درود,
١٠٠% داریوش جان.
واپسین بار که دربارهیِ ترزبان[1] کتاب نامبرده گفتی اندکی پژوهیدم و دریافتم ترزباننده[2] آن نیز «میرشمسالدین ادیبسلطانی» است, که همانجور که
بدرستی گفتی بسیاری از واژگانی که امروز به کار میبرم (و میبرند) را ایشان پیشنهادهاند[3] (همین کاربرد «پیشنهادن» بجای "پیشنهاد کردن" را ایشان نیز میپیشنهند!).
نگرش من به زبان پارسیک به نگرش ایشان بسیار نزدیک است, بویژه در راستای باززیواندن[4]
پسوندهایِ «ایک, این, ..» و زابسازیِ درست و سنجیده[5], همچنین نترسیدن در واژهسازی و کارواژهسازی (نداشتن نوواژهراسی[6]).
همچنین واپسین بار دربارهیِ «داریوش آشوری» که گفتی در چندی از نوشتههایِ این دو تن دریافتم که نگرشِ او بر پادِ ادیب سلطانی و خودِ من جای میگیرد, ترس از ساخت واژگان نو و
هراس در کارگیریِ ریشههایِ کهن, خوشنودی با واژگان بی سروتهِ کنونی (کاربرد "رصد کردن" بجای «نپاهستن {کارواژهیِ[7] پیشنهادی از حیدری ملایری}») که رویهمرفته رویکردی ناکارآمد و زبونانه است.
اکنون اندکی بیشتر بگویید, در این کتاب با این فرنامِ[8] بسیار برازای[9] «سنجش[10] خرد ناب» چه داریم؟ (:
----
1. ^ tar+zabânidan::Tarzabânidan <— Tarzabândan || ترزبانیدن: ترجمه کردن to translate
2. ^ tarzabân+ande::Tarzabânande || ترزباننده: مترجم Ϣiki-En translator
3. ^ piš{pišvand}+nehâdan::Pišnehâdan || پیشنهادن: پیشنهاد کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to suggest
4. ^ Zivânidan <— Zivândan || زیوانیدن: زنده کرده; چهرهیِ گذرایِ «زیستن/زیویدن» Ϣiki-En, Ϣiki-En to resuscitate; to vitalize
5. ^ Sanjidan || سنجیدن: قیاس کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to infer; to conclude
6. ^ no+vâž+harâs+i{pasvand}::Novâžharâsi || نوواژهراسی: هراس از واژگان نو neologiphobia
7. ^ kâr+vâže::Kârvâže || کارواژه: فعل Dehxodâ verb
8. ^ far+nâm::Farnâm || فرنام: عنوان; سرنام Dehxodâ, Ϣiki-En title
9. ^ barâz+â{pasvand}::Barâzâ || برازا: زیبا و زیبنده Ϣiki-En, Dehxodâ exquisite
10. ^ sanj+eš{pasvand}::Sanješ || سنجش: قیاس Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ inference; conclusion


















































پاسخ با گفتآورد