• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 1 از 2 12 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 73

    جُستار: بررسی سیستم‌های فرمانگری (آنارشی/دیکتاتوری/دموکراسی/…)

    Hybrid View

    1. #1
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی doubt نمایش پست ها
      من نیز در دموکراسی مبتنی بر شایسته سالاری با شما موافقم ولی مشکلی که این جاست در نسبی بودن شایستگی است،مثلا در حکومت اخوندی ،اخوند شایسته است ،در یک حکومت علمی،عقلانی نخبگان سیاسی و... شایسته هستند و در کل در هر حکومتی مبتنی بر ارزش ها نوعی شایستگی تعریف می شود که در نتیجه خود موجب نوعی دیکتاتوری پنهان میشود(به عنوان مثال دیکتاتوری حزبی)
      خوب من منظور خودم را از افراد شایسته و نخبه در جستاری دیگر مطرح کرده بودم ، با این حال دوباره آن را بازگو میکنم تا خواننده مشکل پیدا نکند :

      فردی که تحصیلات آکادمیک در زمینه علوم سیاسی و بین الملل دارد و در عین حال پس از گذرندان پله های ترقی به درجات بالای سیاسی مانند سناتوری رسیده و تجربه کافی هم کسب کرده مجاز به کاندید کردن خود برای گرفتن مشاغل مهم سیاسی مانند ریاست جمهوری یا صدراعظمی است و میتواند رهبری جامعه را بر عهده گیرد . قطعن جامعه ای که اینچنین رهبران خود را برمیگزیند جامعه ی پیشرفته و آزاد و ایده آلی خواهد بود .
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      doubt (01-20-2011)

    3. #2
      شناس
      Points: 2,580, Level: 30
      Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
      Overall activity: 0%
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      سر به زیر
       
      doubt آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      75
      جُستارها
      2
      امتیازها
      2,580
      رنک
      30
      Post Thanks / Like
      سپاس
      509
      از ایشان 179 بار در 70 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      خوب من منظور خودم را از افراد شایسته و نخبه در جستاری دیگر مطرح کرده بودم ، با این حال دوباره آن را بازگو میکنم تا خواننده مشکل پیدا نکند :

      فردی که تحصیلات آکادمیک در زمینه علوم سیاسی و بین الملل دارد و در عین حال پس از گذرندان پله های ترقی به درجات بالای سیاسی مانند سناتوری رسیده و تجربه کافی هم کسب کرده مجاز به کاندید کردن خود برای گرفتن مشاغل مهم سیاسی مانند ریاست جمهوری یا صدراعظمی است و میتواند رهبری جامعه را بر عهده گیرد . قطعن جامعه ای که اینچنین رهبران خود را برمیگزیند جامعه ی پیشرفته و آزاد و ایده آلی خواهد بود .
      این پله های ترقی را که شما میگویید دو حالت دارد یا(1)به وسیله ی مردم کسب شود یا(2)از راه های دیگر.
      (1):اگر به وسیله ی مردم کسب شود که باز شامل قاعده ی کافی نبودن اگاهی های سیاسی مردم میشود .
      (2):اگر از راه های دیگر کسب شود که منجر به آریستوکراسی میشود که دوستمان نیز به آن اشاره کرد.

      حال از آنجایی که به قول دوستان هدف اصلی گفتگو اقناع نیست من فقط به بیان نظر خود بسنده میکنم.

      از دیدگاه من مردم و شایستگان هر دو خواهان نوعی سعادت جامعه هستند،مردم بیشتر به رفاه و ابعاد فردی مینگرند و شایستگان به منفعت و ابعاد اجتماعی توجه دارند، هر دوی این ها تعریفی از سعادت جامعه را در بر میگیرد و نبود هریک باعث لنگ ماندن این سعادت میشود،به عنوان مثال اگر اتنخاب سرنوشت جامعه به کلی به دست مردم بیفتد به بعد اجتماعی و سرفرازی ملی توجه کمتری میشود(1) و منافع محلی به منافع ملی ترجیع داده میشود و اگر به دست شایستگان بیفتد به عظمت کشور و بزرگی ملی توجه میشود و محرومیت ها بر سر مردم سرازیر میشود(2)در نتیجه با این تفاسیر باید به دنبال راه حل و ساز و کاری بود که تعادلی میان این دو به وجود آورد ،از دیدگاه من بهترین روش پارلمانی متشکل از هر دو جبهه میباشد که به نوعی اپوزیسیون و کنترل کننده ی یکدیگر باشند تا در صورت خارج شدن هریک از موازین، نقش کنترلی در مقابل دیگری داشته باشد.

      (1):به ضعف های این شکل از حکومت در جستاری دیگر اشاره خواهم کرد.
      (2):این شکل از حکومت به آریستوکراسی منجر میشود که نوعی دیکتاتوری پنهان در خود دارد که به معایب آن در پست اول اشاره شد.

    4. یک کاربر برای این پست سودمند از doubt گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (01-21-2011)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      دیکتاتوری فاقد مشروعیت، مستعد ِ فساد بسیار(بدلیل عدم پاسخگویی)، مستعد ِ ارتجاع، مستعد سرکوب و چیزی ذاتا شر است. طرفداران ِ دیکتاتوری اغلب فاشیستهای نژادپرست یا کمونیستهای ِ به اصطلاح انقلابی هستند. دموکراسی هم تنها آزادی ِ فرد در ارتباط با سیاست را، آنهم به نحوی بسیار محدود تضمین می کند و دیکتاتوری فرد در برابر فرد، جامعه در برابر فرد، اکثریت بر اقلیت، و همچنین سرکوب ِ و بی عدالتی و «دیکتاتوری» جاری در اقتصاد، فرهنگ و باقی ِ ارکان جامعه را دست نخورده باقی می گذارد. هرچند «دموکراسی ِ مستقیم» برخی از این ایرادات را برطرف می کند، اما باز هم چنگی به دل نمی زند.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی doubt نمایش پست ها
      به عنوان مثال اگر اتنخاب سرنوشت جامعه به کلی به دست مردم بیفتد به بعد اجتماعی و سرفرازی ملی توجه کمتری میشود
      سرفرازی ِ ملی دیگر چه صیغه ای ست؟
      زنده باد زندگی!

    6. 2 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      doubt (01-21-2011),sonixax (01-21-2011)

    7. #4
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      دیکتاتوری فاقد مشروعیت، مستعد ِ فساد بسیار(بدلیل عدم پاسخگویی)، مستعد ِ ارتجاع، مستعد سرکوب و چیزی ذاتا شر است. طرفداران ِ دیکتاتوری اغلب فاشیستهای نژادپرست یا کمونیستهای ِ به اصطلاح انقلابی هستند. دموکراسی هم تنها آزادی ِ فرد در ارتباط با سیاست را، آنهم به نحوی بسیار محدود تضمین می کند و دیکتاتوری فرد در برابر فرد، جامعه در برابر فرد، اکثریت بر اقلیت، و همچنین سرکوب ِ و بی عدالتی و «دیکتاتوری» جاری در اقتصاد، فرهنگ و باقی ِ ارکان جامعه را دست نخورده باقی می گذارد. هرچند «دموکراسی ِ مستقیم» برخی از این ایرادات را برطرف می کند، اما باز هم چنگی به دل نمی زند.
      کاملا موافقم ، دیکتاتوری هیچ دستاوردی ندارد و سرتاسر شر است ، ولی دیکتاتوری ها با هم قابل قیاس نیستند چرا که برخی آبادانی می آورند و برخی نابودی - مثل مقایسه صدام حسین است با هیتلر !

      هر دو جانی و فاسد هستند ولی یکی عراق را نابود کرد و دیگری جهانی را برای مردم خودش فتح کرده بود .

      ولی هر دو در یک چیز مشترکند ، اگر دیکتاتوری دستاوردی نداشته باشد شروع به کشتن مردم میکند برای حفظ قدرتش ، و اگر دستاورد های فراوان داشته باشد خیالاتی شده و فکر میکند نیست در جهان است و باز دست به کشتار میزند و سر انجام هر دو محکوم به فنا هستند .
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    8. یک کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      doubt (01-21-2011)

    9. #5
      شناس
      Points: 2,580, Level: 30
      Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
      Overall activity: 0%
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      سر به زیر
       
      doubt آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      75
      جُستارها
      2
      امتیازها
      2,580
      رنک
      30
      Post Thanks / Like
      سپاس
      509
      از ایشان 179 بار در 70 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      دیکتاتوری فاقد مشروعیت، مستعد ِ فساد بسیار(بدلیل عدم پاسخگویی)، مستعد ِ ارتجاع، مستعد سرکوب و چیزی ذاتا شر است. طرفداران ِ دیکتاتوری اغلب فاشیستهای نژادپرست یا کمونیستهای ِ به اصطلاح انقلابی هستند. دموکراسی هم تنها آزادی ِ فرد در ارتباط با سیاست را، آنهم به نحوی بسیار محدود تضمین می کند و دیکتاتوری فرد در برابر فرد، جامعه در برابر فرد، اکثریت بر اقلیت، و همچنین سرکوب ِ و بی عدالتی و «دیکتاتوری» جاری در اقتصاد، فرهنگ و باقی ِ ارکان جامعه را دست نخورده باقی می گذارد. هرچند «دموکراسی ِ مستقیم» برخی از این ایرادات را برطرف می کند، اما باز هم چنگی به دل نمی زند.



      سرفرازی ِ ملی دیگر چه صیغه ای ست؟

      -حال که دموکراسی و دیکتاتوری هر دو چنگی به دل نمیزنند،نظر شما در این باره چیست؟


      -صیغه که برای افعال و آخونداست ،اسم ها را نمیدانم!

      سرفراز ؛ مقابل سرافکنده . باافتخار.
      - سرفرازی ؛ سرفراز بودن . افتخار. خودستایی . تفاخر

      ملی ؛ گاهی توسعاً در زبان فارسی «دولتی» را نیز به سبب وابستگی دولت به ملت ، ملی گویند.
      «لغت نامه دهخدا»
      ویرایش از سوی doubt : 01-21-2011 در ساعت 10:47 PM

    10. #6
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی doubt نمایش پست ها
      -حال که دموکراسی و دیکتاتوری هر دو چنگی به دل نمیزنند،نظر شما در این باره چیست؟
      نه مردم سالاری مطلق و نه دیکتاتوری ارزشی ندارند و هر دو مفتشان گران است ، بهترین حکومتی که میشود بنا کرد نمونه برداری از حکومت ها و جوامع موفق و بومی سازی آن بنا به فرهنگ و موقعیت کشور است ، یعنی از هر سیستمی آنچه که به درد جامعه میخورد را گرفت و پیاده سازی کرد به طوری که این بخش ها در تضاد با یکدیگر نباشند و کار یکدیگر را مختل نکنند .

      با توجه به تنوع فرهنگی عجیب و غریب ایران و فرهنگ عمومی در پیتی که در ایران در جریان است به نظر من بهترین گزینه برای کشور ما فدرالیسم هستش ، چرا که هر ایالت بسته به توانایی ها و فرهنگ مردمِ محدوده اش قوانین مختص به خودش را وضع میکند و دولت و حکومت خودش را دارد و همگی اینها از طریق یک حکومت مرکزی و قوانینی عمومی که مورد توافق همه ایالت هاست با هم هماهنگ میشوند و اتحادشان برقرار .

      البته کنفدرالیسم هم به نظر ایده ی خوبی میاد ولی تا به حال به صورت عملی در جایی پیاده سازی نشده و فکر نمیکنم ایران برای تجربه و آزمایش خوب یا بد بودنش توانی و ظرفیتی داشته باشد .
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    11. یک کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      doubt (01-22-2011)

    12. #7
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی doubt نمایش پست ها
      -حال که دموکراسی و دیکتاتوری هر دو چنگی به دل نمیزنند،نظر شما در این باره چیست؟
      من تصور می کنم آنارشیسم بهترین گزینه ی ِ باقی مانده پیش ِ روی بشر است، چراکه بیشتر میزان ِ آزادی(در تمام ِ جوانب)را برای بیشتر تعداد ِ ممکن به ارمغان می آورد و هیچیک از ایرادات ِ اساسی ِ سیستمهای سیاسی ِ دیگر را با خود ندارد. در تجربه هم ما انقلاب ِ اسپانیا را داریم که از معدود انقلابات ِ سربلند ِ تاریخ بشر است و در طی ِ آن بیش از هشت ملیون نفر بطور مستقیم در اداره ی ِ کشور ایفای ِ نقش کردند(منبع بسیار جالبی برای مطالعه در اینباره به زبان انگلیسی).
      زنده باد زندگی!

    13. 4 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      doubt (01-23-2011),Mehrbod (01-22-2011),Soheil (04-27-2013),sonixax (01-22-2011)

    14. #8
      نویسنده سوم
      Points: 2,186, Level: 28
      Level completed: 24%, Points required for next Level: 114
      Overall activity: 0%
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      kheradgera آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      106
      جُستارها
      6
      امتیازها
      2,186
      رنک
      28
      Post Thanks / Like
      سپاس
      50
      از ایشان 324 بار در 112 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      من تصور می کنم آنارشیسم بهترین گزینه ی ِ باقی مانده پیش ِ روی بشر است، چراکه بیشتر میزان ِ آزادی(در تمام ِ جوانب)را برای بیشتر تعداد ِ ممکن به ارمغان می آورد و هیچیک از ایرادات ِ اساسی ِ سیستمهای سیاسی ِ دیگر را با خود ندارد. در تجربه هم ما انقلاب ِ اسپانیا را داریم که از معدود انقلابات ِ سربلند ِ تاریخ بشر است و در طی ِ آن بیش از هشت ملیون نفر بطور مستقیم در اداره ی ِ کشور ایفای ِ نقش کردند(منبع بسیار جالبی برای مطالعه در اینباره به زبان انگلیسی).
      هم میهن عزیز منظورت کدام انقلاب اسپانیاست؟ سقوط فرانکو اگر منظورت باشد آن اصولا انقلاب نبود. اگر دوران جمهوریت اسپانیا مد نظر شماست آن هم جنایت بار ترین دوره تاریخ اسپانیاست.
      بر من قلم قضا چو بی من رانند / پس نیک و بدش ز من چرا می دانند

      دی بی من و امروز چو دی بی من و تو / فردا به چه حجتم به داور خوانند



      هر چیز را با خرد خود بسنجید

      به یاد رضا فاضلی


    15. 3 کاربر برای این پست سودمند از kheradgera گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      doubt (01-23-2011),Ouroboros (01-23-2011),sonixax (01-22-2011)

    16. #9
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kheradgera نمایش پست ها
      هم میهن عزیز منظورت کدام انقلاب اسپانیاست؟ سقوط فرانکو اگر منظورت باشد آن اصولا انقلاب نبود. اگر دوران جمهوریت اسپانیا مد نظر شماست آن هم جنایت بار ترین دوره تاریخ اسپانیاست.
      انقلاب ِ آنارشیستی اسپانیا، که فالانژها با حمایت ِ آلمان نازی، شوروی کمونیستی، و غرب لیبرال آن را سرکوب کردند(برای مطالعه بیشتر : 1 و 2).
      زنده باد زندگی!

    17. 4 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      doubt (01-23-2011),Mehrbod (06-29-2012),Soheil (04-27-2013),sonixax (01-23-2011)

    18. #10
      شناس
      Points: 2,580, Level: 30
      Level completed: 87%, Points required for next Level: 20
      Overall activity: 0%
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      سر به زیر
       
      doubt آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      75
      جُستارها
      2
      امتیازها
      2,580
      رنک
      30
      Post Thanks / Like
      سپاس
      509
      از ایشان 179 بار در 70 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      من تصور می کنم آنارشیسم بهترین گزینه ی ِ باقی مانده پیش ِ روی بشر است، چراکه بیشتر میزان ِ آزادی(در تمام ِ جوانب)را برای بیشتر تعداد ِ ممکن به ارمغان می آورد و هیچیک از ایرادات ِ اساسی ِ سیستمهای سیاسی ِ دیگر را با خود ندارد. در تجربه هم ما انقلاب ِ اسپانیا را داریم که از معدود انقلابات ِ سربلند ِ تاریخ بشر است و در طی ِ آن بیش از هشت ملیون نفر بطور مستقیم در اداره ی ِ کشور ایفای ِ نقش کردند(منبع بسیار جالبی برای مطالعه در اینباره به زبان انگلیسی).
      تصور جامعه ای بدون گاورمنت(حکومت) برای من دشوار است ،زیرا حتی اگر وحدت رویه برای رسیدن به هدفی مشخص را نیز در نظر نگیریم ،اداره این جامعه چگونه امکان پذیر میباشد،همانطور که در متن هم آمده بود اولین چیزی که به ذهن من نیز رسید بی نظمی و هرج و مرج بود ،حال اگر اندکی بیشتر توضیح دهید لطف کرده اید ،زیرا خواندن تمام متون به زبان انگلیسی تا حدودی برای ما مشکل و وقت گیر است.

    19. یک کاربر برای این پست سودمند از doubt گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (01-23-2011)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. فرتورهای دینی/سیاسی
      از سوی sonixax در تالار سیاست و اقتصاد
      پاسخ: 56
      واپسین پیک: 01-16-2014, 03:18 AM
    2. پاسخ: 5
      واپسین پیک: 11-11-2013, 07:50 PM
    3. چه زمانی می توانیم، کسی را متهم به نژادپرستی و یهودی ستیزی کنیم؟
      از سوی بهمنیار در تالار تاریخ، فرهنگ، همبود
      پاسخ: 3
      واپسین پیک: 05-05-2013, 03:21 PM
    4. اندیشه شناسی
      از سوی chera در تالار فلسفه و منطق
      پاسخ: 8
      واپسین پیک: 02-21-2013, 08:47 PM
    5. الفبای پارسی
      از سوی sonixax در تالار ادبسار
      پاسخ: 42
      واپسین پیک: 01-30-2013, 12:31 AM

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •