
نوشته اصلی از سوی
r.daramroei
برای آن ک چیزی را موجود بدانید آن چیز چه شرایطی باید داشته باشد. وجود چه چیزی برای شما قطعی است؟ برای من تنها وجود چیدمانها قطعی است. عنصر مجزا و فرد در هستی وجود ندارد و این یعنی آزادی کامل انسان بعنوان خانشگر هستی در نحوه ی تأویل هستی. نتیجه ی عملی؟ برتر از سخنی ک خود ما در حق خیش میگوییم سخنی نیست. آزادی از سلطه ی قدرت. همه ی سخنان ب یک اندازه محترم هستند و این فقط شرایط محیطی است ک موجب انتخاب چیزی بنام درست و نادرست و ارجحیت دادن ب یک نظریه میشود. انسان یعنی آنچه ک خودش میگوید و بدینسان علم انسان از قید نتایج لابراتواری خلاص میشود و فرصت برای ظهور انسان واقعی فراهم میگردد. دنیائی لبریز از علم و حقیقت و عرفان و عشق. وقتی ب ماهیت اجتماعی همه ی هستی معتقد باشیم و بدانیم ک هیچ ذات و اسطقسی در هستی وجود ندارد آنگاه همه ی جزمیت ها نابود میگردد و آدمی تنها در برابر آنچه ک نمیشود تغییرش داد مطلق نگر میشود. هیچ حسی زیباتر از زندگی در آغوش حقیقت نیست. آنگاه ک خود را فارغ از هر مصلحتی ک دروغ را تجویز میکند میبینی و شجاعانه رخ در رخ واقعیت مینهی آنگاه است ک میفهمی ارزش ب چه میگویند. اینست فایده ی عملی اعتقاد ب «ماهیت یگانه ی همه ی چیدمانهائی ک "چیز" نام گرفته اند». ساده تر از این را گفتن کار معلمان دبستان است.