• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 68

    جُستار: ایمان به خدا در رویارویی با مرگ!

    Threaded View

    1. #31
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      نزدیک‌ترین تجربه من به مرگ، چنان سهمگین بود که تا مدتی نمیتوانستم از فکرش خارج شوم. هنگام گذشتن از خیابان ، یک نیسان (همانکه کمی از وانت بزرگتر و قویتر است) با سرعت خیلی زیاد(حدود سدکیلومتر در ساعت) و صدایی کرکننده از نزدیکترین فاصله‌ای که میتواند از کنارم بگذرد و به من نخورد ، رد شد.طوری که دستم روی بدنه ماشین کشیده شد.اگر به من میخورد ، بی‌برو برگرد مرده بودم.تا آنزمان همیشه نوعی حس ضمنی در درونم بود که حالا حالاها زنده‌ام و نخواهم مرد.نوعی اطمینان مبهم در من بود که مرگ به این زودی‌ها به سراغ من نمی‌آید . به گمانم در اکثر افراد این حس کاذب وجود دارد . اما واقعیت دقیقا برعکس این است.ما همیشه در لبه پرتگاه مرگ گام برمیداریم و هر لحظه امکان سقوط ما به دره‌ی مرگ وجود دارد.شرط کافی (و نه لازم) غفلت است.
      مرگ آنقدر مساله‌ی پیچیده‌ای است که حتی اندیشیدن به آن نیز شهامت میخواهد. پذیرفتن اینکه روزی می‌آید که این «منِ آگاه» نباشد، و از آن پس یک بی‌نهایت هست که در آن «من» وجود ندارد (همانطورکه پیش از من نیز یک بی‌نهایت بوده که من در آن نبوده) ، نزاعی‌ هرروزه‌ ست با خود.ترس از رویارویی با مرگ نقطه آغاز دین و فلسفه است.به نظرم ترس از مرگ خیلی قدرتمندتر از عشق به زندگی است (اگرچه افراز این دو امکانپذیر نیست؟) . و گاهی به هنگام اندیشیدن به مرگ چه خوب میتوان دینداران را درک کرد.و اینکه چقدر این سیستم تناسخ فریبنده است!
      اما از نظر من مرگ عادلانه‌ترین پدیده‌ی طبیعی است.چنین نیست؟

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (03-06-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. سخنرانی های حجت الله نیکویی
      از سوی milad0511 در تالار دین
      پاسخ: 16
      واپسین پیک: 03-18-2015, 06:02 PM
    2. ژاپنی ها و آمریکا - الگویی برای ما؟
      از سوی folaani در تالار هماندیشی
      پاسخ: 2
      واپسین پیک: 03-04-2013, 10:04 PM
    3. دروغگویی را از مذهبیون آموختم!
      از سوی folaani در تالار هماندیشی
      پاسخ: 4
      واپسین پیک: 01-25-2013, 08:38 PM
    4. دشنام و دشنام گویی
      از سوی Soheil در تالار تاریخ، فرهنگ، همبود
      پاسخ: 5
      واپسین پیک: 12-17-2012, 08:28 PM
    5. آزادی اندیشه جرم نیست - برای حجت الله نیکویی
      از سوی sonic در تالار گفتگوی آزاد
      پاسخ: 2
      واپسین پیک: 11-05-2010, 03:34 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •