Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958

Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
نگرشی پیرامون جنس ''زن''
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 388

    جُستار: نگرشی پیرامون جنس ''زن''

    Threaded View

    1. #11
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      شاید چون آنها ناچار بوده‌اند با هزار برابر کنترلی که به من و شما روا می‌رود سر بکنند و بر دشواری‌هایی به مراتب درجات برجسته‌تر فائق آیند؟ شاید چون مذهب و قانون و خانواده و جامعه چند صد سال است بطور سیستماتیک از فکر کردن زنان جلوگیری کرده؟ شاید چون فرهنگ حاکم زنان اهل اندیشه را «زشت» و «غیرسکسی» و اینها برچسب می‌زند و مایه‌ی گیسخند می‌داند؟
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      زیست‌شناسی روز می‌گوید چنین تفکیکی نه در آخر شدنی‌ست نه لازم. چه ژنتیکی باشد و چه فرهنگی، هر دو به یک اندازه قابل/غیرقابل تغییر هستند. همین اثربخشی محیط هم خارج از حوزه‌ی اختیار خود شخص است، و در دوره‌ای از زندگی پدید می‌آید که او کمترین حق انتخاب را دارد. اگر به موقع بنجبیم و این فرهنگی که در آن به دختر از بدو تولد عروسک می‌دهند و به پسر تفنگ را منقرض بکنیم شاید در یکی دو نسل با دخترانی هم‌پای پسران علاقه‌مند به موضوعات علمی روبرو بشویم. وانگهی ما نمی‌دانیم، و کل ماجرا هم همینست، زیرا هیچ روش دیگری بجز مردسالاری(در بعضی کشورها زیر قلاده، در بسیاری دیگر افسارگسیخته)در این مورد آزمایش نشده که دوستان اینچنین نتیجه‌گیری‌هایی کرده‌اند...


      امیر جان ما با داده‌های که در دست داریم حق داریم برای زندگی خودمان و رویکردهای گوناگونی که در برابر دختر و پسر میگیریم نتیجه‌گیری و فرجامیابی کنیم.

      درباره ریشه‌یابی اینها هم که با دقت هر چه بیشتر هر جا که نیاز بود گفتیم اینها نادانشیک و مرزمند و آروینیک و شخصی هستند و نباید به آنها تکیه آنچنانی کرد.

      روی هم رفته اگر ما این سخنان را نزنیم و این پرسمان‌ها را به خودآگاهی دختر و پسر نکشانیم، اگر براستی دشواری
      راهکارپذیر باشد هم راهکار آن یافت نخواهد شد. جدای آن رویکرد دیگری من نمیدانم بجز گفتمان و بحث پیرامون این دگرسانی‌ها.


      من سخنان شما درباره مردسالاری را هم بیخود میدانم و خودش در زمینه‌ یکی از تئوری‌های توطئه نما میرود! اینکه مردان از چند ده هزار سال
      پیش با توطئه‌چینی و patriarchy توانسته‌اند زنها را در بند کرده و نمیدانم آنها را به بردگی جنسی و .. بکشانند همگی سخنانی کودکانه هستند.

      زمانیکه به تاریخ مینگریم و یا به شرایط کار و زندگی در هزاره‌های پیشین میرویم، میبینیم که مردها اگر نه بدبخت‌تر از زنها، که به همان اندازه
      زندگی ندارانه و سختی را میگذرانده‌اند. امروز زمانیکه ما واژه «کار» را به زبان میاوریم، یک میز و لپتاپ و نمیدانم دفتر و شرکت و اینها به
      ذهن میاید، ولی هزار سال پیش کار چیزی بیشتر از کار کردن در سنگ معدن و ماهی‌گیری و شخم زدن و درو کردن و شکار رفتن و اینها
      نبوده، و من درنمیابم شما چگونه از روی این کارها و این رنجی که مردها در این هزاره‌ها کشیده‌اند میگویید که مردسالاری بوده!

      آری گاه و بیشتر زمانها یک پادشاه و اربابی هم آنجا بوده و گاه بسیار کمتر شهبانویی هم آن بالا مینشسته - در ایران اسپاگتی را شکر این شهبانو را سند شده
      داریم - و اینها از دسترنج دیگران خورده و بهره‌کشی میکرده‌اند. این چه پیوندی به 99.9999% مردان دارد که بایستی کار رنج آور را انجام داده و در جنگ‌ها
      پیشگام شده و برای زن و بچه فداکاری میکردند؟ نقش زنان را اگر نیک بنگریم میبنییم که بسیار ساده‌تر بوده و هرگز این اندازه مانند مردان با جان خود هم بازی نمیکرده‌اند.

      در اینباره اینجا پیشتر نوشته بودم: آیا زنان براستی می‌خواستند بیرون رفته و کار کنند؟

      اکنون شما یکراست آمده و میگویید ما مردها سلطه‌‌جو و بهره‌کش و نمیدانم چی و چی هستیم! همه اینها به کنار، کدامیک از ما در زندگی هیچکدام این کارهایی که
      شما میگویید را اصلا کرده!؟

      من به یاد نمیاورم نه به کسی تجاوز کرده باشم، نه سلطه‌جویی کرده باشم و نه حق بانویی را
      خورده باشم! ساختار همبودی که در آن زندگی میکنم هم براستی اینها را ندارد و زن و مرد حقوقی
      یکسان و برابر در برابر قانون دارند، ولی همانند هم و در یکسو دستکم امروز در تکاپو و کنش‌ورزی نیستند.

