چون میاندیشی خردورزی و دانشاندوزی نه ابزار, که ارزش هستند.
خوشی هم ارزش راستین نیست, خوشی تنها یک رهنمود (directive) است که چه کاری ارزشمند است
و چه کاری نه, همانجور که درد تنها یک نشال[1] است که چه کاری نادرست (پاد فرازیست[2]) است و چه کاری نه.
برای اینکه سادهتر گرفته شود, میتوان دستگاهی را انگاشت که کس با پیوستن
مغز خود به آن پیوسته خوشی میبرد تا زمانیکه بمیرد. اکنون سود یا ارزش این خوشی چیست؟
بجای این دستگاه بگذاریم: فلسفه
چیزی دگرسانید[3]؟
----
1. ^ neš+âl+idan::Nešâlidan || نشالیدن: سیگنال دادن ⚕Heydari, Ϣiki-En to signalize
2. ^ farâ+zist::Farâzist || فرازیست: بقاء; بجا ماندگی; Ϣiki-En survival überleben
3. ^ Degarsânidan || دگرسانیدن: فرق کردن to differ