نوشته اصلی از سوی
undead_knight
ابزار میتونه نااخلاقی باشه یا نه؟!
نه.
نوشته اصلی از سوی
undead_knight
بعضی وقت ها چندان با امیر اختلاف ندارم:))مثل این مورد:
به این جا که میرسیم که رایانش ناپذیره ولی تبعیض قانونی در جاهای دیگه بر علیه مردان جدی تلقی میشه؟یک بام و دو هوا؟;)
نوشته اصلی از سوی
undead_knight
با این منابع کار من برای گشتن راحت تر میشه،تشکر:))
به نظر میاد پزوهش رو رو دقیق مطالعه نکردی،به طور کلی این راهبرد دوگانه زنان نیست،چیزی هست که در حیواناتی که تک همسری اجتماعی دارند موجوده و اسمش Extra-pair copulations هست که میتونه به extra-pair paternity منجر بشه(فقط اینکه در زنان کارکردش مرز زمانی مشخص تری داره)،حالا این بخش رو از منبع خودت میزارم تا کامل متوجه بشی:
http://www.thestranger.com/images/bl...nal_proofs.pdf
یعنی اینکه در روابط طولانی این تغییر گرایش به این معنا نیست که برای زن مرد دیگه ای جذاب میشه.
نبودِ گواهی ≠ گواهیِ نبود
اینکه ما در رابطههایِ کوتاه-زمان[3] تنها این پدیده را دیدهایم, نمیگوید که در رابطههایِ بلند-زمان[4] دیده نخواهد شد.
نوشته اصلی از سوی
undead_knight
حالا اینها به کنار،این منابع این آلفا و بتا من درآوردی(و نه تعریف درستش ) رو دچار مشکل میکنه;)نرهای آلفا موقعیت های اجتماعی،موفقیت در جفت گیری و... بالاتری دارند.چون در این پژوهش ها ویژگی های غیر جنسی رو در برابر ویژگی های جنسی جذاب قرار گرفتند نه در راستای هم.
تعریف ات از «مرد آلفا» و «مرد بتا» چیست؟
نوشته اصلی از سوی
undead_knight
read "selfish gene" and you will understand me much better :))
236 صفحه رو که نمیتونم یک جا بگم:)
من بیشتر کتابهایِ داوکینز از جمله «ژن خودخواه» را سالها پیش خواندهام
نوشته اصلی از سوی
undead_knight
تعجب میکنم چطور با وجود علاقت به "رایانش" اینجا فراوانی رفتار و همه گزینه ها رو در نظر نمیگیری:)
برای اینکه نیازی نیست, با داشتن همین ٢ ریخت نزدینش[5] ما به اندازهیِ بسنده بالا خواهد بود.
فرگشت[6] همیشه از سادهترین و دم دستترین راه میپیشرود.
----
1. ^ râyân+tan::Râyântan <— Râyânidan || رایانتن: محاسبه کردن to compute
2. ^ bar+âvardan::Barâvardan || براوردن: تخمین زدن Ϣiki-En to estimate || براوردن: برطرف کردن to fullfill | || براوردن: بالا آوردن; بربردن Dehxodâ
3. ^ Kutâh-Zamân || کوتاه-زمان: مدت کوتاه Ϣiki-En short-term
4. ^ Boland-Zamân || بلند-زمان: مدت طولانی long-term
5. ^ nazd+in+idan::Nazdinidan || نزدینیدن: تقریب زدن; نزدیک کردن Ϣiki-En to approximate
6. ^ far+gaštan::Fargaštan || فرگشتن: بسیار گشتن; دگرستن; فراگشتن; تکامل یافتن www.thefreedictionary.com to evolve