ببینید چیزی که من گفتم در مورد الزام ها هست نه چیزهایی که با اختیار کامل انجام میدیم.از نظر من حفظ زندگی بر هر چیزی مقدمه،مگر اینکه مجبور به از بین بردنش باشیم(مثلا در دفاع یا برای خوراک)و این از بین بردن خوب نیست ولی خب طبیعیه.نمونه غیر انسانی دامداری هم همونطور که میدونید(مثال مورچه وشته)وجود داره.
مسئله در این هست که اگر ما رنج و کشتار رو با هدفی مثل شکار تفریحی،یا مثلا لذت محض ایجاد کنیم،مشکل داره به همین خاطر هم گفتم تا موقعی که مجبور باشیم برای غذای گوشتی حیوانات رو بکشیم،کشتار"اجبار"هست ولی از زمانی که بتونی مبدون کشتار به گوشت مورد نیاز دسترسی پیدا کنیم رفتار ما دیگه درست نیتس.
تفاوت طبیعت و رفتارهای انسانی ناشی از این هست که طبیعت فاقد خودآگاهی هست.بنابراین چیزی که ما در نتیجه هوش و خودآگاهی بوجود میاریم با طبیعت متفاوته.مثلا بعضی با استفاده از فرگشت فکر میکردند و میکنند که نژادپرستی طبیعیه ولی به این موضوع توجه نمیکنند که فرگشت انتخاب آگاهانه نداره ولی بیشتر اعمال انسان ها کاملا انتخابی هستند(هرچند شرایط تاثیر داره)بنابراین زجر کودکان نتیجه اعمال اگاهانه و انتخابی ماست نه یک نتیجه طبیعی.
اتفاقا اصلا مقوله اخلاق و طبیعت از نظر من جدا هستند،گزاره های اخلاقی فقط قابل تعمیم به رفتارهای آگاهانه و غیر طبیعی ما هست.