
نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
اخلاقیات دو بنده: در راستای فرازیست + هوتاد (کیفیت) زندگی
فرازیست چیزی بیشتر از بجا ماندن، ولی هوتاد نیز بهمان اندازه مهنده. هوتاد زندگی میشود همان چیزهایی که ما روی خوب بودن و "هو" بودن آنها یکسوئیم.
من کارت را اینجوری دیدم که میگویی بجا ماندن ژن اگر خوبه، پس اگر 2 تا را بکشیم، 5 تا بیاوریم، پس کار "اخلاقی" انجام دادهایم، ما با این دو بند میگوییم اینچنین نیست زیرا:
1- شما هزینههایی که برای دو بچه شده را تنها کوشیدهای تاوان بدی، نه اینکه براستی تاوان داده باشی. این هزینهها چه هستند که نبود آنها هوتاد زندگی
دیگران را میکاهد؟
بخشی از این هزینهها بگوییم هزینههایی هستند که آموزگار این کودکان داده، با زمان گذاشتن و آموزش اینها همه هزینههای این آموزگار بر باد رفته.
بخشی دیگر رنج و هزینههایی است که زادآوران کودک دادهاند، بچه آوردن شما چگونه هزینههای پدر و مادر را تاوان میدهد؟
بخشی دیگر هزینههای زیستیک است که هیچ راهی برای تاوان دادن نداریم، از دیدگاه نگرهای (امروز برایمان مهندی ندارد) انرژی + آنتروپی که برای بزرگ شدن این کودکان رفته را دیگر نمیشود هرگز برگرداند، اینرا چجوری میخواهید تاوان بدهید؟
از دید عملی، همان هزینههای بالا ولی در چهرهی خورد و خوراک و آلودگی و زبالههای پس مانده و هزار یک چیز دیگر برای همیشه رفته.
به سخن دیگر، کودکان در اخلاقیات نامبرده به خودی خود خوب نیستند (هیچ چیز به خودی خود خوب نیست)، ولی برای این خوب هستند که در جایگاه
سرمایهگذاریای از سوی طبیعت (+ همبود) با گُسارش زمان و هزینههای گوناگون میباشند. این کودکان در زندگیاشان کارهای
سودمندی میانجامند که همان بهرهی برای ما، همگان باشد. زادآوران بچهدار میشوند، چون از کارشان خوشی میبرند و "هوتاد"
زندگیاشان میافزاید، فردا در پیری کودکانشان و نوههایشان کنارشان هستند و رویهمرفته از زندگی خودشان معنی میگیرند.
بهمین سان خودت هم با من همسوئی که نباید همینجوری بی و بند بارانه بچهدار شد و زادگان را افزایش داد. چرا ولی؟ مگر نه اینکه میگویی یک
اخلاقیات پیچیده ی ناشناختهای آنجاست که میگوید کودکان به خودی خود خوبند، اگر اینگونه است، پس چرا بیش از اندازه بودن آنها دیگر خوب نیست؟
چرا کم بودن بیش از اندازه آنها خوب نیست؟ آیا آنها سرانجام به خودی خود خود خوب هستند، یا اینکه، در جایگاه کارکردی که برای دیگران دارند خوب میشوند؟
اخلاقیات فرازیستیک میگوید که زادمان باید مرزمند باشد تا هوتاد زندگی دیگران پایین نباید،
نباید 0 باشد، چون باز هوتاد زندگی پایین میاید، ولی در یک نرخ رشد فرنودین پذیرفتنی است.
بخشی که شاید توضیح آن سخت باشد اینه که این "هوتاد" چیست، من میگویم این هوتاد همان آسودگی و خوشی بردن از زندگی ئه: بیشینیدن (maximization) آسایش و خوشی همگان با کمترین هزینه.