Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
زنان و فلسفه
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 31

    جُستار: زنان و فلسفه

    Threaded View

    1. #14
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      کُل درک فمینیستی مبتنی بر «این امکان وجود نداشته» همچون درک یک کودک سه ساله است از اختیارات و زندگی والدینش، که گمان می‌کند چون می‌توانند هر وقت دلشان خواست شیرینی‌ را بخورند زندگی بسیار راحتی دارند و از او آزادتر هستند. زنان همواره بازیگرانی فعال، تاثیرگذار و برجسته در زندگی خود بوده‌اند(برای دیگران نفعی نداشته‌اند)که کُل ساختمان جامعه برای آسایش و آرامش و سلامت ایشان تنظیم می‌شده. اما قدرتی که زنان داشته‌اند قدرتی غیرمستقیم بوده و دلیل انتخاب آن بهای به مراتب کمتر، عواقب بسیار خفیف‌تر و مسئولیتهای عملا ناموجود در تناسب با دیگر انواع قدرت بوده. حق رای را بخاطر کیر داشتن به مرد نمی‌داده‌اند، بلکه بخاطر حضور او در جنگ و دفاع از آن بوده که این حق را در اختیار می‌گرفته، منطق هم این بوده که مردانی که می‌روند و برای دفاع از این جامعه کشته می‌شوند حق دارند در چگونگی ساختار آن تصمیم بگیرند و نقشی داشته باشند. عمومی شدن رای برای مردان تا پیش از جنگ داخلی آمریکا که در آن نیم میلیون مرد جوان کشته شدند اتفاق نیافتاد، و مردان آتنی هر لحظه می‌توانستند به میدان نبرد فراخوانده بشوند. مردان برای بدست آوردن و حفظ حق رای قرنها بی‌آنکه از آن بهره‌ای داشته باشند برای آن جنگیده‌اند، و فمینیستهایی که در این مواقع خود را به کوری می‌زنند و ادعا می‌کنند «اگر کسی حق رای نداشته پس نقشی هم ایفا نمی‌کرده» وقتی به برسی نقش ۹۹٪ مردان در ۹۹٪ تاریخ بشر می‌رسند، با آنکه ایشان هم هیچ حق رایی نداشته‌اند و نقشی در زندگی خود ایفا نمی‌کرده‌اند همه چیز را فراموش می‌کنند.

      پس زن آتنی حق رای نداشته زیرا وظیفه‌ی رفتن به جنگ و مبارزه برای دفاع از آن «حق» بر دوش او سنگینی نمی‌کرده، و خود او هم آنرا نمی‌خواسته. هیچ دلیلی وجود ندارد که ما بجز این تصور بکنیم، زیرا به محض آنکه اکثریتی از زنان تصمیم گرفتند حق رای را می‌خواهند در طی چند دهه در کمابیش سرتاسر جهان آنرا بدست آوردند، سرعت، وسعت، گستردگی و ضریب نفوذ این تغییر را مقایسه بکنید با هر تغییر و دگرگونی اجتماعی دیگری در سرتاسر تاریخ بشر تا بدانید اهمییت، نقش و قدرت زن در جامعه‌ی سنتی به راستی چقدر بوده. ما نمود این قدرت غیرمستقیم را زمانی به خوبی درک می‌کنیم که می‌بینیم در قوانین سنتی مرد مسئول زندگی، رفاه و حتی خطاهای زن فامیل خود محسوب می‌شود، در ایالات متحده برای مثال تا اوایل قرن بیستم قرض، بدهی، مالیات و ... زن وظیفه‌ی مرد بود، و شما را بخاطر بدهی‌های او محاکمه می‌کردند و پرداخت آنها بر گردن شما بود، در همان زمان مرد حق فروش خانه‌ی خود را بی‌اجازه‌ی همسرش نداشت، زیرا دارایی مشترک محسوب می‌شد، اما املاک و دارایی‌های زن متعلق به خودش بود. به عنوان مثالی دیگر نگاه بکنید به قانون نفقه در اسلام، که برطبق آن در صورت ناتوانی مرد «به هر دلیلی»(از علیل شدن جسمانی تا ناتوانی روانی تا بی‌کار شدن تا بیمار شدن تا ....)در پرداخت تمام هزینه‌های زندگی یک زن به کنسل شدن خودکار ازدواج و تمام وظایف همسری از سوی او می‌انجامد.

      اینها همه نشان می‌دهند در جهان سنتی، با تمام مصائبی که وجود داشته و زنان اغلب از زیر بار تحمل آنها شانه خالی می‌کرده‌اند، برخورداری از «قدرت» بیشتر به معنای مسئولیت (اغلب خونین) بیشتری هم بوده و ناتوانی در به انجام رساندن آن مسئولیتها، عواقبی بسیار وخیم‌تر از اخم ابروی فلان همکار را درپی می‌داشته. موقعیت زنان در جهان سنتی چنان بوده که امتیازِ نصف می‌گرفتند، مسئولیت یک هزارم داشته‌اند، و در نتیجه بهره دو برابر می‌برده‌اند. چنانکه پیشتر هم گفته‌ایم، تنها زمانی که پیشرفت تکنولوژی به مرحله‌ای رسید که در آن وابستگی به زور بازو برای رسیدن به بهترین مشاغل از میان رفت و مخاطرات پذیرش مسئولیت از زده شدن گردنتان وسط میدان شهر تبدیل شد به اخراج شدن از محل کار بود که «برابری» با مردان طرفدار پیدا کرد(که آنهم دیده‌ایم و می‌بینیم تنها برابری در امتیازات بوده و مسئولیتهای مربوط به آن امتیازها هنوز برعهده‌ی دیگران است). بچه‌ در سنت به وقت طلاق متعلق به مرد بود زیرا او تمام هزینه‌های زندگی وی را تقبل می‌کرد و او را بزرگ می‌کرد، اکنون بچه متعلق به زن است، بی‌آنکه مجبور باشد تمام هزینه‌های او را تقبل بکند و خرج او را(یا در برخی کشورهای غربی حتی خودش را!)بدهد.

      قدرت غیرمستقیم بهترین ویژگی که دارد اینست که مسئولیتی با خود به همراه نمی‌آورد، و در صورت شکست خوردن کس دیگری بهای آنرا می‌پردازد، و هر مردی می‌داند که شکست چیزی‌ست که ۹۹٪ مردان همیشه می‌خورند(تعداد بندهای راکی که موفق می‌شوند، تعداد دانشجویان فلسفه‌ای که فیلسوف می‌شوند، تعداد فارغ‌التحصیلان ریاضی که معلم دبستان نمی‌شوند و ...). بر همین پایه است که «پشت سر هر مرد موفقی یک زن بوده» اما پشت سر مردان ناموفق بجز سایه‌هاشان خبری از کسی نیست:

      برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: hitler_braun_1573409c.jpg
دیدن: 107
حجم: 27.4 کیلو بایت

      اما به نظر من دلیل اصلی آنکه زن فیلسوف، دانشمند، مخترع، هنرمند، فرمانروا و رزمنده یک هزارم مردان نداشته‌ایم خیلی ساده اینست که برخورداری از این موقعیات اجتماعی نفعی برای بهزیستی زنان نداشته. صعود در «هرم قدرت» شانس انتخاب شدن شما به عنوان یک مرد توسط زنان را ارتقاء می‌داده و برای زن رقابت با دیگر مردان(و زنان)، در فضایی که رقابت در اکثر مواقع پدیده‌ای خونین، خشن و یا در بهترین شرایط بی‌رحم محسوب می‌شده هیچ فایده‌ای نداشته. در جهانی که میانگین عمر انسانها پنجاه سال بوده، تلاش تا چهل سالگی(با در نظر گرفتن یائسگی و اینکه هایپرگمی مردان متوجه جوانی زنان است)برای رسیدن به مدارج بالای علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی برای بدست آوردن چیزی که دیگران برایتان روی سینه‌ی نقره فراهم می‌کنند، در شرایطی که شخص دیگری بناست خرج شما را بدهد، مسئولیتهای اجتماعی شما را برعهده بگیرد و همه‌ی آنچه برای یک زندگی آسوده نیاز دارید را برایتان محیا بکند، سودی نمی‌توانسته داشته باشد.

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (04-15-2013),sonixax (04-15-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •