sonixax (10-11-2013)
sonixax (10-11-2013)
1-برای اینکه بگوییم تکیه اصلی قرآن و روایات بر عقل یا هر مبنای دیگریست، نیاز به یک معیار عینی داریم.اینکه از بین صدها آیه چند آیه دستچین شود که نمیشود، شکر خدا در قرآن و روایت انقدر موضوعات مختلف و بعضا متضاد هست که هر کس میتواند با آوردن چند نمونه ادعا کند اصل اسلام در این است.وقتی بخش مهمی از قرآن بیم آتش و وعدهیِ بهشت است و بعضا پبرامون زندگی خصوصی محمد است چطور شما چنین نتیجهای میتوانید بگیرید؟
این(قرآن) را بگذاریم کنار روش فلاسفهیِ یونان باستان مانند افلاطون، جدا از درستی یا نادرستی هر کدام چطور میشود ادعا کرد اصل هر دو عقل بوده؟
2-ببینید من میتوانم با پذیرفتن موقت فرضیات و روش یک تفکر دیگر، نادرستی آنرا با معیارهای خود آن نشان دهم، این شامل فرضهایی هم میشود که با باورهای من در تضاد هستند.چنین چیزی مبنی بر استاندارد دوگانه و دوگویی من نیست.برای مثال اگر اسلام میگوید خوردن مال دیگران حرام است ( همیشه و همه جا بد است) ، من میتوانم با فرض آن بپرسم از کجا میدانید که محمد هیچگاه چنین نکرده؟ در همین امروز من دربارهیِ کسی که خیلی هم خوب میشناسم نمیتوانم با قطعیت قابل قبولی بگویم او همواره کار درست را انجام میدهد.حالا چطور میشود در مورد کسی در 1400 سال پیش چنین حکمی داد وقتی آنچه ما از او میدانیم قابل مقایسه با آنچه گفتم نیست و تازه همان روایات موجود هم پر است از اشتباه و دست بردن دیگران و توهم و افسانه و...
3-در داستان سلمان فارسی اینکه محمد برخی یا بسیاری زا آنچه گفته و انجام داده را از او یا دیگران میآموخته هم یک توضیح برای منشا سخنان و تصمیمات اوست.چنانچه خود شیعیان ایرانی معتقدند محمد در جنگ خندق، کندن خندق را از او آموخته و چنین روشی برای دفاع میان اعراب ناشناخته بوده.همچنین است بسیاری سخنان دیگر قرآن مانند نسبت دادن تفکر به قلب یا کیهانشناسی بطلمیوسی که همه باورهایی بودند که میدانیم منشا آنها متفکرین یونان باستان بودهاند و این نوع اشتباه هم چیزی نبوده که دوباره و دوباره انجام شود(احتمال آن بسیار اندک است)، مانند معلمی که در تصحیح برگهها به یک اشتباه دور از ذهن در چند برگهیِ مختلف برمیخورد و معقولترین توضیح را این میابد که بخشی از این نوشتهها از هم کپی شدهاند.این شیوهیِ بررسی در دنبال کردن رد نوشتههایِ باستانی و در زیستشناسی هم استفاده میشود و اتفاقا شیوهایست بسیار موثری است.در مقابل آن راه دیگر این است که فرض کنیم اینها معنای مرموز دیگری داشتهاند که از سوی خدا رمزنگاری شده و ... که همهیِ اینها به تولید معماهای بیشتر میانجامد بجای ارائهیِ توضیحی برای درک بهتر ما.
4-برخی از این مراجل، مانند تبدیل متن قرآن از رسم الخط کوفی به شیوهیِ فعلی براحتی میتوانند منشا تغییر معنی شده باشند، البته باز هم احتمال اضافه شده مطالبی به قرآن از بین نمیرود ولی حتی اگر از آن چشم پوشی کنیم، تفاوتی از نظر آسیب بین عوض شدن شدید معنی (که میدانیم در عربی با جابجایی چند نقطه براحتی ممکن است) با انواع دیگر نیست، و البته میدانیم همینها باعث بوجود آمدن روایات مختلفی از قرآن شده.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Anarchy (10-11-2013),azadah (10-14-2013),kourosh_bikhoda (10-12-2013),sonixax (10-11-2013)
گویا مشکل ما با شما فراتر از این است که نشانتان دهیم در تاریخی مهملی به نام معجزه ثبت نشده !
گویا باید به ترتیب همه اینها را به شما فهماند :
1 - معجزه اصلن چیست ؟!
2 - محمد معجزه نداشته .
3 - در تاریخ معجزه ای به ثبت نرسیده .
مثالی هم که زدید به درد نمیخورد ! مثال شما درست مثل این میماند که باراک اوباما در یک سخنرانی در تقدیر از همسرش بگوید "michelle is a miracle" و این جایی در تاریخ ثبت شود ! بعد هزار سال جلوتر یکی مثل شما بیاید از معجزه ی میشل و باراک حرف بزند :)))
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
Anarchy (10-11-2013)
البته هر فارسی نوشتنی توضیح نیست ،گاهی توجیه است !!
به هر حال اول از همه تکلیف خودتون رو مشخص کنید که مشتاق بحث عقلی هستید یا تاریخی ( هر چند بحث تاریخی مادامی که از متد علمی خارج نشه هم عقلی هست ) !!
نمیشه که روی هوا یک مطلب تاریخی رو به عنوان سند ادعای خودتون بیارید ، بعد که گیر کردید بگید مشتاق بحث عقلی هستم !!
sonixax (10-11-2013)
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
وجود تناقض و تضاد در روایات بر اساس ماهیتی که دارند موضوعی طبیعی است اما اگر در قرآن تناقضی یافت شود وحی بودن آن بر اساس گفته خود قرآن (لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا) به طور کامل زیر سوال می رود و تاکنون کسی تناقضی (منطقی) در قرآن نیافته است.
بر اساس آیات ابتدایی سوره بقره قرآن کتاب هدایت است، برای رساندن مخاطب به این هدف از هر موضوعی که قابلیتی در این زمینه داشته باشد استفاده کرده است؛ ذکر تاریخ، زندگی خصوصی صاحب کتاب، اخبار غیبی، دعوت به تفکر در آیات و نشانه های آفاقی و انفسی و ...
اگر صحبتی از معقول بودن گفته قرآن می شود ناظر به موضوع آن است نه اینکه کتابی در عرض کتابهای فلسفی با آنها سنجیده شود.
خب در این جستار من همین کار را کردم که بعضی از دوستان متوجه نشدند و من را در مقام دفاع از معجزه و کارکردهای آن و غیره تصور کردند.2-ببینید من میتوانم با پذیرفتن موقت فرضیات و روش یک تفکر دیگر، نادرستی آنرا با معیارهای خود آن نشان دهم، این شامل فرضهایی هم میشود که با باورهای من در تضاد هستند.چنین چیزی مبنی بر استاندارد دوگانه و دوگویی من نیست.برای مثال اگر اسلام میگوید خوردن مال دیگران حرام است ( همیشه و همه جا بد است) ، من میتوانم با فرض آن بپرسم از کجا میدانید که محمد هیچگاه چنین نکرده؟ در همین امروز من دربارهیِ کسی که خیلی هم خوب میشناسم نمیتوانم با قطعیت قابل قبولی بگویم او همواره کار درست را انجام میدهد.حالا چطور میشود در مورد کسی در 1400 سال پیش چنین حکمی داد وقتی آنچه ما از او میدانیم قابل مقایسه با آنچه گفتم نیست و تازه همان روایات موجود هم پر است از اشتباه و دست بردن دیگران و توهم و افسانه و...
در مورد مثالی که زدید اصل بر برائت است نیازی به اثبات تک تک موارد نیست مگر دلیلی بر خلاف آن یافت شود.
قرآن یک شکل دارد و یک محتوا آنچه نفی می شود که از دیگران باشد شکل است، اگر محمد ص را به عنوان یک معلم فرض کنیم بسیار طبیعی و قابل انتظار است که شاگردان او نیز در سبک و سیاق سخن گفتن از او پیروی کنند اما چنین چیزی مشاهده نشده است و معجزه بودن قرآن ناظر به شکل و سیاق آن است.3-در داستان سلمان فارسی اینکه محمد برخی یا بسیاری زا آنچه گفته و انجام داده را از او یا دیگران میآموخته هم یک توضیح برای منشا سخنان و تصمیمات اوست.چنانچه خود شیعیان ایرانی معتقدند محمد در جنگ خندق، کندن خندق را از او آموخته و چنین روشی برای دفاع میان اعراب ناشناخته بوده.همچنین است بسیاری سخنان دیگر قرآن مانند نسبت دادن تفکر به قلب یا کیهانشناسی بطلمیوسی که همه باورهایی بودند که میدانیم منشا آنها متفکرین یونان باستان بودهاند و این نوع اشتباه هم چیزی نبوده که دوباره و دوباره انجام شود(احتمال آن بسیار اندک است)، مانند معلمی که در تصحیح برگهها به یک اشتباه دور از ذهن در چند برگهیِ مختلف برمیخورد و معقولترین توضیح را این میابد که بخشی از این نوشتهها از هم کپی شدهاند.این شیوهیِ بررسی در دنبال کردن رد نوشتههایِ باستانی و در زیستشناسی هم استفاده میشود و اتفاقا شیوهایست بسیار موثری است.در مقابل آن راه دیگر این است که فرض کنیم اینها معنای مرموز دیگری داشتهاند که از سوی خدا رمزنگاری شده و ... که همهیِ اینها به تولید معماهای بیشتر میانجامد بجای ارائهیِ توضیحی برای درک بهتر ما.
در مورد تفکر با قلب و هیئت و ... جای بحث آن اینجا نیست.شاید به راحتی بتواند اما چنین چیزی ثابت نشده است و اختلاف در قرائت همانطور که از اسم آن پیداست اختلاف در شیوه خواندن است که اثر محتوایی در اصل هدف (هدایت) ندارد به طور مثال مالک یوم الدین بخوانیم یا ملک یوم الدین فرقی در اصل موضوع نمی کند.4-برخی از این مراجل، مانند تبدیل متن قرآن از رسم الخط کوفی به شیوهیِ فعلی براحتی میتوانند منشا تغییر معنی شده باشند، البته باز هم احتمال اضافه شده مطالبی به قرآن از بین نمیرود ولی حتی اگر از آن چشم پوشی کنیم، تفاوتی از نظر آسیب بین عوض شدن شدید معنی (که میدانیم در عربی با جابجایی چند نقطه براحتی ممکن است) با انواع دیگر نیست، و البته میدانیم همینها باعث بوجود آمدن روایات مختلفی از قرآن شده
ویرایش از سوی کوشا : 10-12-2013 در ساعت 05:42 PM
sonixax (10-12-2013)
sonixax (10-12-2013)
sonixax (10-12-2013)
آرامبخشی تنها یکی از کارکردهاست؛ الا بذکرالله تطمئن القلوب
پای ساکت کردن عقل نیز در میان است.
نوعی داد و ستد نیز وجود دارد؛ من هستم و یک عمر حداکثر چند دهه ای، قرآن می گوید من این عمر کوتاه را به بهایی سنگین خریدارم و چیز زیادی هم در مقابل آن نمی خواهم و این برای من یعنی سنگ مفت گنجشک مفت
مشکل اینجاست که پزشکی وجود ندارد یا حداقل من سراغ ندارمولی بیایید از نگاهی دیگر به همین
بنگریم, بیانگارید شما یک درد فیزیکی دارید, ولی بجای آنکه نزد پزشک بروید پیوسته آرامبخش میخورید جوریکه هیچ دردی هم دیگر سهش نمیکنید, نون آیا کارتان درست است یا نادرست؟
اگر به قرآن رجوع کرده ام اتفاقا از سر درد بوده است اگر شما طبیب دیگری می شناسید معرفی کنید.
sonixax (10-12-2013)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)