"عالم معنا" همان جهان اندیشه است, برای نمونه «میز» یک چیز است, ولی «پندارهیِ میز» یک چیزی که تنها در ذهن هستی دارد.
عالم معنا میتواند بسیار پیچیده باشد و قانونهایِ خودش را دارد و چون پرسمان گنگ و دشواریست, دانش امروز آنرا کمابیش نادیده
گرفته و از کنارش میگذرد. برای نمونه به این بیاندیشید که دانش امروز میتواند بگوید درد کجا پیدا میشود, چه
کارکردی دارد و ... ولی نمیتواند بگوید «چیست», یا نمیتواند بگوید «آگاهی» چیست و چه جنسی دارد و "چگونه پدید میاید":
این پرسمان «آگاهی» ازینرو از دیرباز بازیچهیِ عرفانگرایان و صوفیان بوده و چون تهمایههایی در حقیقت هم دارد,
بخوبی کار میکند. مانند ریاضی به آن بنگرید که میتوان چیزهایی را اثبات یا رد نمود که هیچ بازنمودی در واقعیت
ندارند و در حقیقت, در میان دانشمندان بیشترین همبستگی / correlationship میان ریاضیدانان و دینداری هم دیده میشود.