Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
فرد
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 46

    جُستار: فرد

    Threaded View

    1. #24
      شناس
      Points: 572, Level: 11
      Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
      Overall activity: 5.0%
      آغازگر جُستار
      تعلیق قبل از جهش
       
      دلواپس
       
      r.daramroei آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      70
      جُستارها
      2
      امتیازها
      572
      رنک
      11
      Post Thanks / Like
      سپاس
      0
      از ایشان 79 بار در 68 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      نوشته اصلی از سوی کوشا به نظر می رسد برای فرار از پوچ شدن مدعای اولیه مبنی بر عدم وجود فرد در مواجهه با برهانی کاملا عقلی این ادعا را به میان انداخته اید، اینکه ابتدا به فهم کلی و مشترک از هستی برسیم کجایش شخصی است؟ از این فلسفی تر هم مگر ممکن است؟
      این سخن و خاست من است.. و شما کجا برای دستیابی بدان تلاش کردید؟ جز این نیست ک با پاسخی مبهم ب سؤال روشن ما از ورود ب بحث خودداری کردید. بار دیگر میپرسم: چه چیزی را دارای وجود میدانید؟ آیا میتوانید موجودی مرکب از دو یا چند چیز را چیز واحدی بدانید؟ من فقط ب چیزی "موجود" میگویم ک "چیز" باشد.. "فرد" باشد.. "نام" داشته باشد. و چنین موجودی یافت نمیشود. هر پدیده ای را ک درنظر بگیریم متشکل از ذراتی است و آن ذره ای را ک متشکل از دو یا چند جزء نباشد و عنصری واحد باشد (فرد) هنوز نیافته ایم. در بحثی کاملا مجزا و پس از اثبات مادی بودن فکر و اندیشه (دقیقن دارای جنس است ؛ وزن دارد و فضائی را اشغال میکند و ..... مادی است) این را نیز ثابت میکنیم ک حتی پدیده های روانی نیز عموما چیدمانی از چیدمانهای فکری هستند و فاقد آن ویژگی میباشند ک بتوان بدان "نام" نهاد و از سایر پدیده ها تمایز بخشید. مرتبا سؤال میکنید ک فایده ی چنین علمی چیست و من میگویم اینها بنیانهای فکری انسان هستند و درک چنین واقعیتی موجب تغییرات ساختاری بنیادین در نگرش و جهان بینی انسان میشود. نقطه ی تقابل وجود ندارد زیرا شما بوضوح ب فهم کلی و درک عمومی و ... اشاره میکنید (دوست ندارم از پستهای پیشین شما نقل قول جمع کنم) و این یعنی همان سخن من ک چون فردی یافت نمیشود باید بپذیریم ک جهان برای ما چیزی بیش از «پدیده هائی ک بطور قراردادی و نامشخص نامگذاریشان کردیم » نیست. میگویید با برهان عقلی نشان دادم ک جز فرد قابلیت وجود ندارد. میگویم چنین کاری نکرده اید و .. سهل است؛ یک "فرد" (با تعریفی ک من از فرد ارائه داده ام ) در دنیا بمن نشان بدهید. اگرهم منظورتان از "فرد" چیزی غیر از آنچه من گفتم میباشد، اینک اصلاحش کنید. میتوانم ب بقیه ی گفته های شما پاسخ بدهم اما ترجیح میدهم مسائل را یکی یکی روشن کنیم. ابتدا فقط این را بفرمائید ک آیا با تعریفی ک من از "فرد" ارائه کرده ام شما "فرد"ی در دنیا سراغ دارید؟ یک پاسخ "آری" یا "نه" میتواند بحث را ب پیش راند. درپایان سعی میکنم قدری توضیحات اضافه کنم: آنچه انگیزه ی من از چنین بحثی است مبارزه با نگاه دینی ب دنیاست. جهان بینی دینی از راه مطلق انگاری پدیده ها در مورد آنها حکم میدهد و مطلق انگاری یعنی حذف هرگونه تشکیک در ماهیت پدیده ها. و از آنجا ک پدیده ها واقعا مطلق نیستند لازم می آید ک هربار در برخورد با وجوه تازه ای ک برای یک پدیده یافت میشود توضیح و تبصره و تفسیر تازه ای ارائه شود.. و میدانید ک همین نیاز ساده رمز وجود آخوندیسم است. حال آن ک امروزه با پیشرفت علم بشر متوجه ابعاد و لایه های چندگانه ی اشیاء شده است و همین کشفیات علمی بسترسازی بخشهای مهمی از نسبی نگری را بعهده گرفته است. بشر عصر جاهلیت نیازی نمیدید ک ب انواع جرم بیندیشد و دزدی دزدی بود. اما بشر امروز میداند ک انسان بعضی وقتها خودش نیست و دزدی همیشه دزدی نیست. درواقع برای مطلق انگاشتن هریک از اجزای یک حکم با همین مشکل روبرو هستیم و نهایتا همه ی احکام بشری با نوعی جزمیت پایان میپذیرد نه با کشف یک واقعیت. زمانی ک دکارت از اندیشیدن ب عنوان سندی برای وجود داشتن استفاده کرد درواقع ب همین مشکلات هرمنوتیکی اشاره داشت. اما نگاه دینی ک شک گرائی و نسبی نگری را قاتل خیش میبیند برای فرار از چنین نگاه دقیق و موشکافانه دائما فهم کلی و عقل عمومی انسانی را معیار قرار میدهد و از ادبیاتی استفاده میکند ک مشخصا عوام را هدف گرفته است. اگر در درک هریک از اجزای این متن مشکلی هست بفرمائید.. وگرنه ذکر این ک «نفهمیدم چه گفتی» دردی را دوا نمیکند.

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از r.daramroei گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (10-21-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •