Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
پیشگیری از خستگی
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 55

    جُستار: پیشگیری از خستگی

    Threaded View

    1. #30
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalism Ideology نمایش پست ها
      بسیاری از روان شناسان نیز، به این واژه با مفاهیمی کمابیش نزدیک به هم اشاره داشته اند؛ ولی من همان تعریفی که بیان داشتم را کامل و شامل می دانم و درنظر گرفتن واژه ای
      همچون ''نیمه خودآگاه'' را بیهوده می پندارم.
      خوب کامل بودن آن بود سود چندانی به ما نمیرساند، مانند این میماند که بجای بخشش شباروز به بامداد، میانروز، نیمه‌شب و .. بگوییم روز و شب داریم و بس!

      تعریف ما در این ریخت بخوبی رساست، ولی نمیتوانیم کار زیادی با آن انجام دهیم.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalism Ideology نمایش پست ها
      زیرا در وجود آدمی بیشینه ویژگی ها و رفتارها در پیوندی بسیار قوی میان ضمیرخودآگاه و ناخودآگاه می باشد که این پیوند موجوب گردیده که این دو در یکدیگر دارای اثرش بسیار قوی
      در کنش ها و واکنش های روانی/فیزیولوژیکی باشند.
      برای نمونه در همان پیاده روی که مطرح نمودید، وقتی حسی در خودآگاهیمان ادراک می شود(توجهمان به چیزی جلب می گردد) در تحلیل آن بسیاری از فرایندهای ناخودآگاه، و گاه خودآگاهانه وجود دارند که موجب چنین ادراکی در خودآگاهی می شوند.
      شمار فرایندهایی که در «گرفتن نگرش ما به یک چیز» هنگام پیاده‌روی هستند، هر شماری که باشند بیگمان "خودآگاه" نیستند.
      ولی در ترازی از ناخودآگاهی که در راستای تپاندن دل باشد هم نیستند، فرایند‌های پیشرفته‌تری هستند و باید به شیوه دیگری با آنها رویارو شد تا زمانیکه برای تپش قلب راهکار میدهیم!



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalism Ideology نمایش پست ها
      اگر هم در برخی فرایندها همانند ''تپش قلب'' ما آگاهی و اراده کم تری بر آنها داریم؛ به خاطر ساختار روان آدمی و دربرگیری بیشینه حساس وجود ما (خصوصا اندام های زیستی) به قلمرو ناخودآگاه می باشند؛ که با فرگشت قابل تبیین است. چه بسا بتوان در آینده با آگاهی یافتن از فرایند تپش قلب و دگرگونی در وجود آدمی، چنین فرایندی را هم کاملا آگاهانه انجام داد!
      جدا از سخنان دیگر، به گمانم هماکنون هم میشود تپش دل را بدلخواه کم و زیاد کرد. بسنده میکند به یک چیز شورانگیز (هیجان‌آور) یا اروتیک اندیشید، تپش دل خود به خود بالا میرود.

      یک نکته‌ای که در پیک پیشین من میخواستم بنِمارم (اشاره کنم) همین بود، که برخی فرایندها را نمیتوان مانند تکاندن دست خود با
      خواست سرراست (اراده مستقیم) انجامید، ولی میتوان با ترفندهای ناسرراست مانند همین اندیشیدن به یک چیز اروتیک آنها را کنترل کرد.

      در کنار تپش دل هنوز ما برای نمونه شمار یاخته‌های خوراک‌رسان به مغز را نمیتوانیم آگاهانه کنترل کنیم، نمیتوانیم
      ناخودآگاه هم با اندیشه کنترل کنیم یا ترفند بزنیم، ولی شاید بتوانیم با گذاشتن پایمان روی میز شمارشان را زیاد کنیم؟




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalism Ideology نمایش پست ها
      از چه جنبه ای این فرایندها را اینرگ، در پردازه های مغزی می دانید؟
      برای نمونه از جنبه پزشکی، چنین فرایندهایی اگر در جهت کارکرد درست یاخته های مغزی(نرون ها) باشند و شبکه عصبی به حالت طبیعی کار کند آن را ایرنگ نمی دانند ولی
      از جنبه روانشناختی چنین چیزی رفتارهای طبیعی ناخودآگاه به حساب می آید که قابل تحلیل می باشد. اما اگر این فرایندها موجب به یاد آوردن خاطراتی رنج آور و یا عدم تمرکز باشند؛ اینرگ محسوب می شوند، در حالیکه ما می توانیم از چنین فرایندهایی در جهت خردگرایی هم سود ببریم، که نمونه اش را هم در این جستار برای مقابله با خستگی بیان کردم.
      از این رو، این فرایند ها همیشه ایرنگ نیستند!

      از این دیدگاه که هنگام پردازش بیشمار چیز میتوانند به ایرنگ روند، ولی تنها چند چیز/راه میتوانند به کار آیند (از دیدگاه گرایندیک - probabilistic).
      به سخن دیگر، دگرسانی ژرفی میان noise و signal میباشد و بیشتر چیزهایی که به اندیشه میایند به گِرایند بالا noise هستند تا signal.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Rationalist (10-08-2012),Russell (10-07-2012),sonixax (10-07-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 45
      واپسین پیک: 11-19-2015, 09:59 PM
    2. نکاتی پیرامون استفاده از کامپیوتر
      از سوی sonixax در تالار رایانه، اینترنت، تلفن‌های همراه
      پاسخ: 25
      واپسین پیک: 09-20-2011, 10:55 AM

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •