• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 58

    جُستار: شعار اعدام کروبی و موسوی در صحن مجلس!

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros
      این حرف ِ درستی نیست. همیشه چاره هست. نظر ِ من اینست : حالا که ما کتک و گاز اشک‌آور و باتوم‌اش را می‌خوریم باید بتوانیم بدون ِ هرجور معذوراتی مثل خودمان و برای خودمان در حرکات ِ گوناگون شرکت بکنیم. حرفمان را بزنیم و به قول ِ «پرودون» که به «مارکس» می‌گفت دیکتاتورهای جدید علم نکنیم. اینکه ما با ج.ا مخالفیم پس از هر فرصتی برای ضربه زدن به آن استفاده بکنیم و در هر حرکت احمقانه‌ای شرکت بکنیم و به هر دعوت ِ حساب نشده‌ای لبیک بگوییم اشتباهی بود که پدران ِ ما در سال 57 مرتکب شدند و سی سال است که ما داریم بهای ِ آنرا می‌پردازیم. من در تمام سال گذشته حتی یک بار الله اکبر نگفتم، در تظاهرات ِ عاشورای پارسال شرکت نکردم، در مراسم ِ مردن منتظری شرکت نکردم و فردا هم به احتمال زیاد در «شب ِ هفت شهدا» شرکت نخواهم کرد. اینهمه اشتیاق برای همراه کردن ِ «روستاییان» و «پابرهنگان» و «مستضعفان» و «امت شهیدپرور» بخاطر چیست؟ چرا باید اینطور بی‌مهابا پیزر لای ِ پالان‌شان بگذاریم و مفاهیمی که برای برچیده شدنشان از حوزه‌ی ِ زندگی ِ عمومی می‌جنگیم را هر شب از بالای پشت ِ بام فریاد بزنیم؟ 80% جامعه‌ی ِ ایران قشر ِ متوسط ِ شهرنشین هستند که 90% آنها همین مطالبات ِ قلبی ما را دارند(دین در سیاست نمی‌خواهند، از فحش خوردن ِ 24 ساعته در تلویزیون کشورشان خسته شده‌اند، می‌خواهند به عنوان اکثریتی قاطع صدایی برای گفتن و گوشی برای شنیدن داشته باشند و غیره)، چه اهمیتی دارد اگر 5% کف ِ جامعه، که سالها سرکوب شده‌اند و آموزش ندیده‌اند و نفع خود را نمی‌شناسند و هنوز یک ملا را علامه‌ی دهر می‌دانند طرفدار ما باشد یا نه؟ بدنه‌ی جنبش سبز باید به این درک برسد که به تنهایی بسیار قدرتمند است، در اکثریت است، روی ِ مفاهیمی بنیادین توافق نظر دارد و هرچه رادیکال‌تر باشد، طرفداران بیشتری خواهد داشت.

      یک نکته مهم همین مطرح کردن خود به عنوان آلترناتیوی جتی نه چندان قدرتمند و سپس اعتلاف یا عدم اعتلاف با اسلامیون هست.اگر این عمل انجام بگیرید به دید من حتی شرکت در مراسم سینه زنی هم برای کمک به اسلامیون مشکل ندارد ولی وقتی بعنوان آلترناتیو مطرح نباشیم بوقت پیروزی یه چشم بهم زدنی میتوانند وجود ما را منکر شوند،همانطوری که در سال 57 شد.متاسفانه هنوز تفکر همه با هم خمینی به جای همکاری استراتژیک با حفظ اختلاف مخصوصاً توسط اصلاح طلبان استفاده میشود و بخشی از آن هم کاملاً عمدیست.


      راهی نیست ببینیم کدام استراتژی بهتر کار می‌کند؟

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (02-19-2011)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مهربد نمایش پست ها
      راهی نیست ببینیم کدام استراتژی بهتر کار می‌کند؟
      تا وقتی که سکولارهای داخل بعنوان یک جمعیت اعلام وجود نکنند داشتن و نداشتن استراتژی معنی ندارد،حکومت هم آگاهانه تمام احزاب و تشکلهای سکولار داخل را بسیار وحشیانه تر از وضع فعلی اصلاح طلبان مورد حجوم قرار داده و موفق هم بوده.بدترین آسیبی که دیکتاتورها چه زمان شاه و چه الان به جامعه سیاسی ایران زده اند همین نابود کردن تشکلهاست،و همین میشود که خمینی بعد از شاه برای ما میشود رهبر سیاسی.
      الان در وافع برای ما افراد جدا افتاده سکولار انتخابی وجود ندارد.یا حکومت فعلیست یا از این جریان بدون تشکل و قدرت سیاسی برای خودمان چشم بسته باید حمایت کنیم.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    4. 2 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (02-21-2011),sonixax (02-19-2011)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      راسل ِ عزیز آخر ما داریم با جریان همراهی می‌کنیم، بجای ِ آنکه به آن شکل بدهیم. بالاخره در یک نقطه‌ای، ما باید خودمان را از پیروان ِ خط امام و حاجی‌آقاها و رفورمیست‌ها و غیره جدا بکنیم. سوال اینست: کی؟ روشنفکران و سکولارهای ِ قبل از انقلاب هم مثل ما هیچ امیدی به سقوط شاه نداشتند، تا چند ماه پس از پیروزی انقلاب هنوز باورشان نمی‌شد و منتظر «حرکت بعدی» نظام سلطه بودند. آن حکومت هم به نظر شکست ناپذیر و ابدی می‌رسید، هیچکس برنامه‌ای برای پس از پیروزی نداشت بجز خمینی، حد نهایت ِ جنبش ساقط کردن شاه بود و بس. شباهت‌ها بی‌شمارند، هیچ خبری نشده هرکس جزئی‌ترین انتقادی به جنبش سبز، رهبران آن، روشمندی آن و غیره بکند در بالاترین و اینطرف آنطرف بلادرنگ متهم می‌شود به مزدور بودن و «ساندیس خور» بودن(معادل ساواکی بودن)و غیره. همین الان اگر ما بخواهیم از جنبش ِ خط امام جدا بشویم و اعلام موجودیت بکنیم باید از توده‌ی همراه با جنبش بیشتر از ج.ا بترسیم. بزرگترین ضربه‌ای که ما خورده‌ایم اینست که تاریخ را برایمان به دروغ بازسازی کرده‌اند. همه تصور می‌کنند مردم ایران در سال 57 مشتی اسلام‌گرای ِ اسلام‌زده‌ی ذوب در خمینیسم و تئوکراسی‌طلب بودند که مملکت را دو دستی تحویل آخوندها دادند. اگر نگاهی به روزنامه‌های آن دوران بیاندازید از سطح پیشرو بودن قشر متوسط جامعه، و اینکه چقدر شبیه خود ما در زمان حاضر بودند تعجب خواهید کرد.

      به نظر من زمان آن رسیده که از اسلامیت ِ جنبش فاصله بگیریم، قبلا یک بار منتظر پیروزی نهایی و بعد تعیین فاصله شدیم، و اینست آخر و عاقبتش.
      زنده باد زندگی!

    6. 3 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (02-21-2011),Russell (02-20-2011),sonixax (02-20-2011)

    7. #4
      شناس
      Points: 2,580, Level: 30
      Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
      Overall activity: 0%
      بدون وضعیت
       
      سر به زیر
       
      doubt آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      75
      جُستارها
      2
      امتیازها
      2,580
      رنک
      30
      Post Thanks / Like
      سپاس
      509
      از ایشان 179 بار در 70 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      در یکی از شهرستان ها جمعیت چند هزار نفره ای شکل گرفت ،چندین بار در اعتراض به دستگیری های تصادفی (برای ایجاد رعب و وحشت) مردم شروع به «هو کردن» عوامل رژیم نمودند که به سرعت با حمله ی لباس شخصی ها متفرق شدند.به همه نیز گیر میدانند از راننده تا عابر و بچه 16-17 ساله.(گرفتن موبایل و...)
      همانند 25 بهمن در تهران نبود ، در میان در گیری ها چند الله اکبر فقط می شنیدم .البته با وضع موجود توقعی هم نبود.
      از تمام زوایا هم مردم رو فیلمبرداری کردند و دستگیر شده ها رو با آمبولانس(به احتمال قوی) جابه جا میکردند.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      راسل ِ عزیز آخر ما داریم با جریان همراهی می‌کنیم، بجای ِ آنکه به آن شکل بدهیم. بالاخره در یک نقطه‌ای، ما باید خودمان را از پیروان ِ خط امام و حاجی‌آقاها و رفورمیست‌ها و غیره جدا بکنیم. سوال اینست: کی؟ روشنفکران و سکولارهای ِ قبل از انقلاب هم مثل ما هیچ امیدی به سقوط شاه نداشتند، تا چند ماه پس از پیروزی انقلاب هنوز باورشان نمی‌شد و منتظر «حرکت بعدی» نظام سلطه بودند.

      به نظر من زمان آن رسیده که از اسلامیت ِ جنبش فاصله بگیریم، قبلا یک بار منتظر پیروزی نهایی و بعد تعیین فاصله شدیم، و اینست آخر و عاقبتش.

      چنین چیزی نیازمند تشکیلات درست و حسابی دارای پایگاه مردمی است ،داریم یا بسازیم؟

    8. 2 کاربر برای این پست سودمند از doubt گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (02-22-2011),Russell (02-22-2011)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 22
      واپسین پیک: 04-17-2014, 03:53 PM
    2. پاسخ: 20
      واپسین پیک: 10-17-2012, 07:52 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •