• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 233

    جُستار: اخلاق چیست؟

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      نه برادر, شما جوگیر شده‌ای میپنداری چون واژه‌یِ "بنداشت[1]" را به کار برده‌ایم پس همه چی دیگر کشکه (:

      ما نخست اخلاق را تعریف کردیم:

      پروتکل همزیستی میان جانداران (هومنان[2])

      سپس گفتیم این پروتکل دو ارزش دارد, این دوارزش نیز بنداشتین هستند:

      فرازیست[3] ژن
      هوتاد[4] زندگی

      یعنی اینکه, من در جایگاه یک جاندار زنده میخواهم بفرازیوم[5] + هوتاد زندگی ام بالا باشد, اکنون برای
      اینکه من این ٢ را داشته باشم دیگران نیز باید داشته باشند ("باید" اینجا که سختی ندارد)؟

      بنداشت هم که روشنه چیست, بنداشت پنداره‌ای[6] است که شما آنرا خردتر نمیتوانید بکنید, این ارزش‌ها را هم نمیتوانید خردتر کنید. اکنون هر هومنِ
      دیگری آن بیرون که مانند من این ٢ را ارزش بداند سود اش با سود من می‌همگراید[7] و هر دوی ما میکوشیم با بیشیدنِ[8] این ٢ ارزش اخلاقیات را میان خودمان بگسترانیم = سود پایاپای
      مهربد جان یعنی رسما‌ داری کس شعر میگویی، به اسپاگتی خسته مان کردی،جستار اول هم نیست من تا بحال چندبار بیخیال شده‌ام سر این نمیدانم چه اصراری هم داریو نمیدانم چرا احساس میکنی اینکاری که‌داری میکنی شباهت کوچکی با بحث دارد !!
      باور کن ما میدانیم اکسیم چه کوفتیست و مخترع اکسیم نیستی بجان اسپاگتی.
      در ضمن این سخن که ما اتهام زدیم هم سخن حقیقتا بی شرمانه‌ایست.
      شما بزور اتفاقا با اتهام "نشستن در برج اخلاقی" حتی فکر (چه برسد به بحث) درباره بحث در برابر حکم خودت را ممنوع کردی.
      چرا که در جامعه تبلیغ میشود و... پس هر کسی درباره آن بحث کند فلان است و دروغگوست و در برج اخلاق نشسته و مهمل میگوید و باورمند به ماور است و...


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      من جایی به common sense متوسل نشدم. ارزش که common sense نیست! شما میخواهی زنده باشی یا نمیخواهی زنده باشی؟ اگر میخواهی باشی
      پس زیستن (فرازیست) برایت یک ارزش است. شما میخواهی در درد و رنج زندگی کنی یا در خوشی و آسودگی زندگی کنی؟ اگر دومی, پس هوتاد هم برایت یک ارزش است.

      اینکه چرا اینها را میخواهیم که پیوندی به اخلاقیات ندارد! اخلاقیات میگوید چیزهای خواستنی (برای همگان) را باید گستراند و بس.

      اکنون نقش common sense در این میان چه بود؟
      اینیکی که از کس و شعر گذشته و رسما جک است.که برای قبول رفاه برای اخلاق ما حتما‌ یک روش شناختی جدید پیدا کرده‌ایم اینجا
      که البته به هیچ میزان ارتباطی به شهود ندارد ولی اکسیم است
      خودت حتی متوجه نیستی که آن اکسیم (!!) بقا که میگویی کس و شعر است و از رفاه قابل استنتاج ، اکسیمی که از اکسیم دیگر قابل استنتاج باشد اکسیم نیست !!


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      تا آنجاییکه من در کتاب خواندم نویسنده ناخداباور است یا ندانم گراست که در بنمایه‌یِ[13] ویکی هم همین آمده:


      Wright described himself as agnostic when he appeared on The Colbert Report,[22] and opposes creationism, including intelligent design. Wright has a strictly materialist conception of natural selection; however, he does not deny the possibility of some larger purpose unfolding, that natural selection could itself be the product of design,[23] in the context of teleology.[24] Wright describes what he calls the "changing moods of God", arguing that religion is adaptable and based on the political, economic and social circumstances of the culture, rather than strictly scriptural interpretation.[25]
      شما ما رو حواله دادی به این بابا،و ما را مسخره کردی که چرا حرف از سازگرای و اختیار زده‌ایم ،حالا تازه یادت افتاده ببینی رابرت رایت کیه؟!!

      این وبسایت ایشون(تحت حمایت مالی بنیاد تمپلتون !!)،به نظر من برای گرفتن جواب درباره چرایی ریشخند من در حواله من به او،آنهم برای رهایی از افکار خرافی مثل اختیار (!!) بهترین لینک گفتگو اون با دن دنت باشه:
      MeaningofLife.tv

      گفتگو با این شروع میشه که رابرت رایت دنت به نقد دنت و تحلیلش درباره دین میگه crusade !! بعد هم اتفاقا درباره شعور و اختیار و اخلاق و... هم بحث میکنه با دنت.
      متن رو بخون بعد بیا یکم درباره علم و اخلاق و خرافی بودن اختیار (با حواله من به رابرت رایت) و خرد و علم برای ما منبر برو و اگر تونستی سخنان اولت را تکرار کن






      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      سخن را وارونه گرفتی, من کارت را نکوهیدم که از کاخ اخلاقی میکوشی دیگران را بخاموشانی, نه اینکه خواسته باشم خاموش بمانی!

      همچنین من بارِ پیش اشتباه کردم و گفتم تعریف کلاسیک سودگرایی چیزی است که من گفتم, هنگامیکه تعریف کلاسیک آن بر خوشی‌گرایی (hedonism) استوار است.


      تعریف نوین از سودگرایی ولی همانی است که در بنمایه‌یِ[13] ویکی آمده:


      Utilitarianism is a theory in normative ethics holding that the proper course of action is the one that maximizes utility, specifically defined as maximizing happiness and reducing suffering




      سودگرایی = بیشیدین سود و کمیدن[16] زیان

      سود =

      ١. فرازیست[3]
      ٢. هوتادِ[4] زندگی

      زیان = پادِ سود
      من گفتم فایده‌گرایی ،چطور فایده‌گرایی من معنی اشتباه گرفتن من بین لذتگرایی و فایده‌گرایی را داده،این هم از عجایب بحث با مهربد است دیگر !!
      من وقتی فایده‌گرا گفتم هستبی طبیعی‌ست معنی حرفم و منظورم این بوده که فایده‌گرا هستی،ارجاعت دادم هم به‌ یک فایده‌گرا دقیقا با همین تعریفی که آوردی، که البته شکر اسپاگتی اصلا نگاه نمیکنی حتی من چه گفته‌ام !!

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    2. یک کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (04-11-2013)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      مهربد جان یعنی رسما‌ داری کس شعر میگویی، به اسپاگتی خسته مان کردی،جستار اول هم نیست من تا بحال چندبار بیخیال شده‌ام سر این نمیدانم چه اصراری هم داریو نمیدانم چرا احساس میکنی اینکاری که‌داری میکنی شباهت کوچکی با بحث دارد !!
      باور کن ما میدانیم اکسیم چه کوفتیست و مخترع اکسیم نیستی بجان اسپاگتی.
      در ضمن این سخن که ما اتهام زدیم هم سخن حقیقتا بی شرمانه‌ایست.
      شما بزور اتفاقا با اتهام "نشستن در برج اخلاقی" حتی فکر (چه برسد به بحث) درباره بحث در برابر حکم خودت را ممنوع کردی.
      چرا که در جامعه تبلیغ میشود و... پس هر کسی درباره آن بحث کند فلان است و دروغگوست و در برج اخلاق نشسته و مهمل میگوید و باورمند به ماور است و...
      اینها که سفسته‌یِ پرداختن به سخنگو بود, کسی شما را وادار به بحث که نکرده راسل جان, نمیتوانید یا حوصله ندارید پاسخ ندهید.

      کاخ اخلاقی که میگویم نیز همین است, که از جایگاه بالا دیگران را "کس و شعر گو" و "خسته امان
      کردی" و ... بنامیم و بکوشیم از میدان بدر اشان کنیم, که شوربختانه برای تو روی من کارگر نیست (:




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      اینیکی که از کس و شعر گذشته و رسما جک است.که برای قبول رفاه برای اخلاق ما حتما‌ یک روش شناختی جدید پیدا کرده‌ایم اینجا
      که البته به هیچ میزان ارتباطی به شهود ندارد ولی اکسیم است
      خودت حتی متوجه نیستی که آن اکسیم (!!) بقا که میگویی کس و شعر است و از رفاه قابل استنتاج ، اکسیمی که از اکسیم دیگر قابل استنتاج باشد اکسیم نیست !!
      خب من که سختی‌ای ندارم, اگر سخنت درست باشد فرازیست[1] را هم به همان رفاه میکاهیم. دگرسانی‌ای[2] در فرایند بیششِ[3] ما که همانا سودگرایی باشد نمیدهد.

      به نگر من ولی نمیشود از رفاه به فرازیست رسید, زیرا این دو در کنار هم پیش میروند و فرازیست به رفاه برتری دارد.

      فرازیست را ما اینگونه بنداشته‌ایم[4] که اگر کسی نمیخواهد زندگی کند خوب خودش را میکشد و کسانی میمانند که میخواهند زندگی کنند دیگر.

      i.e. کسانیکه نمیخواستند زندگی کنند (یا نمیتوانسته‌اند از روی جهش‌هایِ ناکام ژنتیکی زندگی کنند) پیشتر از میان رفته‌اند, همه‌یِ کسانیکه بجامانده‌اند میخواهند بزیوند[5] —> بنداشت[6] فرازیست (همه آنرا دارند).





      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      من گفتم فایده‌گرایی ،چطور فایده‌گرایی من معنی اشتباه گرفتن من بین لذتگرایی و فایده‌گرایی را داده،این هم از عجایب بحث با مهربد است دیگر !!
      من وقتی فایده‌گرا گفتم هستبی طبیعی‌ست معنی حرفم و منظورم این بوده که فایده‌گرا هستی،ارجاعت دادم هم به‌ یک فایده‌گرا دقیقا با همین تعریفی که آوردی، که البته شکر اسپاگتی اصلا نگاه نمیکنی حتی من چه گفته‌ام !!

      ١.
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      در جای دیگر این جستار هم «تاوان‌دهی» آمده بود که میتوان بنمونه ٣ کودک را کشت, بجایش ٥ کودک آورد که این هم نشان دادیم نادرست است, زیرا:

      ١. برخی چیزها ناتاوان‌پذیر هستند.
      ٢. انرژی گُساریده شده برای بارآوردن ٣ کودک, با بازآوردن ٥ کودک چگونه جایگزین میشود؟ (درگاشت {entropy} گساریده شده کجا رفت؟)


      پس رویهمرفته هنوز فرنودی که نشان دهد چرا و چگونه «بیشیدن فرازیست + هوتاد» میتواند چیز بدی باشد نداریم راسل جان!
      اول اینکه این سودگرایی کلاسیک نیست که ما داشتیم درباره‌اش صحبت میکردیم،نمیدانم اصلا چی هست و از کجا آمده....
      ٢.
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod
      ...
      در تعریف کلاسیک هم جز این نیست:


      Utilitarianism is a theory in normative ethics holding that the proper course of action is the one that maximizes utility, specifically defined as maximizing happiness and reducing suffering


      ...

      ٣.
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod
      همچنین من بارِ پیش اشتباه کردم و گفتم تعریف کلاسیک سودگرایی چیزی است که من گفتم, هنگامیکه تعریف کلاسیک آن بر خوشی‌گرایی (hedonism) استوار است.

      این هم پیوند سودگرایی به خوشی‌گرایی:


      Classic utilitarianism, as advocated by two influential contributors, Jeremy Bentham and John Stuart Mill, is hedonistic.[1]

      Sinnott-Armstrong, Walter, "Consequentialism", Stanford Encyclopedia of Philosophy (Winter 2012 Edition), Edward N. Zalta (ed.),







      ----
      1. ^ farâ+zist::Farâzist || فرازیست: بقاء; بجا ماندگی; Ϣiki-En survival
      2. ^ digar+sân+i{pasvand}::Digarsâni <— Degarsâni || دیگرسانی: تفاوت difference
      3. ^ Bišidan || بیشیدن: به بیشترین رسانیدن Ϣiki-En to maximize
      4. ^ bon+dâštan::Bondâštan || بنداشتن: بنداشت کردن; بدیهی پنداشتن en.wiktionary.org to axiomatize
      5. ^ Zistan <— Zividan
      6. ^ bon+dâšt::Bondâšt || بنداشت: بدیهی; خود-گواه Ϣiki-En axiom

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    4. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (04-11-2013)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      این هم پیوند سودگرایی به خوشی‌گرایی:


      Classic utilitarianism, as advocated by two influential contributors, Jeremy Bentham and John Stuart Mill, is hedonistic.[1]

      Sinnott-Armstrong, Walter, "Consequentialism", Stanford Encyclopedia of Philosophy (Winter 2012 Edition), Edward N. Zalta (ed.),
      من بخواهم بگویم لذتگرایی میگویم لذتگرایی.در فایده‌گرایی امروزی هم حتی لذتگرایی با اینکه خیلی طرفدار ندارد ولی هنوز هست.
      منظور من آنجا این بوده که این حرفهای گله گشاد در و پیکر فلسفی ندارد و از دیدگاه آکادمیک روی هوا هستند برای همین پشتوانه و پایه و پرداخت ندارند آنچنان و معلوم نیست درست چی هستند.
      وقتی من 60 صفحه است دارم از "رفاه" حرف میزنم نه "لذت" معلوم است که من دارم چه میگویم،مگر اینکه خواننده نمیداند خودش داستان چیست یا اینرا دست آویز قرار داده که یک گیری بما داده باشد !!


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      اینها که سفسته‌یِ پرداختن به سخنگو بود, کسی شما را وادار به بحث که نکرده راسل جان, نمیتوانید یا حوصله ندارید پاسخ ندهید.

      کاخ اخلاقی که میگویم نیز همین است, که از جایگاه بالا دیگران را "کس و شعر گو" و "خسته امان
      کردی" و ... بنامیم و بکوشیم از میدان بدر اشان کنیم, که شوربختانه برای تو روی من کارگر نیست (:
      در تمام این ترول بازی و کس و شعر‌ها همواره من بوده‌ام که کنار کشیده‌ام ،من علاقه‌ای به ماراتون تایپ و تحریف حرف طرف مقابل بدون خواندن اینکه چه میگوید و... ندارم.
      برای این کارها میتوانی بروی با دیلکی کل بندازی و دست از پا درازتر برگردی !!
      کس و شعر هم حمله شخصی نیست دکتر جان،سخنت کس و شعر است یعنی کس و شعر است یعنی مهمل است یعنی پوچ است بقول مزدکتان !!
      حمله شخصی به این مهملاتی که من ازت در بالا نقل قول کرده‌ام (که به نیت یابی من میپردازد) میگویند یعنی من را متهم کنی به نشستن در برج اخلاق و چنین چرندیاتی !!
      وقتی در چند بحث پیاپی سر یک موضوع به من حمله شخصی میکنی و تعصبات خودت را مرتب تکرار میکنی و من میکشم کنار و در بار اخر دیگر رسما علاقه به بحث ندارم این معنیش خفه کردن طرف نیست،بلکه معنیش این است که (بدون بار قانونی/اجرایی) کمی شرم کن از این بازی‌ها

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    6. یک کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (04-11-2013)

    7. #4
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      من بخواهم بگویم لذتگرایی میگویم لذتگرایی.در فایده‌گرایی امروزی هم حتی لذتگرایی با اینکه خیلی طرفدار ندارد ولی هنوز هست.
      منظور من آنجا این بوده که این حرفهای گله گشاد در و پیکر فلسفی ندارد و از دیدگاه آکادمیک روی هوا هستند برای همین پشتوانه و پایه و پرداخت ندارند آنچنان و معلوم نیست درست چی هستند.
      وقتی من 60 صفحه است دارم از "رفاه" حرف میزنم نه "لذت" معلوم است که من دارم چه میگویم،مگر اینکه خواننده نمیداند خودش داستان چیست یا اینرا دست آویز قرار داده که یک گیری بما داده باشد !!
      من خواستم لغزش خودم در "تعریف کلاسیک از سودگرایی" را درست کرده باشم, جایی نگفتم تو سودگرایی را با خوشی‌گرایی یکی گرفته‌ای.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      کس و شعر هم حمله شخصی نیست دکتر جان،سخنت کس و شعر است یعنی کس و شعر است یعنی مهمل است یعنی پوچ است بقول مزدکتان !!
      کس و شعر خواندن سخن پرداختن به سخنگو نیست, کس و شعرگو خواندن سخنگو (+ ترول نامیدن وی) بجای پاسخ دادن ولی هست.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      حمله شخصی به این مهملاتی که من ازت در بالا نقل قول کرده‌ام (که به نیت یابی من میپردازد) میگویند یعنی من را متهم کنی به نشستن در برج اخلاق و چنین چرندیاتی !!
      وقتی در چند بحث پیاپی سر یک موضوع به من حمله شخصی میکنی و تعصبات خودت را مرتب تکرار میکنی و من میکشم کنار و در بار اخر دیگر رسما علاقه به بحث ندارم این معنیش خفه کردن طرف نیست،بلکه معنیش این است که (بدون بار قانونی/اجرایی) کمی شرم کن از این بازی‌ها
      من اینجا از آغاز کوشیده ام به برداشت درستی از اخلاقیات برای خودم برسم و نقدی روی نگرشم داشته باشم (+ در برابر تو که دیگران را سرکوب میکنی
      بایستم), ولی اینکه تو اینجا دژمنیاب شده‌ای و در این توهم به سر میبری که من تنها و تنها میخواهم چیزی را ببرم یا سرگرم ترول هستم دیگر دشواری‌ای من نیست.

      چیزیکه من کاخ اخلاقی خواندم نیز میتواند برداشت به پرداختن به سخنگو شود و حق با توئه, با این همه من تنها به خودت نپرداختم,
      سخن را نقد کردم, بر پاد رفتاری که اینجا میبینم و مهر تاییدی است بر همان کاخ اخلاقی: دیگران را ترول خواندن, کس‌وشعرگو خواندن, بازی‌دهنده خواندن, etc.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    8. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (04-11-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •