• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 266

    جُستار: چرا و چگونه به باورهای امروز خود رسیدید؟

    Threaded View

    1. #6
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Reactor نمایش پست ها
      در فروم گفتگو یک تالاری بود که من نصفه و نیمه شجره نامه ی خودم رو نوشتم فقط مونده بود اسم و فامیلم رو آخرش بنویسم که بیان به جرم کفر دستگیرم کنن ببرن!
      برای من خیلی سخت بود!
      چون من در یک خانواده ی مذهبی شش سیلندر رشد کردم... بعد عید قربان امسال ما فرودگاه بودیم تا پدر ...
      سپاس Reactor جان، من یکی که گمانش را هم نمی‌کردم هیچگاه چنین مسلمان وظیفه‌‌شناسی بوده باشی!!

      جدا از همه این‌ها، اندکی توضیح بیشتر درباره از دست رفتن باورت به خدا هم جالب است.
      آیا از دست دادن باورهای دینی ولی همچنان باور به خدا و جاودانگی
      روح و جهان پس از مرگ و .. به گونه‌ای، برایت لذت‌بخش‌تر از نبود خدا نبودند؟



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Reactor


      ---------- ارسال جدید اضافه شده در 06:09 PM ---------- ارسال قبلی در 06:04 PM ----------



      حالا چرا اینقدر ریز نوشتید؟
      من قدیم ها وقتی صدای اذان میشنیدم خیلی آرامش بهم دست میداد و حالت عرفانی داشت!
      الان خیلی ساله که صدای اذان فقط روی مخم راه میره و برام بیشتر مثل صدای ونگ ونگ بچه فقط سر و صداست و تا جایی که بتونم ازش فراریم!

      شوربختانه از روم شرم‌آوری قضیه، فونت ریزتری نبود، به همان بسنده شد!

    2. 5 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (09-13-2012),doubt (01-24-2011),Reactor (01-25-2011),Russell (01-24-2011),sonixax (01-24-2011)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 24
      واپسین پیک: 01-22-2018, 09:46 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •