بهرهکشی هم آنطرف به مزدک گرامی گفتم که وجوه گوناگونی دارد و میتواند خانوادگی، جنسی، عاطفی، اقتصادی و ... باشد. ما گمان میکنیم «مهمترین» اینها، آن موردی که بیشتر میزان سرکوب آزادی و سرکوب برابری در جامعه منجر شده بهرهکشی سیاسی، یا سرکوب مداوم سوژهی سیاسی در جامعه است و از همه بایستهتر برای برونرفت از آن. مدرک ما هم برای این، تجربهی زندگی روزانهی خودمان+شواهد تاریخی+نگرشمان به این شواهد است. من به انجمن مینگرم و میبینم همان میلادی که پیامشان را نقل قول کردهاید از وطن آواره شده نه به خاطر کاپیتالیسم، که بدلیل سرکوب دولتی دیکتاتوری و فاسد که حقوق او را به عنوان یک انسان دارای اختیار به رسمیت نمیشناسد، و پیرو این مشاهده نتیجه میگیرم که دگرگونی این شرایط به مراتب درجات حائز اهمییت بیشتر و حتی پیشٔدرآمد منطقی به دیگر انواع آنست. اگر دولتی نبود برای باتوم کشیدن و گاز اشکآور زدن بهرهکشی سرمایهداری یک هفته هم سرپا نمیماند.