درود،
آیا وجود-شناسی در بالا همان شناختشناسی (epistemology) است؟
همچنین پیوند میان وجود مطلق در این میان با شناختشناسی منطق چیست؟
استدلال بالا شوربختانه دوچار چند سفسته منطقی است. نخست آنکه، برای جمله یک:
اگر زمانی بوده که جهان مادی وجود نداشته آنگاه منطق ریشه ی مادی نخواهد داشت.
اثبات ضمنی حکم در فرض به گونهای سفستهوار به کار رفته است، چنانکه بازگردان آن میشود:
اگر زمانی بوده که جهان مادی وجود نداشته آنگاه منطق (که وابسته به ماده نیست) ریشه مادی نخواهد داشت.
چنانکه میبینید، شما در فرض اینکه منطق به ماده وابسته نیست (به بیان
دیگر، ریشه آن از ماده نمیآید!) را همان ابتدای کار ثابت شده در نگر گرفتهاید!
زمانی بوده که جهان مادی وجود نداشته.
این خود نیاز به اثبات دارد، شما چگونه در آوردهاید که زمانی بوده که جهان مادی وجود
نداشته است، به ویژه با در نگر گرفتن این امر که مفهوم زمان خود در جابهجایی ماده بازتاب پیدا میکند؟
البته خدا در جایگاه یک پدیده گنگ توضیحناپذیر برای نسبت دادن چیزهایی که نمیفهمیم
کاربرد فراوان دارد. اما گمان میکنم شما در جایگاه خداباوران انگشتشمار این فاروم خواهید
رفت و اگر اینگونه است، خوشحال میشویم گفتگویی درباره اثبات شما از خدا داشته باشیم.










































پاسخ با گفتآورد