0.پاسخ به این پرسش شاید برای شما راهنمای خوبی باشد : فرضیه یا Hypothesis تفاوتش با نظریه یا Theory چیست؟
1.رویای صادقه و این چیزها فعلا پشم هستند تا زمانیکه شما ارتباط واقعی بین رویا و جهان بیرون را اثبات کنید.
2.اهمیت دادن به یک احتمال باید بر مبنای وجودِ آن احتمال باشد. شما زمانی میتوانید یک احتمال را مهم بشمارید که به وجودش اطمینان داشته باشید. برای اثباتِ وجودِ یک احتمال، راههایی هست ولی هرگز شاملِ ادعا کردنِ صرف نمیشود.
3. برای این ادعا که مرگ برایمان پایان است شواهد زیاد است، همچنین برای اینکه بهشت و جهنمی که الله مدینه میگوید وجود ندارد هم شکی نیست و همچنین برای اینکه موجودی به نام الله وجود ندارد. همهی آنچه میتوان گفت این است که به احتمالِ 1 صدمِ درصد شاید خدایی وجود داشته باشد (همانقدر که احتمال دارد هری پاتر وجود داشته باشد). در موردِ ماهیتِ این خدا نیز باز کمترین چیزی هم نمیدانیم. یعنی نمیدانیم که از نظر او چه چیز خوب است و چه چیز بد است. پس همانا بهترین راهکار این باشد که نبودِ خدا را پیشفرض بگیریم.
خوب است، پس یک گام پیش رفتیم، اینکه ادعایی مطرح شود و از سوی کسانی(هر تعداد که باشند) پشتیبانی شود، هیچ اهمیتی ندارد، باید دید که چه دلایل و شواهدی آن را پشتیبانی میکنند(ممکن است اصلا حالتی پیش آید که کسی تاکنون آن را پیشبینی نکرده).
اکنون دلایل محمد رسولالله را برای اثباتِ جهانِ پس از مرگ بازگو کنید ببینیم آیا پذیرفتنی و عقلانی هستند یا خیر؟