بینگو !
مشکل ایشان همینست. جناب ِ جوینده در امکانپذیر بودن یا نبودن ِ بناکردن اخلاقیات برمبنای علم/تعقل/منطق تردید نمی کند، از ما می پرسد "وقتی «لولو خُرخُره»(عذاب اخروی؟)نیست، چه لزومی دارد از اخلاقیات پیروی بکنیم"؟ ایوان کارامازوف هم اگر خاطرتان باشد می گفت «اگر خدا نباشد، همه چیز مجاز خواهد بود».. اینست که به باور ِ دوست ِ خشمگین ِ ما، برای بناکردن ِ هر دستگاه ِ اخلاقی باید اول به مارهای سخنگو و آفرینش ِ شش روزه و زایش ِ باکره(و مزخرفاتی از این قبیل)باور بیاوریم!
درحالی که هیچکس «تضمینی» برای ِ اخلاقیات ندارد(نه مذهب، نه هیچ چیز). تضمین ِ اخلاقیات «قانون» است، که به زور ِ نیروی ِ نظامی و انتظامی شهروندان یک جامعه را وادار به پیروی از اخلاقیات می کند.

















































پاسخ با گفتآورد