بدبختانه من هیچ دل خوشی از آکادمیا ندارم، هر چند آری شمار خدا ناباورانش بس بالاست.
آکادمیا برای این آن اندازه مهندی ندارد که کارشان در همان فعالیتهای آکادمیک کوتاه میشود، کمتر میبینیم که در جهان بیرونی تاثیرگذار باشند.
در اینباره میتوان گفت که کشور براستی فاکتور مهندیه، من هم فکر نمیکنم بتوان گفت بیدین شدن در ایران یا در هلند یکی باشد.
درباره اندازهگیری خود هوش من اینجا یک پست درخور گذاشتم: طبیعت انسان
سخن بانو یاسی برای نمونه:
اینجا آن اندازه شگفتاگیز نخواهد بود، چون هوش کَس میتواند در برخی زمینهها بسیار بالاتر باشد، در آشنای ایشان در همان توانایی واکافتیک (analytical ability).
شاید با نوشتار بتوانیم بگوییم کدام فاکتورهای هوش همبستگی نزدیکی با بیدینی دارند و کدامها کمتر.
جدای همه اینها من پیشتر گفتهام - و امیر گرامی هم پیشتر گیر داده بود (: - که آدم دیندار
بدرد دوستی نمیخورد، من که نمیتوانم به هیچ روی با دیندارها کنار بیایم، دیگر دوستان را نمیدانم!


















































پاسخ با گفتآورد