Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
فرد
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 46

    جُستار: فرد

    Threaded View

    1. #22
      شناس
      Points: 572, Level: 11
      Level completed: 44%, Points required for next Level: 28
      Overall activity: 5.0%
      آغازگر جُستار
      تعلیق قبل از جهش
       
      دلواپس
       
      r.daramroei آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2013
      نوشته ها
      70
      جُستارها
      2
      امتیازها
      572
      رنک
      11
      Post Thanks / Like
      سپاس
      0
      از ایشان 79 بار در 68 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی کوشا نمایش پست ها
      گاهی برای فهم یک موضوع لازم نیست خود را دچار پیچیدگی کنیم؛ منظور من مفهوم عام هستی است و به یک شیئ خاص مادی نظر ندارم، بسیار ساده تر از آنچه به تصور آید؛ حداقل برای ما یک هستی بیشتر قابل درک نیست برای اینکه هستی دومی را فرض کنیم نیاز به یک مرز فرضی بین هستی اول و دوم است به نام عدم یعنی باید سه چیز داشته باشیم:
      1-هستی موجود
      2-عدم
      3-هستی مفروض
      اما چون عقلا به دلیل تناقض ( وجودِ عدم)، عدم قابلیت داشته شدن نیست داشته سوم نیز حتی فرضش محال است، پس آنچه می ماند یک و فرد است فردی یکپارچه و بدون هیچ خللی.
      حال جای این سوال است این علم و آگاهی چه نفعی برای ما دارد و چه جهلی را از ما دور می کند؟
      سخن شما سخنی تماما شخصی ، و موضوع تاپیک تماما فلسفی است. هرچند مرزی میان سخنان فلسفی وجود ندارد اما اینگونه هم نیست ک ب تمام یافته های بزرگان این وادی بی توجه باشیم. شما ب هر ترتیب ممکن از ورود ب بحث خودداری میکنید و حتی نقطه ی تقابل خود را نیز مشخص نمیکنید . زیرا یک دیندار هستید .. و ایشان را عمریست در همین هیئت میبینیم. صدالبته ک از آغاز این بحث معلوم بود ک چه رویه ای طی خاهد شد اما دلایل من برای ادامه ی بحث برای خودم جالب است. آخرین سخنم با شما اینست ک تا زمانی ک نقطه ی تقابل سخن خود با سخن مرا مشخص نکنید این بحث گامی پیش نخاهد رفت. اما خدمت مخاطب عام عرض کنم: نگاه دینی ب دنیا و هستی همینقدر گنگ و غیرقابل تشخیص است و با این حساب دینداران هرگز جز از فتاوی خیش را ملاک تصمیم گیری در امور و معیار صدور حکم قرار نمیدهند. سؤال اینست ک اگر من بعنوان یک بیخدا ب همان چیزی میرسم ک دیندار عملا انجام میدهد (و در ظاهر منکر آن میشود زیرا دودمان الله بباد میرود) فرق ماچیست. گذشته از انتساب ب الله و انتساب ب خیش ک فصل من و دیندار است، تفاوتی در هیچیک از بنیادهای ما وجود ندارد. البته این ک در انتخاب راه زندگی هرکدام ب چه راهی میرویم این خارج از بحث است. بحث اصلی در تفاوتهای بنیادین است. اینجا نیز دیدید ک یک دیندار اگرچه با چشم بسته و بی آن ک بداند چه میگوید اما ب هر تقدیر تمام سخنان مرا تکرار کرد.. بنابراین سخن آخر من در تاپیک "رابطه" اینجا نیز تکرار میشود ک : انسانها فارغ از آن ک چه برچسبی ب خود میزنند و ب کدام خانواده میچسبند همه سر و ته یک کرباسند و نمیتوان اپسیلونی تفاوت در بنیادهای ایشان پیدا کرد. آیا این حقیقت در امور روزمره ب کار نمی آید؟ خطاب ب علمای دین میگویم ک هر آن دلیل عقلی ک برای پشتیبانی از احکام دین بتراشید دقیقا ابزاری در دست یک بیخدا خاهد بود و میتواند از آن برای اثبات حقانیت خیش مدد جوید. بنابراین دیری نخاهد پایید ک دیوار پوشالینی ک میان خود و واقعیت کشیده اید بدست عقول جامعه فروریزد.

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از r.daramroei گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (10-20-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •