خب باز هم اینجور نیست, نبودِ "مهاد بی تناقضی" را میتوان جور دیگری پنداشت, بگوییم در جهانی هستیم که دو چیز میتوانند ٢٠% زمانها در
تناقض باشند, اکنون شما میبینید یکی مرده, این مرده میتواند در این جهان ١ به ٥ هم زنده باشد هم مرده, میتواند ٤ به ٥ تنها مرده باشد.
در اینجا چون مهاد نامبرده را ندارید, آیا توان واکاوی و برداشت اتان را از دست دادید؟
"پس" هم روشنه از کجا آمد [ما از آروین به فرنود میرسیم, سپس برمیگردیم] از فرنود مینگریم که چگونه به فرنود رسیدهایم و میدریابیم که آروین بوده!