مسئلهی شما بیشتر این به نظر میرسد که به یکسان بودن خودخواهی و نوعدوستی از منظری فرگشتیک اعتقاد یا آگاهی ندارید، در طبیعت تضادی میان اینها نیست، هر کدام از یک مسیر به هدفی مشترک میرسند. این مثالهایی که از شامپانزهها آوردهاید ادعاهای مرا تائید میکنند نه انکار. لینک نمیشناسم اما این کتاب هست که میتوانید آنرا مطالعه بکنید، هم مثالهای خوبی دارد و هم از موضع درستی به موضوع نگریسته.
بله بله حالا فهمیدم، شما میگویید خودخواهی برای «فرد» مفیدتر از دگرخواهیست و باعث موفقیت بلادرنگ او میشود. مشکل من اینست که میگویم این برتری ریشهی طبیعی ندارد، زیرا در طبیعت سرنوشت فرد هم از جمع جدا نیست و آنچه پیشرفت گروه را کند یا دشوار میکند طبیعتا پیشرفت فرد را هم به تاخیر خواهد انداخت. یعنی ۹۹.۹٪ مواقع، چیزی نیست که در مرحلهی برسی گروه درست باشد اما در مرحلهی افراد حقیقت نداشته باشد. ساختمان اجتماعی ما باعث شده کسی که موقعیت خود را به روی دوش دیگران ساخته آنرا حفظ بکند و بطور سیستماتیک کسانی را برتری میدهد که از دیگران بهره میبرند.
خود داوکینز بارها کوشیده تا روشن بکند منظور او از خودخواهی چیست. عجیب است که این بدفهمی شما حتی در میان زیستشناسان نیز فراوان یافت میشود.. ببینید، ما میتوانیم از دو دریچه رفتار یک جاندار را برسی بکنیم، یکی برسی عینی خود رفتار است، که چیست و چگونه است و از کجا آمده، دیگری انگیزهی انجام آن رفتار است. این دو با هم تفاوتهایی بسیار آشکار دارند، داوکینز هیچگاه کمترین تردیدی در وجود و محوریت رفتار مبتنی بر نوعدوستی بسیار وسیع در انسان ابراز نکرده(مثلا رجوع بکنید به مستند «نبوغ چارلز داروین»)، آنچه او میگوید مربوط به انگیزهشناسی و یافتن دلیل نهان ِ وجود این نوعدوستی بهتآور است، که در اینباره او نتیجه میگیرد نوعدوستی در ذات خود برآمده از خودخواهی ِ آیندهنگر است. گراجرها قطعا نوعدوست هستند، فقط نوعدوستی خود را به دلیل محدودیتهای طبیعی مشروط کردهاند.
کُل مشکل ما اساسا برآمده از همین ویژگی در انسان است. به عبارتی، شما به قدری دگرخواه هستید که نمیتوانید بپذیرید رفتار مشروط شده و برآمده از «احتمال نفع متفابل» را میتوان «نوعدوستی» نام داد، نوعدوستی حقیقی باید بر مبنی ازخودگذشتگی مطلق باشد و چشمداشت بازگشت سود کار خیر را خراب میکند و .... خب اشتباه میکنید دوست عزیز.
اما آخر معیار شما برای برسی اینها چیست؟! جانداران رفتارشان بسیار صفر و صدیتر از اینهاست، یک جانور یا بدلیل عوامل محیطی یکسره خودخواه بارآمده و یا بدلیل برتری نوعدوستی به خودخواهی یکسره دگرخواه. حواستان هست که داوکینز درحال برسی مدلی ذهنی از یک جمعیت ثابت است؟