• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 6 از 10 نخستیننخستین 12345678910 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 51 به 60 از 95

    جُستار: پارسیکیدن نوشته‌های درخواستی

    1. #51
      سخنور یکم
      Points: 13,575, Level: 75
      Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      mosafer آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      912
      جُستارها
      9
      امتیازها
      13,575
      رنک
      75
      Post Thanks / Like
      سپاس
      448
      از ایشان 1,533 بار در 771 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Nâxodâ نمایش پست ها
      گَـردُ غبار دیگر! (:

      گرد خودش میشود غبار.

      سرکش فردید[1] زیروزبر (اِعراب) بود؟





      ----
      1. ^ far+did::Fardid || فردید: منظور Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ purpose; intention

      من اغفال شدم اگه نه همون اول گَرد خوندم
      +
      سرکش هم همون یک نفر گفت بجای اعراب باید گفت
      مثلا خواستیم یک کلام پارسی بگوییم خراب کردیم

      نتیجه ی اخلاقی:زود اغفال نشیم

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از mosafer گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (04-10-2013)

    3. #52
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی mosafer نمایش پست ها
      سرکش هم همون یک نفر گفت بجای اعراب باید گفت
      مثلا خواستیم یک کلام پارسی بگوییم خراب کردیم

      نتیجه ی اخلاقی:زود اغفال نشیم
      نه اینجور نیست که کسی نادرست بگوید, سرکش هم میشود گفت ولی واژه‌یِ خوبی نیست چون هماکنون اش نیز با واژه‌یِ سرکش (یاغی) همپوشانی دارد
      , ولی زیروزَبـَـر / زیرزبرنویسی بدید من و بسیاری دیگر در برابر واژگانی چون خوانش,نویسش,آوانویسی,سداگذ ری,... بهتر آمده و شانس خوبی برای همه‌گیری دارد.

      واژه‌یِ خوبِ دیگر نیز همان آوانویسی / آوانگاری است که در ویکی‌پدیا به کار میبرند.


      اینها همه از توان شگرف واژه‌سازی پارسیک میایند که شوربختانه چون فرهنگستان زبان امان این روزها به درد
      نمیخورد و نهاد آژگاهیکِ[1] درست و درخور نداریم, بر دوش خود ما پارسی دوستان که واژگان را برسازیم[2] و بهمسنجیم[3] تا گذرانه کار را پیش ببریم.





      ----
      1. ^ âžgâh+ik::žgâhik || آژگاهیک: مرکزی Ϣiki-En centralized
      2. ^ bar+sâxtan::Barsâxtan || برساختن: جعل کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to coin || برساختن: به انجام رسانیدن to develop | || برساختن: آموزش دادن; تعلیم دادن to instruct; to construct
      3. ^ ham+sanjidan::Hamsanjidan || همسنجیدن: مقایسه کردن to compare

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    4. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      mosafer (04-10-2013)

    5. #53
      سخنور یکم
      Points: 13,575, Level: 75
      Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      mosafer آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      912
      جُستارها
      9
      امتیازها
      13,575
      رنک
      75
      Post Thanks / Like
      سپاس
      448
      از ایشان 1,533 بار در 771 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Nâxodâ نمایش پست ها
      نه اینجور نیست که کسی نادرست بگوید, سرکش هم میشود گفت ولی واژه‌یِ خوبی نیست چون هماکنون اش نیز با واژه‌یِ سرکش (یاغی) همپوشانی دارد
      , ولی زیروزَبـَـر / زیرزبرنویسی بدید من و بسیاری دیگر در برابر واژگانی چون خوانش,نویسش,آوانویسی,سداگذ ری,... بهتر آمده و شانس خوبی برای همه‌گیری دارد.

      واژه‌یِ خوبِ دیگر نیز همان آوانویسی / آوانگاری است که در ویکی‌پدیا به کار میبرند.


      اینها همه از توان شگرف واژه‌سازی پارسیک میایند که شوربختانه چون فرهنگستان زبان امان این روزها به درد
      نمیخورد و نهاد آژگاهیکِ[1] درست و درخور نداریم, بر دوش خود ما پارسی دوستان که واژگان را برسازیم[2] و بهمسنجیم[3] تا گذرانه کار را پیش ببریم.





      ----
      1. ^ âžgâh+ik::žgâhik || آژگاهیک: مرکزی Ϣiki-En centralized
      2. ^ bar+sâxtan::Barsâxtan || برساختن: جعل کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to coin || برساختن: به انجام رسانیدن to develop | || برساختن: آموزش دادن; تعلیم دادن to instruct; to construct
      3. ^ ham+sanjidan::Hamsanjidan || همسنجیدن: مقایسه کردن to compare
      برخی لغات در ذهن میمانند ولی اکثرا نه
      و پارسی خواندن و نوشتن کمی غریب است برایم
      مثلا " بهمسنجیم " من تا حالا اینطور نشنیدم اگر هم بوده گذرا رد شدم کلا دقتی نکردم
      یک سوال بیربط شما در صحبت معمولیتان(خارج از فضای نت) پارسی صحبت میکنید؟




    6. #54
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی mosafer نمایش پست ها
      برخی لغات در ذهن میمانند ولی اکثرا نه
      و پارسی خواندن و نوشتن کمی غریب است برایم
      مثلا " بهمسنجیم " من تا حالا اینطور نشنیدم اگر هم بوده گذرا رد شدم کلا دقتی نکردم
      همسنجیدن[1] یک کارواژه[2] است که میشود "مقایسه کردن".

      اینکه تاکنون نشنیده بودید هم هیچ جایِ شگفتی ندارد, ما ایرانیان آنچنان خشک‌اندیش شده‌ایم که در سراسر اینترنت بگردید, تنها خودِ من "بهمسنجید" را به کار برده‌ام: ‫بهمسنجید‬ - Google Search

      واژگان برای اینکه به یادتان بمانند باید در بافتار[3] گوناگون و به چهره‌هایِ گوناگون بیایند, همچنین اگر خواستید یک واژه را بویرید[4] بکوشید نخست ساختار آن را دریابید.
      نمونه‌وار, همین کارواژه‌یِ "همسنجیدن" از پیشوند «هم» و بخش «سنجیدن[5]» برساخته[6] شده که رویهم چِم[7] سنجیدن دو چیز را میدهد.

      اندکی دانش درباره‌یِ وندها بایسته است (در زبان انگلیسی این چیزها را از کودکی به بچه‌ها میاموزانند). بنمونه, پیشوند «هم» میدانیم که جاهایی
      به کار میرود که پایِ دو یا چند چیز در میان باشد و میان آنها بخواهیم یک کنشی داشته باشیم. چهره‌هایِ دگرسته‌یِ[8] "هم" نیز اینچنین‌اند: هم, هن, ان, ...

      پس از بازبینیِ ساختار بکوشید واژگان نزدیک و همانند اش را بیابید: انباشتن[9] (هم‌باشتن), هنباختن[10] (هنبازیدن[11], هنبازی کردن), هم‌پنداشتن, ...

      و سرانجام برای شهبانوی یاد (ملکه‌یِ ذهن) نمودن واژه آنرا در چند گزاره پیش خودتان به کار ببرید:

      این گزاره را با آن یکی همسنجیدم.
      برای همسنجش نیاز به داده‌هایِ بیشتر داریم.
      شما کارکرد این دو را چگونه می‌همسنجید؟
      ...

      اینجوری دیگر جا برای فراموشی نمیماند!


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی mosafer نمایش پست ها
      یک سوال بیربط شما در صحبت معمولیتان(خارج از فضای نت) پارسی صحبت میکنید؟
      نه من این روزها بیرون از نت تنها انگلیسی می‌سخنم (:

      ولی گهگاهی هم پیش میاید به پارسی بسخنم که به چند % پارسیکیدن[12] سخنم می‌بسندم[13]; این تکنیکی‌تر اش:

      رونوشت[14] از ساختارشناسی زبان پارسیک - برگ 2

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehran Salari
      مهران سالاری:
      دوستان گرامی‌، دوست میداشتم کمی‌ درباره یِ آروین‌هایتان با پارسی سخن گفتن در خانواده یِ خویش و یا با دوستان و واکنشِ ایشان و یا شاید ستیز‌ها و یا ستایش‌ها در این زمینه کوتاه گفت و گوی کنیم.

      بهرِ کاربری یِ واژه‌هایِ ایرانی‌ (فارسی) و روشنگرایی در این زمینه برایِ خودتان بیشتر دشمن تراشیدید یا این که دوست‌هایِ نو یافتید؟

      من خودم نخست با یک دیوارِ سترگِ گاه ریشخند، گاه چَفتِ (تهمت) به نژادگرایی و یا ستیزِ با دین روبرو بودم. و خرده گرفتنِ من از به تازی سخن گفتن و کاربری یِ فرافزونِ واژه‌هایِ بیگانه یِ ایشان و بی‌ مهری به زبان ایرانی‌ گاهی‌ نیز به گرفتاری با دوستان می‌‌انجامید. ولی‌ از آنجایی که پایدار ماندم و واندادم اکنون هم خودم کمی‌ نرم‌تر و آرامتر برخورد می‌کنم و هم دیگران سخنِ راست را می‌پذیرند. نه همه ولی‌ مِهینیگی یِ آنان. نرم‌تر و آگهترشان کردم. دستِ کم آگاهبود‌شان awareness را برایِ زبانِ فارسی کمی‌ بیدار کردم.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod Varaste
      مهربد وارسته:
      من همواره روی ناخودآگاه سرمایه‌گذاری میکنم.
      کسانی که به آن تراز خودآگاهی رسیده باشند که خود پارسی‌ گویند که هیچ، ولی برای دیگران بهترین راه همان سود بردن از نهان (ضمیر) ناخودآگاه است.

      در اینکه چگونه میتوان از راه ناخودآگاه واژگان پارسی را جایگزین نمود سخن زیاد است، ولی من چند شیوه دم دست و کاربردی خودم را مینویسم.

      استرس و خوانش واژگان:
      همانجور که همگی گرایندانه دیده‌ایم، امروزه اگر هنگام سخن گفتن واژگان انگلیسی و ... را پشت سر هم سوار کنیم به "پرستیژ" و فرهیختگی کس بگونه‌ای میافزاید.
      همینکار را میتوان با واژگان کمتر به گوش آشنای پارسی کرد. بجای singularity میتوان گفت تکینگی؛ نکته در اینجا تنها و تنها در خوانش و شیوه واگویش واژه نهفته است. اندکی "استرس" اینجا و آنجا این چم را میرساند که سخنگو (ما) میدانیم که از چه سخن میگوییم و واژه را نیز بدقت از همینرو "تکینگی" یا "تیل تکینگی (singularity point)" گزیده‌ایم.


      بریخت شوخی و بازی در آوردن:
      بجای "سلام" میتوان با آوایی شوخ گفت: «دروــــــــــووود بر تو». اگر چند ده بار و خورده‌ای به این شیوه بگویید «درود» و هر بار اندکی از بار شوخی آن کم کنید، سر انجام اگر «درود» تنها هم بگویید به گوش‌ کس ناآشنا نمیزند و جا افتاده است.
      اکنون اگر بتوان همزمان درود را به جایگزینی "زیباتر" و "بهتر" از سلام درآورد کم کم همان کس و دیگران هم میآغازند به گاهی درود بجای سلام گفتن.


      فرنود سادگی و کارآمدی واژه بجای برابر فارسی/تازی آن:
      اگر کسی به ناآشنایی و شگفت (عجیب) بودن واژه نمارید، آنگاه میتوان بسادگی به اینکه برابر "فارسی/تازی" آن چم را نمیرساند نمارید.
      برای نمونه اگر کسی پرسید فرنود گفتن «آگاهی‌رسانی» بجای «اطلاع‌رسانی» چیست، میتوان گفت که "برای من آسانتر است" و نیازی به درگیری و یا گفتمان بیشتر ندید.



      پافشاری نکردن:
      اگر کسی سخن را با گزاره‌ای مانند "کلمه‌ای که اینجوری .." آغازید کمابیش همیشه بهتر است که در پاسخ یکم ما هم بجای «واژه» بگوییم «کلمه»، سپس در گزاره پستر با گزاره‌ای مانند "اکنون این کلمه یا واژه را ..." برابر را جاانداخته و سپس در گزاره‌های پس از آن تنها "واژه" بگوییم.

      این شیوه در فرهود (حقیقت) مانند این است که شما نخست به گزینش واژه کس از «کلمه» احترام گذاشته و سپس در جایگاه پیشنهاد «واژه» را آورده‌اید.
      از این تیل به پس تنها بسامد (frequency) مهندی دارد. هر اندازه شما و دیگران بیشتر «واژه» بگویید، در گنجواژ مندارین (ذهنی) کس توانمندتر شده و هنگام سخن گفتن آسانتر بیاد میاید.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Bahman Heydari
      بهمن‌ حیدری:
      من از آنجاییکه به دین باورمندم،برای برخی از دوستان سنگین به نگر میآید و هنگام گفتگو اینگونه واژگان پارسی را که در سخنانم بکار می گیرم و هم چنین از فراوانی واژگان تازی شکوه می کنم و نارسایی های زبان پارسی امروزی را آشکار می سازم،چهار شاخ می شوند وبا چشمانی از حدقه (چشمخانه،کاسه ی چشم) درآمده بمن می نگرند و با پرخاش خُرده می گیرند، تو دیگر چرا؟ مرد از کجا آمدی؟اگرهرانجمنی با آن باورهایی از آن دست شاه ستایان پی فراخی(افراطی)، یا ایران پرستان لافزنی که در سپهر های هپروتی بسر می برند و جز لاف و گزافهای تهی و منم منم های بی پایه آنچنانی که خود را تافته ای جدا بافته از همه ی همسایگان و جهان ادمی می دانند واینگونه باورمندان ایران خواهی کاری جز تخم دشمنی و نژادپرستی نمی کارند و تنها کاری که می دانند،شمشیر جدایی از نیام بر می کشند و بر تارک مردم این مرز وبوم فرود می آورند، تنها می توان گفت که به دستگاه اندیشه ات نمی خورد و نمی برازد.

      من تنها در پاسخ آنها می گویم:من پیش از مسلمان بودن،یک ایرانی هستم .همه ی ما رفتنی هستیم و به سرای نیستی می رویم و هاتا دین،شاید روزی از هازمان رخت بر بندد ولی این نام ایران و خاکِ جاودان و همیشگی اش برپای و برجای خواهد ماند،پس از جان دل بکوشیم، همه ی ما باید با توش و توانمان، پاسدار این سرزمین اهورایی و زبان شیرین تر از نیشکر خوزستان باشیم که فردوسی بزرگ فرمو د :دریغ است که ایران ویران شود/کنام پلنگان و شیران شود.

      اکنون باید بخستویم که دیگر دوستان از همه گونه اندیشه ها وباورهای گوناگون آهسته آهسته به بایستگی بازسازی زبان فارسی که از کاروان دانش و تخشش جهان پیشرفته به گونه ای در جا زده است افتادند و هر کسی با یاری ندای درونی اش می کوشد،که همگام با دیگر دوستانی که پای در این راه دشوار گذاشته اند، همراه و هم پیمان شوند.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Aria
      آریا:
      من مانند شما یکسره و سازش ناپذیر به پارسی سره سخن نمیگویم و بسته به اینکه با چه کسانی همسخن هستم، چند درسد بیشتر از واژگان پارسی سود میجویم، گاهی واژه هایی مانند "شوربختانه"، و .. را میپرانم. من باورمند به روش "آهستگی و پیوستگی" میباشم.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Shahin Iranyar
      شاهین ایرانیار:
      درود یاران، نخست باید بگویم که یادگیری پارسی‌ به من نیرویی تازه داده، هر روز با شور به این تاربرگ می‌‌آیم تا از دوستان بیاموزم، واژه‌ها را در دفتری می‌‌نویسم و به یاد می‌‌سپارم. هنگام نوشتن چون زمان تنگ نیست، آنچه را که به ویرم مانده بکار می‌برم، و دیگر واژه‌ها را دوباره پیدا می‌‌کنم. هنگام گفتگو با خانواده می‌کوشم تا آنجا که میشود پارسی‌ ناب را بکار ببرم، چون هنوز ورزیده نیستم، نخست به زبان پارسی‌ نا سره می‌اندیشم و سپس واژه‌ها را در مندارم به پارسی‌ بر میگردانم. این مایه ی کندی سخن گفتنم شده. همسرم نخست بی‌تاب میشد و میگفت من شکیبایی این را ندارم که تا فردا بنشینم تا تو گفته‌هات را بیانجامی. پسرم که بیشتر به زبان انگلیسی‌ سخن می‌‌گوید، میگفت بابا این چند واژه‌ای هم که درمیافتم دیگر نمی‌‌هوشم. گاهی به خودم می‌گفتم من که در ایران نیستم، هر اندازه هم که بکوشم نمی‌‌توانم هنودی چشمگیر بر روی خانواده داشته باشم چون زادمان آینده من به پارسی‌ سخن نخواهند گفت. با این همه چون مهر سرزمین اهورایی‌ام بر تن‌ و جانم تنیده، آموختن واژه‌های پارسی‌ ناب گویی مرا به گذشته‌های دور نیاکانمان می‌‌برد. به هروین، پس از گذشت چند ماه، اکنون هنگامی که از زبانم در میرود و به پسرم می‌‌گویم منتظرت هستم، او برمیگردد و میگویید: بابا منتظر تازی است، بگو چشم برات می مونم، یا واژه تمدن تازییه، پارسیش چیه؟

