• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 1754

    جُستار: کافه دومگو

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      امیر من گفتم تعریف را:
      objective معنای مطلق بودن نمیدهد.تعداد پرندگان روی هوا در هر لحظه مطلق نیست(بسته به زمان تغییر میکند) ولی نسبی نیست به اینکه ما در قرن 16 ام یکجور فکر میکنیم یا در قرن 21 یکجور دیگر.
      دوم اینکه احکام اخلاقی میتوانند مطلق نباشند ربطی به اینکه اخلاق نسبی میشود ندارد.
      سوم اینکه مثال "شکنجه کودکان برای لذت بردن اشتباه است" مطلق است جه ایرادی دارد؟

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-02-2012),sonixax (11-01-2012)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      آغازگر جُستار
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      امیر من گفتم تعریف را:
      objective معنای مطلق بودن نمیدهد.تعداد پرندگان روی هوا در هر لحظه مطلق نیست(بسته به زمان تغییر میکند) ولی نسبی نیست به اینکه ما در قرن 16 ام یکجور فکر میکنیم یا در قرن 21 یکجور دیگر.
      دوم اینکه احکام اخلاقی میتوانند مطلق نباشند ربطی به اینکه اخلاق نسبی میشود ندارد.
      سوم اینکه مثال "شکنجه کودکان برای لذت بردن اشتباه است" مطلق است جه ایرادی دارد؟
      اول آنکه عینیت را هم به عنوان بخشی از جهان بیرونی که ما می‌توانیم از طریق دانش بفهمیم نسبی ندانسته‌ام، و بدیهی‌ست که شمار پرندگان روی هوا مفهومی‌ست که نسبی یا مطلق بودن آن فاقد موضوعیت است.
      دوم آنکه چرا «ربطی» ندارد؟ شاید آنرا نتیجه ندهد ولی قطعا «ربط» دارد. ربطش آنست که ما نمی‌توانیم وانمود بکنیم گزاره‌های اخلاقی‌مان بهترینها هستند، زیرا ممکن است(و این نه احتمالی فرضی، که بدیهی‌ست)خیلی بهتر از آنها در آینده بوجود بیاید و یا شرایط دگرگون بشود و کارآمدی آنها از میان برود و ...
      سوم آنکه خیلی راحت می‌توان شرایطی را تصور کرد که در آن منع شکنجه‌ی کودکان خیلی هم ساده به نظر نمی‌آید. برای مثال تصور بکنید پروسه‌ای اختراع کرده‌اند برای بازیابی خاطرات که دردناک هم هست، حال کودکی که خانواده‌اش قربانی یک قاتل سریالی بوده‌اند و صورت او را دیده، اما بدلیل مقاومت و ... آن را فراموش کرده را اکنون باید شکنجه کرد یا آنکه اجازه داد این قاتل به جنایات خود ادامه بدهد؟ و ...

      پ.ن: خود وجود پرندگان و هوا هم ابژکتیو نیست.. فرض بگیرید «وجود» برف را نزد کودکی که در عربستان بدنیا آمده و بزرگ شده.. این تصور باطلی‌ست که ما «می‌دانیم» برف بدون اطلاع و آگاهی او هم «وجود» خواهد داشت، چراکه «ما» ابزار لازم برای صدور چنان حکمی را نداریم.
      زنده باد زندگی!

    4. 3 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-02-2012),shirin (11-01-2012),sonixax (11-01-2012)

    5. #3
      دفترچه نویس
      Points: 166,927, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      166,927
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      دوم آنکه چرا «ربطی» ندارد؟ شاید آنرا نتیجه ندهد ولی قطعا «ربط» دارد. ربطش آنست که ما نمی‌توانیم وانمود بکنیم گزاره‌های اخلاقی‌مان بهترینها هستند، زیرا ممکن است(و این نه احتمالی فرضی، که بدیهی‌ست)خیلی بهتر از آنها در آینده بوجود بیاید و یا شرایط دگرگون بشود و کارآمدی آنها از میان برود و ...
      من نمیگویم که گزاره های فعلی ما عینیست همانطور که درک ما از فیزیک ممکن است غلط باشد و گزاره های امروز ما پیرامون فیزیک،این در اینکه خود فیزیک عینیست تغییری نمیدهد.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      سوم آنکه خیلی راحت می‌توان شرایطی را تصور کرد که در آن منع شکنجه‌ی کودکان خیلی هم ساده به نظر نمی‌آید. برای مثال تصور بکنید پروسه‌ای اختراع کرده‌اند برای بازیابی خاطرات که دردناک هم هست، حال کودکی که خانواده‌اش قربانی یک قاتل سریالی بوده‌اند و صورت او را دیده، اما بدلیل مقاومت و ... آن را فراموش کرده را اکنون باید شکنجه کرد یا آنکه اجازه داد این قاتل به جنایات خود ادامه بدهد؟ و ...
      من گفتم شکنجه کودک صرفا برای لذت(شکنجه گر)،این ایراد سناریوها را به آن ناکارآمد میکند.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      اول آنکه عینیت را هم به عنوان بخشی از جهان بیرونی که ما می‌توانیم از طریق دانش بفهمیم نسبی ندانسته‌ام، و بدیهی‌ست که شمار پرندگان روی هوا مفهومی‌ست که نسبی یا مطلق بودن آن فاقد موضوعیت است.
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      پ.ن: خود وجود پرندگان و هوا هم ابژکتیو نیست.. فرض بگیرید «وجود» برف را نزد کودکی که در عربستان بدنیا آمده و بزرگ شده.. این تصور باطلی‌ست که ما «می‌دانیم» برف بدون اطلاع و آگاهی او هم «وجود» خواهد داشت، چراکه «ما» ابزار لازم برای صدور چنان حکمی را نداریم.
      من متوجه نمیشوم امیر،یعنی سخن ما و آن کودک درباره وجود برف به یک اندازه آبژکتیو است؟

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    6. 2 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-02-2012),sonixax (11-01-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 3 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 3 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •