• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 338

    جُستار: بیخدا و ارزش های اخلاقی

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Anarchy نمایش پست ها
      البته من به مزاح گفتم اون جمله رو گرامی!!

      شما اگر برگردید که به زمانی که اسپرم پدر شما و تخمک مادر شما با هم لقاح یافت میبینید هسته های تخمک و اسپرم با هم یکی شده و بعد 46 کرموزوم که حامل ژن های امروز شماست در همان یک سلول تشکیل شد...و بعد سلول ها تقسیم میتوز انجام دادند و ...تا شدید اینی که هستید!!!

      غیر از اون هسته اولیه سلول تخم که حاوی DNA بود,سیتوپلاسم و غشای سلولی ای بیش نبودید که در واقع سیتوپلاسم هم همگی متعلق به تخمک بوده و اسپرم سیتوپلاسم چندانی ندارد و در نبود اون DNA شما اصولا تکوین یا حیات پیدا نمیکردید..

      پس به گمانم ما همان ژن هایمان باشیم اما امروز به دلیل کارکرد مغزمان گاهی غیر از این فکر میکنیم!!
      نه ما همان ژن‌هایمان نیستیم آنارشی جان!

      ژن‌ها چیزی بیشتر از کد یا برنامه برای ساختن و زنده نگه داشتن ما نیستند. ژن را میتوان به یک کُد آغازین یا Bootstrapping code
      همانندی کرد که با روان شدن خود به پدید آمدن زیرساختارهای مغز برای کد‌های تراز بالاتر که همان فرایند‌های اندیشیدک باشند، می‌انجامد.

      در کنار آن، برنامه‌های ژنتیکی بنیادینی داریم که مانند directiveها یا بُن‌دستورها در برنامه‌ریزی رایانه‌ای کار
      میکنند، این بن‌دستورها برای ما همان رانه‌های (drive) هایمان هستند، مانند رانه گرسنگی یا رانه جنسی.

      این بن‌دستورها درست مانند همجنس رایانه‌ای خود هستند و "همیشه" روان (اجرا) میشوند و ما کنترلی رویشان نداریم؛ برای نمونه کسی نمیتواند با
      دم نکشیدن (نفس) خود را بکشد! چرا که پس از کم شدن اکسیژن خون، یک بن‌دستور بسیار کهن آنجا روان شده و ما "وادار" به دم کشیدن میشویم.
      Anarchy این را پسندید.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-02-2012),Russell (11-02-2012),sonixax (11-02-2012)

    3. #2
      مدیر تالار
      Points: 220,665, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 5.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      سر گیجه !!
       
      مهربون
       
      Anarchy آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      نا کجا آباد
      نوشته ها
      5,234
      جُستارها
      57
      امتیازها
      220,665
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      32,457
      از ایشان 11,792 بار در 4,917 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      86 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      نه ما همان ژن‌هایمان نیستیم آنارشی جان!

      ژن‌ها چیزی بیشتر از کد یا برنامه برای ساختن و زنده نگه داشتن ما نیستند. ژن را میتوان به یک کُد آغازین یا Bootstrapping code
      همانندی کرد که با روان شدن خود به پدید آمدن زیرساختارهای مغز برای کد‌های تراز بالاتر که همان فرایند‌های اندیشیدک باشند، می‌انجامد.

      در کنار آن، برنامه‌های ژنتیکی بنیادینی داریم که مانند directiveها یا بُن‌دستورها در برنامه‌ریزی رایانه‌ای کار
      میکنند، این بن‌دستورها برای ما همان رانه‌های (drive) هایمان هستند، مانند رانه گرسنگی یا رانه جنسی.

      این بن‌دستورها درست مانند همجنس رایانه‌ای خود هستند و "همیشه" روان (اجرا) میشوند و ما کنترلی رویشان نداریم؛ برای نمونه کسی نمیتواند با
      دم نکشیدن (نفس) خود را بکشد! چرا که پس از کم شدن اکسیژن خون، یک بن‌دستور بسیار کهن آنجا روان شده و ما "وادار" به دم کشیدن میشویم.
      خب مهربد جان پس شما میگی نه ژن ها ما رو به طور کامل کنترل میکنند نه اینکه ما میتوانیم به طور کامل بر خلاف ژن هامون عمل کنیم،درسته؟

    4. 2 کاربر برای این پست سودمند از Anarchy گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (11-02-2012),sonixax (11-02-2012)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Anarchy نمایش پست ها
      خب مهربد جان پس شما میگی نه ژن ها ما رو به طور کامل کنترل میکنند نه اینکه ما میتوانیم به طور کامل بر خلاف ژن هامون عمل کنیم،درسته؟
      ما در آینده میتوانیم با دستکاری ژن‌هایمان بر پاد ژن‌هایمان کار کنیم، ولی امروز چنین فندی در دست نداریم، پس آری: امروز نمیتوان بر پاد ژن‌هایمان پیش رفت.

      ژن‌ها نیز چیزی بیشتر از کد + بُن‌دستورهایی که بالا گفتیم نیستند و روی فرگشت پرپیچ و خم کور نوشته شده‌اند و چیزی بیشتر از داته‌های یافتیکی (heuristical rules) نیستند:


      داته‌های یافتیک:

      نقدی بر نظریه داروین - فلسفه و منطق - هم میهن

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod
      دید من همه ارز‌ش‌های ما قانون‌هایی هستند از گونه یافتیک (heuristic). دانسته یا قانون‌های یافتیک قانون‌هایی هستند که با هزینه سنگین رایانش میشوند، ولی به فرآیند فرگزینش (تصمیم گیری) بی‌اندازه تندا میدهند.

      برای نمونه زمانیکه یک بیمار به اتاق اورژانس برده میشود پزشک با پرسش و انجام چند آزمایش ساده و تطابق آنها با یک برگه دستورکار میتواند در کمترین زمان بفهمد که وضعیت بیمار آیا بحرانی است یا نه:

      آیا بیمار تبی بالاتر از X دارد؟
      اگر آری، آیا بیمار بیماری Y را هم دارد؟
      اگر داشت، پس بحرانی است.

      دانش اینکه "اگر «تب بالاتر از X + بیماری Y» با هم بود وضعیت بیماری بحرانی است" را ما یکبار و با هزینه سنگین آزمایش و آمارگیری گسترده بدست میاوریم، ولی پس از دانستن/یافتن آن دیگر به بازرایانی نیازی نبوده و کمابیش همواره درست کار میکند.

      فرگزین‌های اخلاقی ما در روند فرگشت نیز همینگونه فرگشته‌اند. قانون‌هایی که در بیشتر زمان‌ها و بیشتر جاها به فرازیست و هوتاد (کیفیت) بالاتر زندگی انجامیده‌اند در ریخت خویشکاری اخلاقی (وظیفه اخلاقی) و وژدان در ما نهادینه شده‌اند، اگر چه ما همواره چرایی بودن آنها و احساس‌های خود را نفهمیم، ولی بیگمان آنجا هستند چراکه در گذشته کاربرد حیاتی داشته‌اند.

      پس یک مرزمندی کدری میان توانایی‌های ما در کنترل کردن خودمان هست و برخی چیزها نیز بروشنی فرای کنترل ما میروند. نمونه اینکه کسی نمیتواند رانه جنسی را بخاموشاند
      یا اینکه از "عاشق شدن" خودش پیشگیری کند، چرا که این رانه‌ها بسیار توانمند هستند و اگر نیاکان ما عاشق نمیشدند و در کنار یکدیگر نمی‌ماندند ما اینجا نبودیم، پس نمیتوان این دسته از انگیزش‌ها را فروپیچاند (override).

      مزدک هم یک همانندی‌ای میکرد که خودآگاهی ما مانند یک وزیر خردمند در برابر یک پادشاه کودن (ژن) است که توانایی‌های اندک و مرزمندی در کنترل و بهکرد رفتارها دارد و بس!


      Does that answer to your questien?

      Anarchy این را پسندید.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    6. 3 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-02-2012),Russell (11-02-2012),sonixax (11-02-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •