Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
گذر از حکومت
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 58

    جُستار: گذر از حکومت

    Threaded View

    1. #11
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      نکته اول، به جز زمانی که نیازها تشدید میشند خیلی مواقع بازدارندگی یک چیز در رفتار انسان ها تاثیر داره.
      مثلا وقتی یک نفر برای نون شبش مجبوره دزدی کنه،زندان یا قطع دست و از اینجور راهکارهای وحشیانه هم نمیتونه جلوی دزدی رو بگیره.در مقابل وقتی شخص زندگی آسوده ای داشته باشه بازدارندگی باعث میشه شخص نخواد که ریسک رسیدن از وضعیت مطلوب به نامطلوب وجود داشته باشه و شخص راحت چنین ریسکی رو نمیکنه.

      بر چه اساس غیر اخلاقی هست؟!عدم تعهد اون شخص مصلا در قرارداد اقتصادی ممکنه به منافع دیگران هم آسیب برسونه،جلوگیری نکردن از این آسیب هم میتونه غیر اخلاقی باشه.به هر حال یک گروه هم اگر شخص از قوانینش تبعیت نکنه اخراجش میکنه،این اخراق خودش یک مجازات هست،من تنها زمانی مجازات رو غیر اخلاقی میدونم که خشونت در کار باشه مگرنه سیستم تنبیه و تشویق خیلی اشکال متفاوتی میتونه داشته باشه و لزوما نیازی به پلیس و اسلحه نیست!:)
      «خشونت» تعریف مشخصی ندارد و انواع گوناگونی از آنرا می‌توان شناسایی کرد. تخریب روانی، سری‌سازی و محرومیت‌های نامتناسب با نوع جرم که در دموکراسی‌های کنونی رخ می‌دهد «هیچ» تفاوت باطنی با دست و پا بریدن و مجازات‌های بدوی‌تر ندارند، از این جهت که با هدف تثبیت موضع قدرت و نه بازگرداندن توازن به جامعه رخ داده‌اند همانقدر «خشن» هستند، فقط نوع اعمال خشونت به چند دلیل تغییر کرده. محکوم کردن یک نفر بدلیل «دزدی» به سالها زندگی کنار قاتل و متجاوز و بچه‌باز و قاچاقچی هیچ تفاوت تکنیکی با بریدن دست او ندارد، هر دو منیت او را به یک اندازه از ریخت می‌اندازند و تا ابد با او همراه خواهند ماند.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      یک نکته ریز این هست که هرچند اینها میتونند غیر اخلاقی باشند ولی بهتره همه چیز رو به یک شکل معنا نکنیم،فکر نمیکنم اینها دزدی باشند.(البته دزدی کلمه خیلی گسترده ای هست ولی خب theft رو مربوط به اموال میدونیم،در صورتی که میتونیم به استعاره بگیم که مثلا آزادی رو هم دزدیدند!در صورتی که واقعا دزدی نیست و ما یک آرایه ادبی به کار بردیم)
      من دزدی را اصلا به عنوان چیزی ادبی بکار نبرده‌ام، قصدم بازتعریف آن بوده. تعبیر حقوقی ِ دزدی «سلب و سقط مالکیت از دیگران» است، شما با دست گذاشتن روی چیزی از باقی مردم نسبت به آن چیز سلب و سقط مالکیت می‌کنید، پس ما نیازمند تعریف جدیدی از دزدی هستیم که در آن بنا نهادن سیستمی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جهت ربودن ثمره‌ی کار میلیاردها نفر ذکر شده، سپس از مقابله با دله‌دزدی‌ها سخن بگوییم.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      اخلاق=طبیعت نیست:)ممکنه یک چیز غیر اخلاقی باشه ولی همچنان وجود داشته باشه و صددرصد درست باشه(درست از لحاظ وجودی نه اخلاقی)
      در دفاع از اینکه مجازات قانونی خیلی از جرم ها رو نمیتونه از بین ببره یا حتی کنترل کنه شواهد زیادی هست و کلا وجود جرم در یک جامعه به معنای این هست که این روش در نهایت ناکارآمده.ولی اگر نیازها در وضعیت اظطراری قرار نداشته باشند ترس از مجازات و عواقب احتمالی تاثیر قابلی توجهی روی رفتار ما داره،مثلا اگر شعله دست انسانی رو بسوزونه،عاقبت و مجازات(هرچند این مجازات قراردادی نیست یا در بهترین حالت یک قرارداد تحمیلی هست)نزدیک کردن دست به شعله سوختن هست و به همین خاطر احتمال اینکه شخص به شعله نزدیک بشه خیلی کم میشه(مگر اینکه چیزی باشه که مربوط به نیازهاش باشه یا سودهای بیشتری نسبت به سوختن داشته باشه و یا مثلا شخص بخواد کسی رو از آتش نجات بده)
      ما به طور بیولوژیک خودخواه هستیم هرچند این خودخواهی در خیلی از موارد لزوما چیز بدی نیست ولی شانس بقا موجودات خودخواه بیشتر از اونهایی هست که خودخواهی کمتری دارند.
      خودخواهی با این همراه هست که بقای ما گاهی به بهای نابودی دیگران بدست میاد،در یک بازه طولانی شانس اینکه خودخواه ها کل جامعه رو پر کنند بسیار زیاده.البته فاکتورهایی مثل فرهنگ(که تاثیر خیلی زیادی رو رفتار دارند)خودخواهی رو کاهش بدند هست ولی در هر حال در جامعه ای که ابزارهای کنترل ضعیف شده باشند،شانس تقویت این خودخواهی و سواستفاده از موجودیت دیگران بیشتر میشه(هرچند این به معنای اخلاقی بودن نظارت و کنترل نیست)

      بنابراین ما موجودات درنده ای نیستیم که در صورت عدم قانون یا فشار بیرونی همدیگه رو نابود کنیم ولی اگر به سودمون باشه(یک سود به نسبت زیاد) احتمال اینکه چنین کاری رو بکنیم و یکدیگر رو بدریم هست:)(هرچند عامل فشار و سرکوب بیرونی که نمیتونه این فرایند رو کاملا کنترل کنه)
      اولا خودخواهی بیولوژیکی در انسان هم‌اندازه‌ی و همجنس ِ نوع‌دوستی اوست، ما در صورت عدم وجود ده‌ها هزار سال همیاری و همکاری مطلق بطور قطع محو می‌شدیم زیرا توان تکنولوژیک لازم جهت فائق آمدن بر مشکلات را نداشتیم و تنها از طریق کمک تمام اعضای یک جامعه‌ شانس بقا میسر بوده، اینست که کلا بسیار همدل و نوع‌دوست فرگشت یافته‌ایم. خود اینکه می‌توانیم جوامعی چنین منسجم و کارآمد بسازیم نشان دهنده‌ی آنست که از توانایی استثنایی جهت آینده‌نگری برخورداریم، زبانزدی یونانی می‌گوید ملتی موفق است که در آن پیرها درختانی بکارند که می‌دانند هرگز زیر سایه‌ی آنها نخواهند نشست، هیچ جاندار دیگری در طبیعت به اندازه‌ی ما دارای این ویژگی نیست. ثانیا چنانکه پیشتر گفتم چالشهایی که مطرح می‌کنید بدلیل نگرستین به موضوع از پنجره‌ای بسیار کوچک و محدود در نظم موجود است، میان خودخواهی و نوع‌دوستی در عالم طبیعت تفاوتی نیست، هر دو در نهایت به سود جاندار هستند و چه مدل زیبایی‌ست این، و بازتولید آن در جامعه امید و آرزوی من. تضاد منافع در سرمایه‌داری تنها دلیل مخرب فرض شدن خودخواهی‌ست، و اگر جوامع بشری بر مبنی منافع و اهداف و آرمان‌ها و افکار مشترک بنا بشوند پیشرفت من، بطور طبیعی به پیشرفت شما نیز منجر خواهد شد. من معتقدم اگر فشار اجتماعی بر فرد را برداریم، احتمال سر زدن رفتاری دگرآزارانه بجز در مواردی که شخص مشکلات روانشناختی دارد بسیار بعید است.

      پس من خواستار افزایش خودخواهی هستم و اصلا انگیزه‌ی اصلی و فرعی اعتراضم اعتلای هرچه بیشتر فردیت و منیت و شخصیت ِ منحصربفرد تک‌تک بدنهای انسانی‌ست، اما در عین حال معتقدم در نظم طبیعی چیزها، مستقل از انحرافات کاپیتالیستی، میان منافع اعضای یک جامعه‌ی سالم و بناشده بر آزادی تضادی نخواهد بود.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      پرسش جدید:شکل مالکیت در غیاب حکومت به شکلی میتونه باشه؟در موارد جدی تر مثل ابزارهای تولید یا تکنولوژی ها خاص شکل مالکیت به چه صورت میتونه باشه؟
      ابزار تولید که باید اشتراکی بشود، کالای تولید شده هم می‌تواند به صورت تعاونی یا رقابتی ارائه بشود، این دیگر مهم نیست.
      Mehrbod این را پسندید.
      زنده باد زندگی!

    2. 6 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Angela (01-30-2013),Mehrbod (01-29-2013),Russell (10-06-2013),Soheil (01-29-2013),sonixax (01-29-2013),undead_knight (01-29-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •