• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 19

    جُستار: پروسلوگیون

    Threaded View

    1. #7
      شناس
      Points: 1,235, Level: 19
      Level completed: 35%, Points required for next Level: 65
      Overall activity: 0%
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      فیلیپ آواتار ها
      تاریخ هموندی
      May 2011
      نوشته ها
      59
      جُستارها
      1
      امتیازها
      1,235
      رنک
      19
      Post Thanks / Like
      سپاس
      26
      از ایشان 63 بار در 34 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      و من تصور می‌کردم که ما درحال گفتگو پیرامون این ایراد ِ مقدماتی هستیم نه نتیجه‌ی آن،...
      مقدمه به نتیجه بی‌ربط است
      البته گزاره ی «وجود بر کفیت مقدم است» به طور سنتی، مقدمه و پیشرط گزاره ی «وجود را نمیتوان در قالب یک کفیت اثبات کرد» دانسته شده، نه نتیجه ی آن [1] و لذا مستقیما به آن مربوط است.

      به هر حال مشکلی نیست. میتوانیم تنها در خصوص مسئله ی «وجود را نمیتوان در قالب یک کفیت اثبات کرد» بحث کنیم.
      این نتیجه‌ی ِ طبیعی و ایراد ِ برهان است نه بخشی از مفروضات آن، اینکه «برای کامل بودن» باید وجود داشت، یعنی وجود داشتن یک ویژگی ِ ثانویه است برای امکان‌پذیری کامل بودن.

      دوست بزرگوار من،
      تکرار استدلال های پیشینتان، پاسخ سوال بده را نخواهد داد!
      می فرمایید: "اینکه «برای کامل بودن» باید وجود داشت، یعنی وجود داشتن یک ویژگی ِ ثانویه است"
      ما می گوییم: چرا؟

      شما یک همچنین استدلالی دارید:

      1. برای کامل بودن باید وجود داشت.
      2. پس وجود یک ویژگی ثانویه است.

      واضح است که گزاره ی 2، به طور مستقیم، از گزاره ی 1 نتیجه گرفته نمی شود. پس یا استدلالتان استنتاجی نیست یا اینکه یک پیشفرض پنهان شده دارید که گزاره ی 1 و 2 را به هم ربط می دهد.

      تصور بنده این است که شما از پیشفرضی شبیه این استفاده می کنید: "همه ی فاکتورهای کمال-ساز بایستی ویژگی ثانویه باشند"

      در این صورت استدلالتان چنین خواهد بود:

      1. همه ی فاکتورهای کمال-ساز بایستی ویژگی ثانویه باشند (پیش فرض پنهان شده ی تان)
      2. «وجود» [2] یک فاکتور کمال-ساز است (یا به قول خودتان: "برای کامل بودن باید وجود داشت.")
      3. پس «وجود» [2] بایستی یک ویژگی ثانویه باشد.

      درخواست ما از شما این است:
      مهر ورزیده، گزاره ی نخست/پیشفرضتان را ثابت کنید.

      چون تفاوت میان «کیفیت» و «ویژگی» برای من بسیار زیاد است. نزد من هر وجه از چگونگی یک کیفیت است(حتی عدم وجود)و ویژگی معادل فارسی صفت، یعنی چیزی که به نهاد تعلق می‌گیرد است. اگر اینها به نظر شما یکی هستند یا فکر می‌کنید ایراد من فقط متوجه ثانویه بودن ِ وجود در این برهان است باید چندین پله عقب برویم.
      منظور بنده از کفیت ثانویه همان "ویژگی ثانویه" ی مد نظر شما و کانت است. [3] مشکل صرفا بر سر انتخاب واژه است نه مفاهیم. لزومی نیست "چندین پله عقب برگردیم".

      سپاس از این گفتگوی شیرین!



      پانویس:

      [1] برای نمونه رجوع کنید به مقاله ی

      Alston, William P. "The Ontological Argument Revisited." The Philosophical Review LXIX.4 (1960): 452-74. Print.

      "On this basis it is easy to show that 'exists' cannot be a
      predicate. If the existence of the subject must be presupposed
      before we can set about attaching (withholding, wondering
      whether to attach) any predicate to (from) it, it, we will always be
      too late either to apply or to withhold a predicate of existence. ...
      "The application of all this to the ontological argument is
      obvious. Descartes can get from the principle "Perfection implies
      existence" or "Existence is a perfection" to the conclusion he
      wants, "A perfect being exists," only by using that principle to
      show that existence must be predicated of a perfect being. But
      we can predicate, or refuse to predicate, anything of a perfect
      being, only if we purport to have already settled that there is
      a perfect being."
      بنظر بنده شما نیز همین موضع را در پست دومتان داشتید.

      [2] در منظر برهان وجود شناسی.

      [3] البته همچنان تاکید می کنم که چیستی «وجود» اصولا بی ربط به این برهان است. اینکه من و شما وجود را چه بدانیم، تاثیری به این بحث نخواهد گذاشت.
      ویرایش از سوی فیلیپ : 05-07-2011 در ساعت 09:09 AM

    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از فیلیپ گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (05-11-2011),Russell (05-07-2011),sonixax (05-07-2011)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. فهم فلسفه یونان باستان
      از سوی Philo در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 20
      واپسین پیک: 12-10-2015, 05:22 PM
    2. شیوه گفتگو
      از سوی بهمنیار در تالار گفتگوی آزاد
      پاسخ: 2
      واپسین پیک: 02-28-2013, 11:00 AM
    3. فرق یهود و صهیونیست
      از سوی SOphie در تالار دین
      پاسخ: 1
      واپسین پیک: 02-08-2013, 09:00 AM
    4. دروغگویی را از مذهبیون آموختم!
      از سوی folaani در تالار هماندیشی
      پاسخ: 4
      واپسین پیک: 01-25-2013, 08:38 PM
    5. شیوه ی نوشتار در تالارهای گفتمان
      از سوی Nocturne در تالار گفتگوی آزاد
      پاسخ: 24
      واپسین پیک: 10-06-2012, 05:15 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •