درسته, ولی ناتوانی در پیشگری از پدیدههایِ طبیعی برابر با ناتوانی در رویارویی با آنها نیست. در زندگی نخستینی (primal), آدم نخستینی بروشنی
نمیتواند از رخدادن زمین لرزه پیش بگیرد (آدم امروزین هم نمیتواند), ولی در برابر آن ناتوان نیست, بسادگی میتواند زندگی خود را بشیوهای سر و سامان
ببخشد که زمین لرزه به او آسیبی نرساند. نبایست فراموشید که نمونهوار زمین لرزه خود بیشترین آسیب را زیرساختهایِ شهری و مدرن میرساند, نه در جنگل و کوهستان.
هر آینه, آدم نخستینی در برابر بسیاری از بیماریها هم ناتوان است, ولی این دسته را نیز خود
فرگشت سر و سامان میبخشد (گونههایی بجا میمانند که از راه این بیماریها از پا در نمیایند).
--
شما بایست همواره به این نکته بنگرید که شرایط زندگی یک شکارچی-گردآور با زندگی یک آدم متمدن امروزین یکسان نیست.
برای نمونه, بسیاری از بیماریها مانند ابولا یا ایدز که امروز مرگ و میر فراوان دارند دارند, در زندگی نخستینیان
یافت نمیشدهاند زیرا بسادگی, در نبود راههایِ ارتباطی مدرن این دستهها بیماریها کوچکترین شانس بقاء و ماندگاریای نداشتهاند.
و همچنین, شما باز باید به این نکته بنگرید که اینجا ما سخنی از بهشت و بی کم و کاست بودن زندگی نخستینی (primal) نزدهایم, بساکه تنها آوردهایم
که در برابر دو گزینهیِ پیش رو, نابودی و انهدام به دست تکنولوژی و بقاء و زندگی در پناه طبیعت, گزینهیِ دوم منطقیتر و پس خواستنیتر است.
--
نکته دوم سخن نیز همین است که شما امروز هیچ توان راستینی در کنترل سرنوشت خودتان ندارید و برای نمونه, در پاسخ به این پرسش که
آیا شما میلاد میتوانید از ساخت بمب اتمی یا نمونهیِ دیگر, از ساخت ابزارهای کنترل مغز پیش بگیرید بروشنی نه میباشد.
در این نگاه, روشن نیست نمردن از زمین لرزه جاییکه فردا بدست بهمان دستآورد تکنولوژی آزادی اندیشهتان را برای همیشه از دست خواهید داد, به چه کار میاید.