      بیشتر دوستان هم ریشخند میزنند و می‌‌گویند ای‌ بابا، شما که نمیتوانی‌ چیزی را دگرگون کنی‌، یا کی‌ حالش رو داره دوباره پارسی‌ را از نو یاد بگیره، یا اینها رو باید تو دبستان به بچه‌ها بیاموزانند ما دیگه پیریم، برخی‌ هم هنگامی که به من میرسند می‌گویند درود، سپس برمی‌گردند و به دیگران می‌‌گویند سلام. گروهی هم زمانی‌ که مرا می‌بینند راهشان را کج می کنند که ناچار نشوند که هتا کمی‌ به خود فشار بیاوردند و یک واژه پارسی‌ بیشتر بگویند با اینکه من بارها به آنها گفته‌ام که شما هر جور که میخواهید گفتگو کنید. در این میان تنها چند تن‌ را یافتم که به درستی‌ به فردیدم که واژه‌های بیگانه اندیشه بیگانه را به ارمغان می‌اورد پی بردند و پس از کمی‌ گفتگو از من خواستند که برایشان واژه نامه پارسی‌ را با ریانامه پفرستم.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehran Salari
      مهران سالاری:
      آری دوستان به گمانم آروینها یِ ما به هم می‌‌مانند. سپاس از دوستان از درمیان گذاشتنِ آزمودگی هایشان. شاهین جان گزارشت بسیار شیرین بود. همچنین از پیشنهاد‌هایِ کارایِ مهبد جان و آرمان‌هایِ ستودنی یِ بهمنِ گرامی سپاسگذارم. همچنین سپاس از فرمَدار، که براهِ این تاربرگ گهولشِ دانسته‌ها در این زمینه را دَرهَماک شدنی ساخت.


      رونوشت[14] از http://www.facebook.com/pure.persian...14629025238968





      ----
      1. ^ ham+sanjidan::Hamsanjidan || همسنجیدن: مقایسه کردن to compare
      2. ^ kâr+vâže::Kârvâže || کارواژه: فعل Dehxodâ verb
      3. ^ Bâftâr || بافتار: زمینه; محتوا Ϣiki-En, Dehxodâ context
      4. ^ Viridan || ویریدن: از بر کردن; به یاد سپردن; ویر کردن Ϣiki-En to memorize
      5. ^ Sanjidan || سنجیدن: قیاس کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to infer; to conclude
      6. ^ bar+sâxtan::Barsâxtan || برساختن: جعل کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to coin || برساختن: به انجام رسانیدن to develop | || برساختن: آموزش دادن; تعلیم دادن to instruct; to construct
      7. ^ Cam || چم: معنی; چرایی Ϣiki-En, MacKenzie meaning
      8. ^ Digarestan <— Degarestan || دیگرستن: تغییر کردن Ϣiki-En to change
      9. ^ an+bâštan::Anbâštan
      10. ^ han+bâxtan::Hanbâxtan || هنباختن: هنبازی شدن; اشتراک گذاشتن Dehxodâ, Ϣiki-En to share
      11. ^ han+bâxtan::Hanbâxtan <— Hanbâzidan || هنباختن: هنبازی شدن; اشتراک گذاشتن Dehxodâ, Ϣiki-En to share
      12. ^ pârs+ik+idan::Pârsikidan || پارسیکیدن: پارسیک کردن; ترزبان به پارسیک Ϣiki-En to persianize
      13. ^ Basandidan || بسندیدن: بسنده کردن; کفایت کردن Ϣiki-En to suffice
      14. ^ آ ب ru+nevešt::Runevešt || رونوشت: کپی Dehxodâ, Ϣiki-En copy

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    7. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      mosafer (04-11-2013)

    8. #55
      سخنور یکم
      Points: 13,575, Level: 75
      Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      mosafer آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      912
      جُستارها
      9
      امتیازها
      13,575
      رنک
      75
      Post Thanks / Like
      سپاس
      448
      از ایشان 1,533 بار در 771 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      تا فراموش نکردم اول اینو بپرسم که:

      . ^ bar+sâxtan::Barsâxtan || برساختن: جعل کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to coin || برساختن: به انجام رسانیدن to develop | || برساختن: آموزش دادن; تعلیم دادن to instruct; to construct
      برساختن در مکانهای مختلف معنای متفاوتی داره که گاهی هیچ ربطی به هم ندارن
      مثلا جعل کرد و تعلیم دادن هیچ وجه مشترکی ندارن
      چطور میشه که یک کلمه اینقدر معنای متفاوت داشته باشه؟
      نمیشه کلمه ای دیگه جایگزین کرد؟
      اینجا برساختن چندان معنای به انجام رساندن رو نمیکنه

    9. #56
      سخنور یکم
      Points: 13,575, Level: 75
      Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      mosafer آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      912
      جُستارها
      9
      امتیازها
      13,575
      رنک
      75
      Post Thanks / Like
      سپاس
      448
      از ایشان 1,533 بار در 771 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Nâxodâ نمایش پست ها
      همسنجیدن[1] یک کارواژه[2] است که میشود "مقایسه کردن".

      اینکه تاکنون نشنیده بودید هم هیچ جایِ شگفتی ندارد, ما ایرانیان آنچنان خشک‌اندیش شده‌ایم که در سراسر اینترنت بگردید, تنها خودِ من "بهمسنجید" را به کار برده‌ام: ‫بهمسنجید‬ - Google Search

      واژگان برای اینکه به یادتان بمانند باید در بافتار[3] گوناگون و به چهره‌هایِ گوناگون بیایند, همچنین اگر خواستید یک واژه را بویرید[4] بکوشید نخست ساختار آن را دریابید.
      نمونه‌وار, همین کارواژه‌یِ "همسنجیدن" از پیشوند «هم» و بخش «سنجیدن[5]» برساخته[6] شده که رویهم چِم[7] سنجیدن دو چیز را میدهد.

      اندکی دانش درباره‌یِ وندها بایسته است (در زبان انگلیسی این چیزها را از کودکی به بچه‌ها میاموزانند). بنمونه, پیشوند «هم» میدانیم که جاهایی
      به کار میرود که پایِ دو یا چند چیز در میان باشد و میان آنها بخواهیم یک کنشی داشته باشیم. چهره‌هایِ دگرسته‌یِ[8] "هم" نیز اینچنین‌اند: هم, هن, ان, ...

      پس از بازبینیِ ساختار بکوشید واژگان نزدیک و همانند اش را بیابید: انباشتن[9] (هم‌باشتن), هنباختن[10] (هنبازیدن[11], هنبازی کردن), هم‌پنداشتن, ...

      و سرانجام برای شهبانوی یاد (ملکه‌یِ ذهن) نمودن واژه آنرا در چند گزاره پیش خودتان به کار ببرید:

      این گزاره را با آن یکی همسنجیدم.
      برای همسنجش نیاز به داده‌هایِ بیشتر داریم.
      شما کارکرد این دو را چگونه می‌همسنجید؟
      اینو باید شب دوبار بخونم تا بهتر بویرانم(درسته ؟)
      فعلا تمرکز ندارم

    10. #57
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی mosafer نمایش پست ها
      تا فراموش نکردم اول اینو بپرسم که:

      . ^ bar+sâxtan::Barsâxtan || برساختن: جعل کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to coin || برساختن: به انجام رسانیدن to develop | || برساختن: آموزش دادن; تعلیم دادن to instruct; to construct
      برساختن در مکانهای مختلف معنای متفاوتی داره که گاهی هیچ ربطی به هم ندارن
      مثلا جعل کرد و تعلیم دادن هیچ وجه مشترکی ندارن
      چطور میشه که یک کلمه اینقدر معنای متفاوت داشته باشه؟
      نمیشه کلمه ای دیگه جایگزین کرد؟
      اینجا برساختن چندان معنای به انجام رساندن رو نمیکنه
      همه‌یِ واژگان همینجور هستند, برساختن[1] هم پیشتر برای "جعل کردن" به کار رفته:

      http://www.loghatnaameh.org/dehkhoda...c1bc4a-fa.html
      برساختن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) ساختن . رجوع به ساختن شود. || تعلیم دادن . آموختن . || به انجام رسانیدن . (ناظم الاطباء). || حبس کردن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ساختن درهمین لغت نامه شود. || جعل کردن . ساختن .
      تازه مگر کارواژه‌یِ[2] «کندن» کم چم[3] دارد؟

      http://www.loghatnaameh.org/dehkhoda...56a83e-fa.html
      حفر کردن زمین و مانند آن
      جدا کردن چیزی که متصل به چیزی دیگر است
      خلع چنانکه جامه را از تن . مقابل پوشیدن
      کشیدن و از بیخ برآوردن
      || چیدن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : چو باز را بکند ۞ بازدار، مخلب و پر - به روز صید بر او کبک راه گیرد و چال .
      برداشتن برای جائی چنانکه کشتی یا کاروان . خطف . با تمام بنه و اثقال از جایی به جای دیگر شدن . چنانکه : کندن از بندری
      ...


      چم این واژگان در بافتار[4] سخن خودبه‌خود روشن میشود.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی mosafer نمایش پست ها
      اینو باید شب دوبار بخونم تا بهتر بویرانم(درسته ؟)
      فعلا تمرکز ندارم

      اگر خواستید چیزی را "تخریب (= ویراندن)" کنید آری درسته (:
      اگر خواستی چیزی را "تصحیح (= ویراستن[5])"کنید نه!

      اینها که دیگر ساده است, زمانیکه بن کنون به "ـا" میرسید یک "-ی" میگیرد:

      ویراستن —> ویرا+ی: این نوشته را باید بویرایم.
      سُرودن —> سُرا+ی: اینچنین چامه[6] را می‌سُرایم.
      ...

      پرسش‌هایِ سخت‌تر کنید به اسپاگتی (:





      ----
      1. ^ bar+sâxtan::Barsâxtan || برساختن: جعل کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to coin || برساختن: به انجام رسانیدن to develop | || برساختن: آموزش دادن; تعلیم دادن to instruct; to construct
      2. ^ kâr+vâže::Kârvâže || کارواژه: فعل Dehxodâ verb
      3. ^ Cam || چم: معنی; چرایی Ϣiki-En, MacKenzie meaning
      4. ^ Bâftâr || بافتار: زمینه; محتوا Ϣiki-En, Dehxodâ context
      5. ^ vi+râstan::Virâstan || ویراستن: ویرایش کردن; تصحیح کردن to edit
      6. ^ Câme || چامه: شعر Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ poem

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    11. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      mosafer (04-11-2013)

    12. #58
      سخنور یکم
      Points: 13,575, Level: 75
      Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      mosafer آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      912
      جُستارها
      9
      امتیازها
      13,575
      رنک
      75
      Post Thanks / Like
      سپاس
      448
      از ایشان 1,533 بار در 771 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      ویراستن —> ویرا+ی: این نوشته را باید بویرایم.
      سُرودن —> سُرا+ی: اینچنین چامه[6] را می‌سُرایم.
      ...

      پرسش‌هایِ سخت‌تر کنید به اسپاگتی (:



      کلا منظورم چیز دیگر بود یکجا خوندم ویرایدن بمعنای بیاد ماندن (گمانم)
      و منظورم این بود
      +
      به جان اسپاگتی من مبتدی هستم از من توقع های زیاد نداشته باشید:)

    13. یک کاربر برای این پست سودمند از mosafer گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (04-11-2013)

    14. #59
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی mosafer نمایش پست ها
      تا فراموش نکردم اول اینو بپرسم که:

      . ^ bar+sâxtan::Barsâxtan || برساختن: جعل کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to coin || برساختن: به انجام رسانیدن to develop | || برساختن: آموزش دادن; تعلیم دادن to instruct; to construct
      برساختن در مکانهای مختلف معنای متفاوتی داره که گاهی هیچ ربطی به هم ندارن
      مثلا جعل کرد و تعلیم دادن هیچ وجه مشترکی ندارن
      چطور میشه که یک کلمه اینقدر معنای متفاوت داشته باشه؟
      نمیشه کلمه ای دیگه جایگزین کرد؟
      اینجا برساختن چندان معنای به انجام رساندن رو نمیکنه
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی mosafer نمایش پست ها
      کلا منظورم چیز دیگر بود یکجا خوندم ویرایدن بمعنای بیاد ماندن (گمانم)
      و منظورم این بود
      +
      به جان اسپاگتی من مبتدی هستم از من توقع های زیاد نداشته باشید:)


      ویریدن[1] را میشود بجای «از بر کردن» یا همان به یاد سپردن به کار برد, ولی چهره‌یِ ناگذرای[2] آن «ویراندن»
      به درد نمیخورد, یکی اینکه معنی نمیدهد, دو اینکه با کارواژه‌یِ[3] ویراندن (تخریب کردن) همپوشانی دارد.





      ----
      1. ^ Viridan || ویریدن: از بر کردن; به یاد سپردن; ویر کردن Ϣiki-En to memorize
      2. ^ nâ+gozar+â{pasvand}::Nâgozarâ || ناگذرا: لازم; ردنشدنی Ϣiki-En intransitive
      3. ^ kâr+vâže::Kârvâže || کارواژه: فعل Dehxodâ verb

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    15. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      mosafer (04-11-2013)

    16. #60
      سخنور یکم
      Points: 13,575, Level: 75
      Level completed: 82%, Points required for next Level: 75
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      mosafer آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      912
      جُستارها
      9
      امتیازها
      13,575
      رنک
      75
      Post Thanks / Like
      سپاس
      448
      از ایشان 1,533 بار در 771 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      10 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      ویریدن[1] را میشود بجای «از بر کردن» یا همان به یاد سپردن به کار برد, ولی چهره‌یِ ناگذرای[2] آن «ویراندن»
      به درد نمیخورد, یکی اینکه معنی نمیدهد, دو اینکه با کارواژه‌یِ[3] ویراندن (تخریب کردن) همپوشانی دارد.





      ----
      1. ^ Viridan || ویریدن: از بر کردن; به یاد سپردن; ویر کردن Ϣiki-En to memorize
      2. ^ nâ+gozar+â{pasvand}::Nâgozarâ || ناگذرا: لازم; ردنشدنی Ϣiki-En intransitive
      3. ^ kâr+vâže::Kârvâže || کارواژه: فعل Dehxodâ verb
      ولی شما یکجا بمعنای از بر کردن استفاده کرده بودید برای همین ازش استفاده کردم
      خب بجای از بر کردن چه بهتر است بیان شود؟

    17. یک کاربر برای این پست سودمند از mosafer گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (04-11-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. چراییِ نژادپرستی
      از سوی Newton در تالار گفتگوی آزاد
      پاسخ: 11
      واپسین پیک: 12-20-2013, 06:52 AM
    2. چه زمانی می توانیم، کسی را متهم به نژادپرستی و یهودی ستیزی کنیم؟
      از سوی بهمنیار در تالار تاریخ، فرهنگ، همبود
      پاسخ: 3
      واپسین پیک: 05-05-2013, 03:21 PM
    3. نژاد پرستی چه است و چه نیست؟
      از سوی Soheil در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 14
      واپسین پیک: 04-03-2013, 08:31 PM
    4. رابطه ی تفکر دینی و نژاد پرستی
      از سوی Nocturne در تالار دین
      پاسخ: 28
      واپسین پیک: 07-02-2012, 10:30 PM
    5. شیطان پرستی
      از سوی sonic در تالار دین
      پاسخ: 15
      واپسین پیک: 03-22-2012, 09:45 AM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •