند!
      مثلا یک بار در تلویزیون داشت راجع به شهادت امام حسین (ع) میگفت که من همینطور دلم سوخت و تحت تاثیر قرار گرفتم و اشک از چشمانم جاری شد، چون احساس کردم او هم انسان مظلوم و خوبی بوده مثل خودم. اصلا کاری به دینی بودنش نداشتم، اصلا فکر کردم بیچاره به چه خدا و دینی امید بسته بوده که شاید او هم زیادی خوش خیال بوده، ولی بهرحال آدم خوبی بوده بنده خدا که با ناجوانمردی و خشونت جهان روبرو شده و زده اند چپر چلاقش کرده اند و دخلش را آورده اند!
      یا گاهی در حق بقیهء مردم، کودکان و غیره، وقتی ضعف و رنجها و محرومیت های آنان را میبینم همینطور احساساتی شده و اشکم درآمده است. بعد خودم تعجب کرده ام که منکه این همه خشم و شورش کردم بر دین و خدا و هدفم خودم بودم و قدرت، پس چطور این احساسات و دریافت و درک درونی در من انگار تقویت هم شده است واقعا از کجا آمده است!! وقتی من باور کردم که شاید براستی خدایی نباشد، اما از آن طرف حس شفقت در من چطور تقویت هم شده است انگار!! خلاصه نمیفهمم داستان چیست. شاید هم واقعا مسیر من در زندگی برخلاف خواست الهی نباشد. کسی چه میداند!

      پس حال که هستیم، درک می کنیم و می فهمیم به جای جنگیدن با خود و محیط اطراف بهتر است راهی برای خارج شدن از این پازل پیچ در پیچ بیابیم
      من راه را جنگیدن یافتم. قدرتمند شدن.
      سعی خودم را میکنم.
      کسی چه میداند شاید بشود با خشم و خشونت مشروع دیوارهای پازل را هم در کوفت و یک راه مستقیم تر و راحتتر و سریعتری یافت!!
      شاید این هم یک روشی باشد برای خودش. شاید بهینه ترین و بهترین و درست ترین روش نباشد، شاید برای من اینطور باشد و برای دیگران اینطور نباشد، ولی بهرحال ممکن است شدنی باشد. وقتی چنان خدایی هست، دیگر هیچ چیزی غیرممکن نیست!

      اگر بتوانیم در دین اصولی بیابیم که قابل قبول و قابل فهم باشد مشکل تمام است در موضوعات و موارد دیگر نیز ما تقریبا همین کار را می کنیم
      منهم که گفتم با اصول بنیادین معنویت و مشترکات میان ادیان مشکلی ندارم.
      ولی نماز و روزه کلاسیک/رسمی اسلام را جزء این اصول بنیادین و مشترکات نمیدانم.

    6. #5
      سرنویسنده سوم
      Points: 51,229, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      ریلکس
       
      مزدك بامداد آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      ماندگاه
      هندوستان
      نوشته ها
      2,394
      جُستارها
      4
      امتیازها
      51,229
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,264
      از ایشان 5,538 بار در 2,053 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      40 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      فکر نکنم یک ماه روزه گرفتن و روزی چندبار نماز خواندن کار چندان پیچیده ای باشد.
      هزینه ی دینداری که همین ها نیست!
      اینها لایه بیرونی و نمادین ان هستند!
      از سواری دادن به آخوند و پذیرفتن توسری
      و بستن بمب به خود و رفتن روی مین برای
      خایه های اخوند و دور شدن از حقوق بشر
      و سرکوب زنان و سرکوب آزادیخواهان و
      از میان رفتن بهزیستی و آزادی اندیشه و
      گرفتاری در خودکامگی ولایت سفیه و ....
      هم از هزینه های دین داری می باشند!
      پس ماست مالی نفرمایید!
      خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
      خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
      چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
      بــه دانــش روان را هــمی پــرورد

    7. 2 کاربر برای این پست سودمند از مزدك بامداد گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (12-10-2013),sonixax (12-11-2013)

    8. #6
      سخنور یکم
      Points: 9,302, Level: 64
      Level completed: 84%, Points required for next Level: 48
      Overall activity: 90.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      folaani آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      نوشته ها
      673
      جُستارها
      44
      امتیازها
      9,302
      رنک
      64
      Post Thanks / Like
      سپاس
      380
      از ایشان 567 بار در 352 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      بنظر من جمهوری اسلامی هم اگر شعور داره، مذهبیون و آخوندها هم اگر عقل و شعور و خرد و وجدان دارن، بهتره بجای این همه لاف زدن به فکر معیشت مردم باشن.
      حداقل برای من قضیه اینه.
      من نمیتونم در عین حالی که محتاج یه لقمه نون و سرپناه و آرامش کوفتی هستم در این هستی که خداش ادعا میکنه چنان و چنانه و قدرت مطلق و رحمت مطلق و وهاب و کریم و رزاق و ایناست، بهش باور و امید داشته باشم و باهاش راز و نیاز و عبادتش کنم.

      بخاطر چی دنبال قدرت رفتم.
      چون از دید من خدا همه چیز لازم رو برام بقدر کافی درست نکرد.
      نماز درست نکرد.
      روزه درست نکرد.
      تازه بازم کامل کافر نشدم؛ چون گفتم شاید راه همینه شاید خدا فرصت و پتانسیل به خودم داده و خودم باید زحمت بکشم و فعالش کنم و خودم هم سهمی در نجات خودم از این وضع داشته باشم.
      حالا دیگه اینه که دین و نماز و این حرفا درنظرم دیگه هیچ معنی نداره.
      دیگه نمیتونم.
      باید به راه خودم ادامه بدم.
      آزموده را آزمودن خطاست.
      ویرایش از سوی folaani : 12-10-2013 در ساعت 10:56 AM

    9. یک کاربر برای این پست سودمند از folaani گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      مزدك بامداد (12-10-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 38
      واپسین پیک: 07-10-2015, 04:13 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •