بجایش این برهم زدن خوگیریها[1] مغزتان را جوان و شاداب نگه میدارد.
آری! سوگند یک واژهیِ کهن پارسیکه که دربارهیِ همکرد[2] "خوردن" آن نیز سخنها رفته, همینکه میگوییم «سوگند خوردن»; برخی
داویدهاند[3] که نه در ایرانِ باستان همان "گوگرد (سولفور)" را به متهم "میخوراندهاند" و اگر زنده میمانده میگفتهاند که سخنش راست بوده.
ولی من در بنمایهیِ[4] دانشیک میپژوهیدم و درآمد که اینجور نیست و همکرد «خوردن»
در پارسیک در آِرِش[5] «گرفتن» نیز به کار میرفته و بمانند انگلیسی که میگویند To take an oath
در پارسیک نیز میگفتهاند «سوگند گرفتن» یا همان «سوگند خوردن».
----
1. ^ Xugiri || خوگیری: عادت کردن Dehxodâ, Ϣiki-Pâ getting used to; accustoming
2. ^ ham+kard::Hamkard || همکرد: فعل سبک Ϣiki-Pâ, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ light verb
3. ^ Dâvidan || داویدن: داو کردن; ادعا کردن Ϣiki-En, fa.wiktionary.org, Dehxodâ to claim
4. ^ bon+mâye::Bonmâye || بنمایه: منبع Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ resource || بنمایه: منبع زیستی biological resource
5. ^ Âreš || آرش: معنی Dehxodâ, Ϣiki-En, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ meaning; sense