بنیاد خشونت به نطر من 3 بخش داره:
1-نیرو
2-تندی کردن
3-ارادی بودن
بنابراین نیرویی که با تندی و سختی و به صورت ارادی وارد میشه اسمش خشونته(برای تعریف خشونت فیزیکی)
خشونت گفتاری 2 و 3 رو داره ولی نیرویی در کار نیست.
برای نمونه مشتی که ناخواسته به صورت کسی میخوره خشونت نیست،چون مشت به صورت ارادی و در نتیجه تندی کردن به شخص نخورده.
یا مثلا دشنامی که حالت دوستانه!:))داره خشونت گفتاری نیست چون تندی نداره.
خب پرسش های تکمیلی در راستای نطرات دوستان
آیا اینها پذیرفتنی هست؟به چه دلیل:
ابراز خشونت در برابر خشونت فیزیکی؟ابراز خشونت در برابر خشونت گفتاری چطور؟
خشونت در برابر رفتاری که خشن نیست ولی ناخوشاینده؟
و در نهایت خود پدیده خشونت در هر حالتی؟
در پست اول گفتم طبیعیه ولی طبیعی بودن دلیلی بر درست بودن اخلاقی نیست.فردید از "خشونت" همان آفندگریست ؟ نه آفندگری همانگونه که راسل گفت دیرینهی
درازی دارد و بدید من طبیعیست ؛ ولی میتوان آن را کنترل کرد !
در ضمن ممکنه چیزی در گذشته ها کاربرد سودمند داشته باشه(یا در حال حاضر داره)ولی با تغییر شرایط میتونه ماهیتش مشکل زا بشه،مثل پیش داوری:) (اینجا مفهوم بازنگری شده بیماری رو میشه وارد کرد)