
نوشته اصلی از سوی
undead_knight
کشتن برای خوردن در اصل یک نوع"مصرف کردن"طبیعی هست.موجودات زنده با پیچیده تر شدن توانایی کمتری برای استفاده مستقیم از انرژی و مواد معدنی برای ادامه حیات دارند پس ناچار بر اثر فرگشت موجودات زنده در زنجیره غذایی همدیگه رو "مصرف" میکنند،ما هیچ تغییری نمیتونیم در ماهیت این سیستم بوجود بیاریم،شاید بین انسان ها معمول باشه(به دلایل متفاوت)که شرایط انسان های دیگه رو "بهتر"کنند ولی باید دقت کرد که این دلایل قابل تعمیم دادن به حیوانات نیست،اگر صرفا"در و رنج"حیوانات مهمه آیا ما این حق رو داریم که مثلا گوشت خواران رو از بین ببریم چون باعث "درد و رنج" حیوانات گیاه خوار میشند؟یا مثلا میکروبی که بیماری رنج آور(ولی غیر قابل انتقال به انسان)برای حیوانات ایجاد میکنه رو نابود کنیم.در نهایت با هیچ راهی جز نابودی کل حیات نمیشه جلوی روند "مصرف"رو گرفت!به قولی "در طبیعتا اخلاق وجود نداره ولی ما پدیده های طبیعی رو با ارزش های اخلاقی تفسیر میکنیم!"
حالا سوال مطرح میشه که آیا توجه به "درد و رنج"حیوانات یک نوع گونه گرایی نیست؟آیا حیواناتی که درد رو حس نمیکنند یا ابعاد کوچکتری دارند حق کمتری برای زنده موندن دارند؟!مثلا اگر با دستکاری ژنتیگی دام هایی تولید کنیم که درد رو حس نمیکنند،در صورت مسئله تغییری حاصل میشه؟واقعیت اینه که ما نمیتونیم نظام طبعیت رو عوض کنیم(حداقل در مورد حیات فقط میشه نابودش کرد!)همون طور که دفاع گاهی ممکنه به کشتن مهاجم بیانجامه(و بیشتر از خوب و یا بد بودن این نتیجه طبیعیه)در روند مصرف هم گاهی راهی جز کشتار وجود نداره.
هرچند روش های کشتار ممکنه گاهی وحشیانه به نظر بیاد ولی خود کشتار برای غذا کاملا طبیعیه(و این به معنای خوب یا بد بودنش نیست)در ضمن همون طور که دوستان اشاره کردند رابطه بین انسان و دام به سود گونه مورد نظر و انسانه(هرچند فرد تلف میشه ولی گونه حفظ میشه)(و یکی از نمونه های مشابهش رابطه بعضی از مورچه ها با شته هاست)شاید اشاره بشه که این مسئله تعادل طبیعت رو برهم میزنه ولی مگر ما هنگام استفاده از مواد گیاهی هم تعادل رو بر هم نمی زنیم ؟!ما گونه گیاهی مورد علاقمون رو در مقیاس وسیع کشت میکنیم و به صورت مصنوعی تعادل گیاهی رو بر هم میزنیم.