
نوشته اصلی از سوی
مزدك بامداد
سخن بیجایی است، این اندک و بیش دگرسانی[١] هوش یا زیبایی و یا .. نمیتواند به گاری
بستن دیگران را روا و دادوند[٢] سازد. همچنان که گفتیم، کسانی هم هستند که نه خودشان
و نه نیاکانشان هوش داشه اند و خان[٣] و زمیندار و دزد و زورگو و راهزن سرگردنه بوده
و به دارایی دست یافته و به فرزندانشان رسیده است. بیشتر زنجیره های پادشاهی
به دزدان سرگردنه و خان ها و سردودمان ها ( رئیس های قبیله ها) میرسد که بهتر
میتوانستند آدم بکشند و یا زورشان بالا بود و مردم را آسانتر شقه میکرده اند.
برخی هم هوش بالاتر داشته اند، برای دزدی و کلاهبرداری و گول زدن مردم بکار
برده اند و برای نمونه خود را پیغمبر جا زده اند. پس میبینید که همه جورش هست و
شما نمیتوانید دارایی هر سرمایه دار و هر انگل همبودین[٤] را از هوش و کارهای خوب
او برای هومنی[٥] ! جا بزنید. همچنان که گفتم، این بختکی و از شکاف بازار یا شکاف
تاریخ است که در یک زمانی، یک کسی که بینگارید قلدر بوده، از تهی بودن قلدرهای
بالاتر سود برده و به فرمانروایی و زمین و پول و سرمایه رسیده یا با سفته بازی و ...
پس:
هوشمندی و داشتن ایده ... ، به شما پروانه[٦] نمیدهد که از دسترنج دیگران انگل وار فربه شوید.