
نوشته اصلی از سوی
مهربد
یکبار دیگر برای اینکه تکلیف قادر مطلق روشن شود:
ما دو گردآیه داریم به حالت:
s1 = {آفرینش، ساختن، ...}
s2 = {خوابیدن، ساختن، اختراع کردن، درست کردن سنگی که خود نتواند بلند کند، ..}
s1 برای خدا است.
s2 برای آدمی است.
و همانگونه که پیشتر ثابت کردیم، آدم میتواند سنگی درست کند که خود نتواند بلند کند:
نوشته اصلی توسط مهربد
* سنگ = ماده
* بلند کردن سنگ = بکارگیری انرژی (نیرو دادن)
از آنجاییکه مقدار مایه (انرژی + ماده) در جهان مرزمند و محدود است، پس ما میتوانیم با بکار بگیری 51% مایه جهان سنگی درست کنیم که هیچ راهی برای بلند کردن آن نباشد.
از سوی دیگر خدا نمیتواند اینکار را بکند، چراکه برای وی مقدار مایه (انرژی + ماده) مرزمند نیست، پس خدا نمیتواند بدون اینکه خود را درگیر تناقض منطقی کند چنین سنگی درست کند.
تا اینجا را اگر فهمیده باشید، این قادر بنابگفته «مطلق» درست است که بیشمار عضو بیشتر در گردآیه خود (s1) دارد، ولی ما هموند و عضوهایی
در گردآیه دوم (s2) داریم که آدمی به انجام آنها توانا است و برایش انجام دادنشان سراسر منطقی و شدنی است هنگامیکه برای خدا، سراسر نامنطقی و ناشدنی.
پس اگر «هموند (عضو، member)هایی» در گردآیه s2 باشند که زیر-گردآیه s1 به شمار نروند، s1 با همه بزرگی خود مطلق نخواهد بود.
به بیان دیگر، s1 ابرگردیه آیه s2 نبوده و s2 نیز زیر-گردآیه s1 نخواهد بود، چراکه بنابر تعریف زیر،
A زیر گردآیه B است اگر و تنها اگر هر هموند A، زیر-گردآیه B نیز باشد:
بیشتر: Set theory