در جوامع سنتی تجاوز را نه جرمی به ضّد زن بلکه به ضّد شوهر یا پدر او میدانستند ، چون زن property ولی بوده است و با تجاوز این property rights مورد تجاوز قرار گرفته است که همه اینها هم از عهد عتیق میآید.

در جوامع سنتی تجاوز را نه جرمی به ضّد زن بلکه به ضّد شوهر یا پدر او میدانستند ، چون زن property ولی بوده است و با تجاوز این property rights مورد تجاوز قرار گرفته است که همه اینها هم از عهد عتیق میآید.
"A Land without a People for a People without a Land"
آغازگر جُستار

بله زیرا بهای آنرا پرداخت میکرده. بهایی که با خون و عرق و فلاکت پرداخت میشده. با رفتن و به جای زن جنگیدن، به جای زن کار کردن، به جای زن مجازات شدن، به جای زن مردن. زن آنقدر ارزشمند بوده که کسی بخواهد آنرا تصاحب بکند، مردان هزار هزار و میلیونمیلیون سلاخی میشدهاند و کسی اهمییتی نمیداده، و حتی ارزش کافی برای تعلق داشتن به کسی را نداشته.

خوب اینگونه یعنی ما میتونیم انسانها را بخریم و بفروشیم؟ مثلا وقتی پدری سر کار میرود و خرج بچه خود را میدهد ، وقتی بزرگ شد باید بتواند او را بفروشد چون برای او خرج کرده؟ زمان برده داری در جنوب آمریکا هم همین توجیهها را میکردند که ما به بردهها غذا میدهیم و جای خواب پس حق داریم آنها را خرید و فروش کنیم! شما حتی زنها را انسان حساب نمیکنید و میگوئید چون مرد میرفته جنگ میکرده پس حق دارد زن از ملک و املاک او باشد ، بعد آن وقت میگویند ما ضّد زن نیستیم.
"A Land without a People for a People without a Land"
Angela (04-18-2013),sonixax (04-17-2013),undead_knight (04-18-2013)
آغازگر جُستار

یک لحظه چرت و پرت نگویید و به خود بیایید، مرد اگر بنا بوده دور انداختنی باشد و برای رفاه و زندگی زن از جان و زندگی خود مایه بگذارد باید پاداشی در برابر دریافت میکرده، و زن پاداشی برای دادن نداشته و ندارد و نخواهد داشت بجز دستگاه تولید مثل جنسی خود. بجز با در اختیار گذاشتن آن چگونه میتوانسته مرد را مجاب بکند تا بخاطر او بمیرد و بکشد؟! «ارجاع به عواطف رقیق لیبرالی»؟ شما وقتی همهی آن کارها که گفتیم را میکردید، داشتید بهای این دسترسی به این عضو را میپرداختید، و بهایی بوده بسیار سنگین و کمرشکن، از یازده میلیون مرد مردهی جنگ جهانی اول بپرسید.

مرد میرفته کون خودش را هم پاره میکرده ، این زنها را تبدیل به property نمیکند ، خوب برده داری هم همین است ، صاحب زمینها میگفته من اگر نباشم شما محصول نمیتوانید بفروشید ، و غذا ندارید و جای خواب ، پس من حق دارم به عنوان پاداش به زنهای شما تجاوز کنم و از مردها در مزرعه و کارخانه بیگاری بکشم. انسانها چه زن و چه مرد لیوان و صندلی نیستند ، شما به هر دلیلی نمیتوانید صاحب شخص دیگری باشید.
"A Land without a People for a People without a Land"

در اینکه این نگرش نااخلاقی است سخنی نمیرود, ولی در اینکه در گذشته زیرساختارهای همبودین[1] نمیتوانستهاند بگونه دیگری باشند هم سخنی نمیرود.
در طبیعت مردان برای راهکاریابی و ستیز با دشواریهایِ طبعیت فرگشتهاند[2], زنان برای زادآوری[3]. با پیشرفت فندآوری[4] و توانامندتر شدن مردان به سازوکار
طبیعت, زنان نیز توانستهاند از خانه بیرون آمده و همتای مردان به کارهای بیرونی بپردازند (که هنوز بزرگترین بخش از سختترینِ کارها بر دوش خود مردان مانده).
پس ما یک دورهیِ پیشانوینگرایی (pre-modernism) داریم و یک دوریِ پسانوینگرایی (post-modernism), که امیر یکمی را "خانوادهیِ سُنّتی" مینامد: مردان
همهیِ کارهای سخت را میانجامند و در جنگها کشته میشوند و جانافشانیها میکنند, و سرانجام از میان مردان بجاماندهیِ خوش شانس زنان دست به گزینش زده و میزادآورند.
در این میان:
١. زنان همواره گزینشگر بودهاند (مردان چیزی را "تحمیل" نمیکردهاند), هنگامیکه مرد را میگزیدهاند نیز ولی بمانند امروز نبوده که در همسری به
زن "تجاوز" شدنی بوده باشد, زیرا زن بمانند روسپیای میمانده که دربرابر کارِ سخت و فداکاریِ مرد تـَن و دستگاه زادآوری خود را میفروخته: تراکنش[5] دوسویه
٢. زنان خود نمیخواستهاند بیرون کار کنند (کارهایِ پیشانوین را با کارهای امروزین که رایانه و دفتر و دستکی باشد یکی نگیرید), نه اینکه مردان آنها را دربندِ بردگی کرده باشند (کدام بردگی هنگامیکه زن خود مرد را میگزیند؟)
٣. امروز به کوشش سخت مردان و در هزارههایِ دراز زیستبوم ما جایی آسوده برای زیستن و کار کردن شده و زنان هم میبینیم که بیرون آمدهاند و در کارهای 'نرم' و پردرآمد با مردان شریک شدهاند.
----
1. ^ ham+bud+in{pasvand}::Hambudin || همبودین: اجتماعی Ϣiki-En social
2. ^ far+gaštan::Fargaštan || فرگشتن: بسیار گشتن; دگرستن; فراگشتن; تکامل یافتن www.thefreedictionary.com to evolve
3. ^ zâd+âvardan::Zâdâvardan || زاداوردن: بچه دار شدن; زادمان آوردن to bear offspring
4. ^ fand+âvar+i{pasvand}::Fandâvari || فنداوری: تکنولوژی Ϣiki-En technology
5. ^ tarâ+kon+eš{pasvand}::Tarâkoneš || تراکنش: معامله کردن; سوداگری Ϣiki-En transacation
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)