منظورتان آثار مهمشان است؟
زنده باد زندگی!
Anarchy (02-24-2011)
Anarchy (02-24-2011)
همهی ِ اینها بسیار مهم هستند. یعنی کلا یک دهم ِ تاریخ فلسفه هستند که مهمترین بخش ِ آن محسوب میشوند. اما در زیر لیستی از مهمترین آثار ِ این مهمترین متفکران را قرار دادم، توجه داشته باشید که اینها آثاری هستند که بدون ِ آنها شناخت ِ ابتدایی اندیشههای آن متفکر ممکن نیست، و برای شناخت متوسط و دقیق باید نه فقط تمامی آثار آنها را خواند، بلکه دهها و صدها جلد کتاب تفسیری که بر آنها نوشته شده را هم باید مطالعه کرد:
از سوفیستها هم مثل سقراط اثر ِ مستقیمی بجا نمانده و آنها را از طریق آثار بجا مانده از تئوفراستوس و افلاطون و ارسطو میشناسیم. میتوانید برای آشنایی نسبتا جامعی با آنها جدا از آثار این سه فیلسوف(در زبان انگلیسی)به این کتب رجوع بکنید:
The Virtuous Life in Greek Ethics
The Cambridge Companion to Greek Early Philosophy
(هر دو از انتشارات کمبریج)
و همینطور جزوهای گردآوری شده از آثار نیچه در اینباره به نام ِ : «فلسفهی آغازین ِ یونان».
تمام ِ آثار ارسطو و افلاطون بسیار مهم هستند و مطالعهی آنها برای خوانندهی جدی ِ فلسفه ضروریست.
مارتین هیدگر: هستی و زمان(Being and Time)، مسئلهی تکنولوژی(The Question Concerning Technology)، پایان ِ فلسفه(the end of philosophy)
فردریش هگل: فنومنولوژی روح(Phenomenology of Spirit)، فلسفهی حقوق(Elements of the Philosophy of Right)
امانوئل کانت: سنجش ِ خرد ِ ناب(نقد ِ عقل ِ محض، Critique of Pure Reason )، متافیزیک اخلاق(Metaphysics of Morals)
رنه دکارت: تأملات(Meditations)، اصول فلسفه(Principles of Philosophy)،
باروخ اسپینوزا: اخلاقیات(Ethics)، رسالهی خداشناختی-سیاسی(A Theologico-Political Treatise)
مارکس: نقد فلسفهی حق هگل(Critique of Hegel's Philosophy of Right)، هجدهم برومر لویی بناپارت(The Eighteenth Brumaire of Louis Napoleon)، مانیفست کمونیست(Manifesto of the Communist Party)، تزهایی دربارهی فوئرباخ(Theses on Feuerbach)
نیچه: اراده معطوف به قدرت(The Will to Power)، تبارشناسی اخلاق(On the Genealogy of Morality)، فراسوی نیک و بد(Beyond Good and Evil)، دانش شاد(The Gay Science)
سنت آگوستین: شهر خدا(City of God)، اعترافات(Confessions)، در باب ِ حق انتخاب(On Free Choice of the Will)
ادموند هوسرل: ایدههایی در ارتباط درک پدیدارشناسی محض و یک پدیدارشناسی فلسفی(Ideas Pertaining to a Pure Phenomenology and to a Phenomenological Philosophy)، تأملات دکارتی(Cartesian Meditations)، پژوهشهای منطقی(Logical Investigations)
لودویگ ویتگنشتاین: رسالهی منطقی-فلسفی( Tractatus Logico-Philosophicus)، پژوهشهای فلسفی(Philosophical Investigations)، دربارهی رنگها(Remarks on Colour)، فرهنگ و ارزش(Culture and Value)، در باب ِ یقین(On Certainty)
گوتلیب فیشته:دانش ِ دانایی(The Science of Knowledge)، دانش دانستن(The Science of Knowing)_دو کتاب ِ متفاوت و مهم هستند_، خطاب به ملت آلمان(Addresses to the German Nation)، مبانی حق طبیعی(Foundations of Natural Right).
بقیهاش را هم بعدا در همین پست اضافه میکنم، خسته شدم.![]()
ویرایش از سوی Ouroboros : 02-24-2011 در ساعت 07:52 PM
زنده باد زندگی!
اگر خدا وجود میداشت، من فکر میکنم که بعید است او آنقدر بیهوده و لوس باشد که از اینکه افرادی در وجود داشتن او شک کنند آزرده شود. «برتراند راسل»
Anarchy (11-18-2011),havachekhube (07-18-2011),Mehrbod (07-12-2011),sonixax (07-11-2011)
جهت آگاه سازی![]()
چه هواییه! به!به!
خدا هم که تا حالا من را سنگ نکرده!
از این بهتر میشه؟
وبلاگ من برای هدایت به راه راست: گرانوم نقد اسلام
Anarchy (11-18-2011)
دوستانی که در زمینه فلسفه استاد هستن لطفا کتاب هایی که خوندن یا میخونن رو معرفی کنن شاید منم یه چیزایی تونستم یاد بگیرم.
sonixax (11-18-2011)
ویرایش از سوی Mehrbod : 10-02-2012 در ساعت 08:52 PM
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Anarchy (11-18-2011)
آقا نخونید این اباطیل را. اسلام عزیز هرچه میکشد از دست علوم انسانیست. مقام معظم رهبری و استاد گرانقدر حضرت مصباح یزدی مردم را روشن کرده اند. ببندید این تاپیک را.بخوانید این قرآنو حدیث را.![]()
![]()
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)