      از سوی دیگر، اگر این همه کردار گذشتگان در رفتار امروز این اندازه مهند است، چرا پس به ژنتیک و "میهن‌پرستی" و
      اینها که میرسد باید همه اینها را فراموشیده و بشویم آدمهایی نو که باید از نو همه چیز را بیاغازند؟ ولی به جامعه و رفتار
      دختر و پسر که میرسد آنچه نیاکان ما ده هزار سال پیش گویا می‌کرده‌اند میشود یک چوب که هی توی سر ما بزنند؟

      پس روی هم رفته:

      1. چیزی بنام patriarchy و مردسالاری نداشته و نداریم.

      2. زنان امروز غربی (نه همه ایرانی‌ها) به اندازه بسنده و بیشتر آزادی دارند؛ کوشش ما کشاندن این نکته به خودآگاهی زنان و پی‌ریزی کردن نُرم و هنجارهای
      نوینی است که زنان بجای سوء استفاده از زیبایی‌های جنسی و ناز کردن و بخور و بخواب و .. به دانش و خردگرایی روی آورده و رویکرد خود در زندگی را بدگرانند.

      3. ما اینجا ریشه‌یابی و فرجامیابی هم از زن و مرد نکردیم، تنها دشواری‌ها را نِماردیم (اشاره کردیم).
      اینکه اینها ریشه فرگشتیک دارد، همبودین دارد یا چه بدید من تا زمانیکه راهکارپذیر باشد مِهند (مهم) نیست.






      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros
      یک چیزی که مرا شگفت‌زده کرده اینست که برخی دوستان مرتبا به «حقوق برابر» برای زنان تاکید می‌کنند انگار که این اهمیتی خواهد داشت. همین حالا در ایران جایگاه و حقوق زنان چند برابر چیزی‌ست که در قانون برای آن‌ها مشخص شده، اصلا قانون چه اهمیتی دارد؟ «مهربد» می‌گوید برابری قانونی مهم است، اما تبعیض‌ها و ستم‌ها و تحقیرهای اجتماعی باقی بمانند! هرگز تصور نمی‌کرد چنین حرف‌هایی را از دهان چنین آدمی بخوانم!
      این هم چیز شگفت‌انگیزی ندارد. قانون بمانند همان سنجه و متری میماند که در موزه نگه داشته و از روی آن دیگر چیزها را اندازه میگیریم:




      در چشم قانون همه باید یکسان و برابر باشند تا هر کس بتواند خود را با قانون سازگاری بدهد. اگرنه اگر قانون هم بخواهد با دیگران
      کم و زیاد شود مانند متری خواهد بود که هنگام اندازه‌گیری کوتاه و بلند میشود! در این ریخت همه کارکرد خود که سنجش باشد را دیگر از دست داده.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros
      «مهربد» می‌گوید برابری قانونی مهم است، اما تبعیض‌ها و ستم‌ها و تحقیرهای اجتماعی باقی بمانند
      اینهم که خوب کمی تا اندکی سفسته سخن چسباندن است من در زندگی شخصی میگویم که باید رویکرد پسران در برابر دختر و پسر تا زمانیکه
      مانند امروز رفتار میکنند دگرش داشته باشد تا دچار سرخوردگی و آزردگی نشوند. زمانیکه دخترهای امروزی بجای خردگرایی و دانش بدنبال fashion و کفش
      خریدن هستند، روشنه که کسی که بخواهد از راه دانش و .. خود را به ایشان نزدیک کند سرخورده خواهد شد. پس باید این واقعیت‌ها را دانسته و رویکرد عملی خود در برابر ایشان را در زندگی بدگراند.


      از سوی دیگر، آماج ما میتواند نزدیک کردن هر چه بیشتر رفتار دختر و پسر به هم باشد - چیزیکه من هم خواهان‌شم. پس در اینجا هم باید به دخترها دریاباند و
      فهماند که رفتار کنونی‌اشان پذیرفتنی نیست و ناز و غمزه آمدن و کفش خریدن و اینها چیزهایی cute و ناز نیستند. اگر میخواهند احترام ما را داشته باشند،
      باید همانگونه که ما کار میکنیم و در راستای گسترش خردگرایی و دانش میکوشیم کار کنند، اگر نه احترام ارزان بدست نمیاید و من یکی هرگز به چنین جنسی با این رفتار احترام نخواهم گذاشت.


      این دو میشوند دو رویکرد که در راستای هم پیش میروند. زمانیکه دخترها دست از این بازی‌ها برداشتند و نقش درست و اخلاقی در همبود یافتند، آنگاه
      خود به خود این تحقیر‌هایی که میگویید هم برداشته میشوند. اگر نه تحقیر و خوار کردن هم گاه کارکرد دارد و بسته به جایگاه میتواند خواستنی و خوب باشد.

      ستم هم که از دید قانون بیشتر میرود و چنانکه بالا گفتیم، با قانون برابر ستمی به زنان نمیرود. ستم دیگری هم به ذهن من نمیاید.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. 5 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (09-25-2012),Nocturne (09-19-2012),Russell (09-19-2012),sonixax (09-19-2012),Unknown (09-19-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •