
نوشته اصلی از سوی
mosafer
سپاس
البته یک موردی رو بگم بهتون
من ندیدم فرهنگ لغتی که برگردان زبان عامیانه به پارسی باشه
به همین خاطر واژه هایی که شما مینگارید رو در دفتری مینویسم تا هر از چند گاهی مرور کنم
واژگان هام[1] را هم میتوان به پارسیک برگرداند, اتفاقا بیشتر واژگان هام خودشان پارسیک هستند, "واسه", "انگار", "جوری؟", "بچزون", "پکوندن" (:

نوشته اصلی از سوی
mosafer
امشب قلم مست و صفحه مستر
او میلغزد و من نظاره گر عصیانش
نه از عقل خبری ست نه عشق !
دل سپردم به این قلم بی جان
سنگ را میشکافد وقتی فرمان به دست دارد!
امشب نه من نوای ماندن دارم نه دل...
میخواهم تا صبح برایم مستبازی کنی
هان ای قلم !
پنهان مشو از پیش دیدگانی که جز تو محرمی ندارد...
امشب
من مست و
صفحه مست و
قلم مستتر...!
امشت خامه مست و برگ مستتر ...
او میلغزد و من
نپاهندهیِ[2] خشم اش ...
نه از خرد
نودادی[3] است نه از شیدایی ...
دل سپردم به این خامهیِ بیجان ...
سنگ را میشکافد آنگهکه فرمان بدست دارد ...
امشب نه من نوای ماندن دارم نه دل ...
میخواهم تا
پگاه[4] برایم مستبازی کنی ...
هان ای خامه! ...
پنهان مشو از پیش دیدگانی که جز تو رازداری ندارند ...
امشب ...
من مست و ...
برگ مست و ...
خامهیِ مستتر ...
یا
من مست و ...
برگ مستتر و ...
خامهیِ مستِست* ...
قلم = خامه, کَلَک, هَخام
کسیکه استعداد نویسندگی دارد = خامهیِ ادبی داشتن
*
در پارسیکِ باستان پسوند -ešt یا est (به گمانم) همان "ترین" امروز بوده, مانند به و بهشت (بهشت) که میشود بهترین یا همان Best.
----
1. ^ Hâm || هام: عام general
2. ^ nepâh+ande::Nepâhande || نپاهنده: مشاهدهگر ⚕Heydari☉, Ϣiki-En observer
3. ^ no+dâd{pasvand}::Nodâd || نوداد: در پارسی گویشِ "فرارود"، نوداد برای خبر و نودادها برای اخبار بکار می رود. Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ news
4. ^ Pegâh || پگاه: بامداد; صبح زود; سحر; سپیده دم Dehxodâ, Ϣiki-En daybreak